کد خبر: ۱۲۳۱۰
۲۷ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۰
فاطمه سارونی شادی و غمش را با شعر ثبت می‌کند

فاطمه سارونی شادی و غمش را با شعر ثبت می‌کند

فاطمه سارونی لحظات شاد و غمگین زندگی‏‌اش را ثبت کرده است. طبع شعر این شاعر ۲۴ ساله باعث شده اشعار زیادی بگوید و آن‏‌ها را در کتابی ۴۸صفحه‌ای گردآوری کند.

هر آدمی یک قاب دارد. یک قاب برای اینکه هرچه می‌خواهد را در آن ثبت کند، هرچه دوست دارد یا از آن دور است. هرچه خوشحالش کرده شاید هم منقلبش کرده. دوست دارد آن‏‌ها را ثبت یا حال درونی‏‌اش را ماندگارکند. برای همین همه ما قاب‌های زیادی از عکس‌های موردعلاقه‌مان داریم.

درست است برخی با قاب‌عکس خاطرات و خواسته‏‌هایشان را ماندگار می‏‌کنند، بعضی نقاشی می‌کشند، تعدادی هم می‌نویسند و شعرمی‏‌گویند. در این بین شعرگفتن لطف دیگری در ثبت لحظات ناب انسان‏‌ها دارد.

فاطمه سارونی که ساکن محله طلاب مشهد است، یکی از همین آدم‏‌هاست که لحظات شاد و غمگین زندگی‏‌اش را ثبت کرده است. طبع شاعری این شاعر ۲۴ ساله باعث شده اشعار زیادی بگوید و آن‏‌ها را در کتابی ۴۸صفحه‌ای گردآوری کند.

۱۰ سالگی و اشعار جسته گریخته

بخشی از موفقیت هرکس در هر زمینه‏‌ای استعداد ذاتی اوست. شاید برای همین وقتی سارونی ۱۰ ساله بود جسته‌گریخته بند‌های شعری مختلف را آن هم بدون نظم و ترتیب به زبان می‌آورد. مصراع‌هایی که تا بر زبان جاری می‌شد باد فراموشی محوشان می‌کرد.سال‌ها در پی فراموشی شعر‌هایش می‌گذرد تا اینکه دختردایی‌اش که دستی در شعر دارد می‌شود مشوق و نقشه راهش.

فاطمه سارونی آن‌طور که خودش می‌گوید هنوز ابتدای راه است. در ۲۱سالگی به‌طور جدی وارد دنیای شعر شده و امروز که پا در ۲۴سالگی گذاشته یک کتاب هم به چاپ رسانده است.

در ۲۰سالگی به خاطر اینکه سررشته‌ای در شعر و شاعری نداشته و شعر‌هایش از نظم خارج بودند، عباس خیرآبادی را به‌عنوان استاد راهنمایش انتخاب می‌کند تا با آموزش‌های او بعد از ۱۰سال شعر گفتن، نوشته‌هایش را مفهومی ببخشد.

کمک‌های این استاد باعث می‌شود ۴۱شعر را در قالب نو به نظم درآورد و با کمک‌های خیرآبادی کتاب شعر «فاصله قاصدک‌ها» را به چاپ برساند.

فاطمه، عباس خیرآبادی را به‌عنوان استاد راهنمایش انتخاب می‌کند تا با آموزش‌های او نوشته‌هایش را مفهومی ببخشد

 

از ابیات غمگین تا ابعاد اجتماعی شعر

انجمن‌های شعر از محل‌های موردعلاقه‌اش است به واسطه نقد شعر‌هایش. شعرهایی که امروز با حس غمگین او از ۲۰عنوان هم گذشته است. اگرچه این روز‌ها مشکلات جامعه بر تغییر سبک شعری او نیز برآمده تاجایی‌که چند شعر آخرش ابعاد اجتماعی به خود گرفته است.

او که بیشتر از دیپلم تحصیلات خود را ادامه نداده تا در دانشگاه و محافل علمی بر پایه‌های ادبیات خود بیفزاید، در شعر‌هایش بیشتر از زندگی شخصی‌اش الهام می‌گیرد و پایه‌های مهارت‌آموزی‌اش را هم بر اساس خواندن شعرهای نیمایوشیج چیده است.

برنامه‌های آینده‌اش یک محور مشخص دارد، آن هم پیشرفت در شعرگفتن و شاعر نامی شدن است که چاپ کتاب‌های مختلف هم در همین برنامه‌های او گنجانده شده است.

 

«فاصله قاصدک‌ها»

عنوان کتاب گولتان نزند. کتاب هیچ ربطی به قاصدک‌ها و خبرآوردن آن‌ها ندارد. این کتابی است با ۴۱شعر آن هم با مضامین غمگین، شکوه و شکایت که هم‌محله‌ای ما فاطمه سارونی سال گذشته آن را به چاپ رسانده است. ذوق‌زدگی‌اش از چاپ اولین کتابش با لبخندهایی که در هر نگاه به کتابش دارد مشخص است.

 

خیابان شیخ طوسی به همه جای شهر می‌ارزد

محل زندگی‌اش خیابان شیخ طوسی، محله‌ای بین خیابان‌های شهیدحسینی محراب و محصل است که از کودکی آنجا ساکن شده‌است. بیشتر هم‌محله‌ای‌ها او را می‌شناسند و فاطمه هم در شناخت همسایگان از آن‌ها چیزی کم ندارد.

طوری از محله‌اش با عشق صحبت می‌کند که در میان کلامش بارها خیابان شیخ طوسی را بهترین خیابان معرفی می‌کند و می‌گوید: به هیچ عنوان حاضر نیستم محل زندگی‌ام را تغییر دهم حتی به اندازه ۱۰خانه آن‌طرف‌تر.

محله‌اش را باصفا‌ترین جای مشهد می‌خواند و صمیمیت همسایگان را در نگاه شاعرانه‌اش رنگارنگ همچون رنگین‌کمان می‌داند. تعریف‌های فاطمه سارونی از محله‌اش تمامی ندارد تاجایی‌که پاکی ساکنان خیابان شیخ طوسی را بی‌مانند وصف می‌کند و می‌گوید: در این محل کسی خودش را بالا و پایین نمی‌داند، همه به هم به یک چشم نگاه می‌کنند و بی‌ریا با هم در ارتباط هستند.

 

زندگی هم‌محله‌ای‌ها الگوی شعر‌هایم شده

آن‌چنان از محله و همسایه‌هایش صحبت می‌کند که گویی عضوی از خانواده‌اش هستند. از سلام و احوالپرسی‌های روزانه، کمک‌هایی که به هم می‏‌کنند، مراسم‏ی که باهم برگزار می‌کنند و تفریحات مختلف که بیشتر هم‌محله‌ای‌ها در آن شرکت دارند، همچون اعضای یک خانواده بزرگ.

هرروز حداقل یکی از همسایه‌ها را می‌بیند و خوش‌وبشی با آن‌ها می‌کند. همسایه‌هایی که روش زندگی آن‌ها در محله الگوی شعر‌هایش شده و قرار است در کتاب بعدی‌اش حتما یک شعر هم از خیابان شیخ‏‌طوسی و آدم‌هایش به چاپ برساند.

 

شعر گفتن کار هرکسی است

این شاعر نوپای هم‌محله‌ای ما شعرگفتن را سخت نمی‌داند و فقط شاخ و برگ‌دادن و به‌نظم‌درآوردنش را کمی زمان‌بر می‌خواند. از همین‌رو شعرگفتن را کار هرکسی می‌داند و می‌گوید: شعر احساسات درونی آدم‌هاست پس همه می‌توانند شعر بگویند فقط باید خود را پیداکنند.

 

دختران محله

در این محلات خانواده‌ها به دخترانشان و حضور آن‌ها در جامعه سخت‌گیر‌تر هستند، اما این امر جلوی پیشرفت آن‌ها را نگرفته و دختران بزرگی با توانمندی‌های مختلف در محله داریم.

برای چاپ اولین کتاب شعرم یک‌سال در تولیدی پیراهن مردانه در‌‌ محله خودمان کار کردم

   

 

خودمانی با فاطمه 

مشوق
همسرم همیشه مشوقم است و از شعر و نوشته‌هایم استقبال می‌کند.

با هم‏‌محله‏‌ای‏‌ها
ارتباط هم‏‌محله‏‌ای‏‌ها حرف ندارد تاجایی‌که پنج‌شنبه‌ها همه با هم یک اتوبوس کرایه می‌کنیم و به بهشت رضا(ع) یا مکان‌های تفریحی می‌رویم. اگر هم قرار باشد برای شخصیتی محلی شعر بگویم معصوم‌خانم، صاحب سوپرمارکت خیابان شیخ طوسی است زیرا هرچیزی می‌توانم از او بنویسم.

کار به خاطر چاپ کتاب
برای چاپ اولین کتاب شعرم یک‌سال در تولیدی پیراهن مردانه در‌‌ محله خودمان کار کردم تا توانستم با هزینه یک میلیون تومان «فاصله قاصدک ها» را منتشر کنم. برای هزینه چاپ کتاب دومم هنوز فکر نکرده‌ام.

غذای موردعلاقه
در هیچ شرایطی از قورمه سبزی نمی‏‌گذرم.

تیم
عاشق پرسپولیسم. این شش‌تایی‌های قرمز.

تیپ
بیشتر لباس‌های اسپرت می‌پوشم چون راحت‌تر هستم البته برایم مهم است که ساده‌پوش باشم.

 

* این گزارش یکشنبه، ۳ آذر ۹۲ در شماره ۸۱ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.

کلمات کلیدی
آوا و نمــــــای شهر
03:44