گاهی حضور یک نفر در نقش استاد، راهنما یا معلم میتواند مسیر زندگی خیلیها را تغییر دهد، بهویژه در گروههای سنی کودکان و نوجوانان، مثل روایت استادی که چند عنوان قهرمانی دفاع شخصی کشور و یک عنوان دومی از مسابقات بینالمللی تهران را در کارنامه ورزشی خود دارد اما علاقه زیاد به آموزش نوجوانان حاشیه شهر او را از وسط میدان به کنار گود کشاند.
مجید جعفری که خود از جوانان حاشیه شهر است ایمان دارد با کمی زحمت و صبر میتواند گنجهای با ارزشی را از کوچه پس کوچههای محلات و روستاهای حاشیه شهر کشف کند. به همین علت، آموزش هنرهای رزمی در رشته «هایکدو» به نوجوانان را شروع کرده است.
سرگذشت زندگی ورزشی را از زبان خودش بخوانید بهتر است: از سال 76 تمرین در هنرهای رزمی را شروع کردم. پس از چهار سال با توجه به علاقهای که به آموزش داشتم تصمیم گرفتم مربیگری هم بکنم. سال 96 به شهرک شهید رجایی رفتم. سه سال تمام خودم را وقف آموزش هنرجویان این محدوده کردم و نتیجه آن تربیت دهها شاگرد قهرمان شد.
با شیوع کرونا دوران طلایی مربیگری او در شهرک افول میکند تا این بار در قرقی و محدوده جاده سیمان طلوع کند. او ادامه میدهد: از اواسط فروردین امسال تصمیم گرفتم به جاده سیمان و محله قرقی بروم. بدون تبلیغات محیطی کارم را ابتدا با پانزده هنرجو آغاز کردم. بیشتر آنها کمتر از 15 سال داشتند و در کنار تحصیل کار هم میکردند.
این موضوع من را به آموزش آنها مصممتر میکرد. وقتی شبها به سالن میآمدند، مشخص بود که نمیتوانند با تمام توان و تمرکز تمرین کنند. آنها با اینکه اغلب سابقه ورزشی نداشتند خیلی زود خودشان را به من ثابت کردند.
استاد هنرهای رزمی که تجربه حضور در رسانههای جمعی همچون برنامههای صدا و سیما را دارد، وقتی استعداد شاگردان را میبیند، تصمیم میگیرد فیلم کوتاهی از آنها تهیه کند و برای یک برنامه تلویزیونی بفرستد. جعفری میگوید: چند روز بعد از ارسال فیلم برای برنامه شگفتانگیزان شبکه پویا، مشکلاتی در محل سالن برای ما پیش آمد که نمیتوانستیم تمرین کنیم. با توجه به اینکه من برای شاگردانم برنامههای خاصی در نظر دارم، هر کاری از دستم ساخته باشد کوتاهی نمیکنم.
هر طوری بود، سالن دیگری در بولوار رسالت پیدا کردم. البته این سالن از محل سکونت شاگردانم دور است و تنها شش نفر از آنها به محل جدید آمدند. در همین شرایط، از برنامه شگفتانگیزان تماس گرفتند و از پذیرفته شدن بچهها در برنامه خبر دادند.
متأسفانه با توجه به اینکه تعدادی از بچههای که در فیلم قبلی بودند دیگر ما را همراهی نمیکردند اوایل تیرماه همراه با سه نفر از آنها به تهران رفتیم. بچهها حرکات خوبی را اجرا کردند و برنامه بهخوبی تمام شد. میخواهم این را بگویم که من از همان ابتدا با یک هدف و برنامه مشخص به جاده سیمان آمدم، اینکه باور پیدا کنند آنها توانایی دارند.
با توجه به شرایط بچهها که هم درس میخوانند هم تمرین میکنند، تمرینات حدود ساعت 7 شب شروع میشود. بچهها با همتی که دارند، به جای استراحت کردن در خانه، در محل تمرین حاضر میشوند.
متین رضوان صدیق یکی از بچههای باغیرت این محدوده است. متین پانزدهساله است. به واسطه سه سال سابقه تمرین در رشتههای رزمی دیگر همچون کیکبوکسینگ و دفاع شخصی، از دیگر شاگردان که تجربه ورزشی ندارند جلوتر است.
متین میگوید: از بچگی عاشق ورزش بهویژه رشته کشتی و پهلوان حسن یزدانی بودم. از همان زمان، به دنبال سالن یا باشگاه آموزشی کشتی بودم اما متأسفانه هیچ باشگاهی نبود و من باید به مرکز شهر میرفتم که به دلیل مسافت طولانی خانواده اجازه نامنویسی را به من ندادند.
این علاقه در من بود تا اینکه در سال 98 به جای کشتی ابتدا در باشگاه آموزشی کیکبوکسینگ و بعد از آن در رشته دفاع شخصی ثبتنام کردم. در دفاع شخصی مقام سوم استانی را به دست آوردم اما پس از شیوع کرونا تمرینات و مسابقات لغو شد. حضور مجید جعفری باعث میشود متین و تعدادی از نوجوانان این محدوده با سبکهای «دیهانکیدو» و «هاپکیدو» آشنا و علاقهمند شوند.
خیلی زود به این رشته علاقهمند شدم و تصمیم گرفتم این رشته را تا انتها یعنی مسابقات قهرمانی جهان ادامه دهم
متین میگوید: خیلی زود به این رشته علاقهمند شدم و تصمیم گرفتم این رشته را تا انتها یعنی مسابقات قهرمانی جهان ادامه دهم. این علاقه باعث شد کمتر احساس خستگی کنم و راحتتر به محل تمرین بروم. البته روحیهام هم خیلی تغییر کرد و وقتی دوستانم متوجه آن شدند، شش نفر از آنها در باشگاه نامنویسی کردند.
شاگردان جعفری که هنوز یک سال از تمریناتشان با هنرهای رزمی نگذشته، حالا خود را از مدعیان کسب عناوین برتر قهرمانی کشور میدانند. رضا اصغری دوازدهساله است و یکی از این شاگردان. میگوید: من هم رشته رزمی را خیلی دوست داشتم. به همین علت، وقتی کلاسهای آموزشی سبک «هاپکیدو» در محله ما تشکیل شد خیلی زود در آن نامنویسی کردم. البته محل باشگاه پس از دو ماه جابهجا شد اما من آنقدر به این رشته علاقه دارم که تمریناتم را ادامه میدهم. میدانم اگر همچنان با تمام توان تلاش کنیم، میتوانیم در مسابقات قهرمانی کشور هم بدرخشیم.
مهدیار سیداکرمی مانند بیشتر دوستان باشگاهیاش هم درس میخواند هم ورزش میکند. میگوید: برای کمک به پدرم در سنگکاری کمک میکنم. علاقه زیادی که من به مدرسه، کار و ورزش دارم کمک کرده است خسته نشوم و همچنان به این راه ادامه دهم.
مهدیار تعریف میکند: من هم مثل بچههای دیگر چهار ماه است با این رشته آشنا شدهام اما به این باور رسیدهام که میتوانم آینده موفقی داشته باشم. از زمانی که تیم چهارنفره ما در مسابقات استان در تربت جام مقام دوم را به دست آورد، این باور پررنگتر شده است. پس از این مسابقات، برای شرکت در قهرمانی کشور که قرار بود همین روزها در کرج برگزار شود تمرین کردیم اما متأسفانه این مسابقات لغو شد تا زمان دیگری انجام شود.
ابوالفضل زهانی یکی دیگر از ورزشکاران آیندهدار جعفری است. او از کودکی عاشق فیلمهای جنگی قدیمی که با شمشیر مبارزه میکردند بوده است، به طوری که بلافاصله پس از ورود به باشگاه در بخش فرم شمشیر زیر نظر جعفری تمریناتش را شروع میکند.
ابوالفضل علاقهاش را جور دیگری تعریف میکند و میگوید: از کودکی عاشق فیلمهای قدیمی بودم که در آنها دو لشکر با سلاحهای قدیمی همچون شمشیر با هم میجنگیدند. همین علاقه هم باعث شد زیر نظر استاد جعفری در بخش فرم شمشیر تمرین کنم. البته استاد هم بر این تصمیم اثرگذار بود و به من اعتمادبهنفس میدهد.
با تمرینات مداوم، پس از دو ماه توانستم در مسابقات قهرمانی استانی در بخش هنرهای فردی نمایشی کاراته که در مشهد برگزار شد به مقام دوم دست پیدا کنم، عنوانی که خیلیها را شگفت زده کرد اما به قول استاد جعفری، من تازه در آغاز راه هستم و باید بهتر از اینها بشوم.
مربی جوان هنرهای رزمی ایمان دارد باشگاههای ورزشی شهر با حضور ورزشکاران با اراده مثل متین، ابوالفضل و مهدیار جان میگیرد.