
«خانی» از نسل حصیربافان مشهد
تکنولوژی و فناوری دلیل از بین رفتن بسیاری از شغلهای قدیمی است، اما هنوز هم برخی مشاغل با وجودی که رونق گذشته را ندارند، همچنان وجود دارند و آدم را مشتاق میکنند که با باقیماندگان این نسل همراه شود، گپی بزند و حرفی بشنود.
اولین مغازه حصیربافی کوی صاحبالزمان
علی خانی، متولد کوی صاحبالزمان (عج) است که قدیمها به آن «قلعه کهنه» میگفتند. خانی متولد ۵۷ است که بیش از دودهه از زندگیاش را حصیر میبافد. پدر و پدربزرگش هم اینکاره بودهاند. سابقه حصیربافی در خانواده آنها به سالهای دور برمیگردد. (۱۳۰۸) زمانی که پدربزرگ او اولین کارگاه حصیربافی را در این محدده مشهد افتتاح کرد.
علی تمام کودکیاش را همراه و همنشین پدربزرگش بوده است و بیشتر تجربیاتش را از او دارد. اینها را هم از گفتههای پدربزرگش به یاد دارد: «آن سالها سرمای زمستان مشهد کمنظیر بود. زمستانها استخوانسوز بود و تابستانها از آسمان آتش میبارید و علاوه بر گرما حشرات موذی و پشهها آدم را مجبور میکرد در فضای باز بخوابد.
البته برای خانمها همیشه ممنوعیت وجود داشت. آنها مجبور بودند در هوای گرم داخل خانه بخوابند و درها و پنجرهها را نیز از ترس پشه و حشرات موذی ببندند.
در همین زمان برای انجام کاری به زابل رفتم. هنگام گردش در بازار پیرمردی را دیدم که مشغول بافتن نیهای چوبی بود و با نظم خاصی آنها را کنار هم میگذاشت و میبافت.
از او خواستم که کاربری آن را برای من توضیح بدهد. پیرمرد گفت: این حصیرها برای پوشاندن خیمه عشایر استفاده میشود، چون آنها مجبور هستند هرچند ماه یکبار خیمه و محل زندگیشان را عوض کنند و نصب و جمعآوری حصیرها به دلیل سبک بودن آسان است.
من یکی از بافتهها را برداشتم و بعد از چنددقیقه نگاه کردن متوجه شدم که میتوان آن را تابستانها برای جلوی پنجرهها به کار برد. به همین دلیل از آن مرد زابلی خواستم که بافت آن را به من بیاموزد. او هم در مدت چندروز این کار را به من آموخت و نتیجهاش این شد که زمان بازگشت به مشهد، مقداری از نیها و یک دستگاه بافندگی را با خود آوردم. به مشهد که رسیدم، کارگاهی برپا کردم و شروع به ساخت حصیر کردم. بعد از آن هم شروع به فروش آنها.
استقبال اهالی باعث شد این کار را به عنوان یک حرفه ادامه دهم. آنها حصیرها را پشت پنجرهها یا پشتبامها و... نصب میکردند تا از ورود پشهها جلوگیری کنند. حصیر مانند پوشالهای امروز داخل کولر عمل میکرد و اگر روی آن کمی آب میریختی، هنگامی که باد از لابهلای آن عبور میکرد، سرما را به داخل خانه میبرد. حصیرها نسیم و هوای سرد را به داخل خانه انتقالمیدادند و این باعث خنکی خانه میشد. از طرف دیگر مانع ورود حشرات موذی میشد. به همین خاطر خیلی زود در مشهد عمومی و فراگیر شد.»
بزرگترین کارگاه حصیربافی مهرآباد
علی خانی با ذکر این ماجرا میگوید: پدربزرگ من، محمد طاهرخانی اولین کارگاه و مغازه حصیربافی را در سال ۱۳۰۸ در محله (قلعه کهنه) به پا کرد و تربیت چند شاگرد را عهدهدار شد و اینطور دست برای حصیربافی روزبهروز بیشتر میشد. شاگردها وقتی به درجه استادی میرسیدند، با افتتاح یک کارگاه مشغول کار میشدند و روزبهروز حصیربافی توسعه مییافت.
کمکم به دلیل تقاضای خریداران، مغازهها هر روز بیشتر شدند تا جایی که بزرگترین راسته حصیربافی مشهد در محله به وجود آمد. هنگام سرشماری، تعداد این کارگاهها به هزار مغازه رسیده بود. درواقع صاحبان همه این کارگاهها با واسطه یا بدون واسطه شاگرد پدربزرگ من بودند. بعد از پدربزرگ، پدر و حالا من و پسر خواهرم ادامهدهنده این شغل هستیم و این شغل در خانواده ما قدمتی صدساله دارد.
این نیهای خنککننده
خانی در ادامه با اشاره به اینکه مواد اصلی حصیربافی نوعی نی مخصوص به نام حصیر است، میگوید: این نیها نوع خاصی هستند و معمولا در کنار دریاچههای آب شیرین یا رودخانهها به صورت خودرو به عمل میآیند.
یکی از محلهای اصلی رشدونمو این نیها اطراف دریاچه هامون در منطقه زابل است. در گذشته بیشتر مواد خام کارگاههای حصیربافی مشهد از منطقه زابل تامین میشد، اما امروز به علت خشک شدن دریاچه هامون، مقدار نیها بسیار کم شده است. حالا مواد خام از طریق استان گلستان (گنبد قابوس) تامین میشود؛ البته در برخی نقاط شهر مشهد و استان خراسان نیز این نیها رشد میکنند و کاربرد دارند.
پدربزرگ من، محمد طاهرخانی اولین کارگاه و مغازه حصیربافی را در سال ۱۳۰۸ در محله (قلعه کهنه) به پا کرد
کاری فصلی و کمدرآمد
خانی در ادامه با اشاره به ورود وسایل سرمایشی جدید مانند کولر و... عنوان میکند: دیگر استفاده از حصیر برای خنک شدن خانه کاربرد چندانی ندارد.
نسل حصیربافان کم رنگ میشود
امروز شما میتوانید پنجرهها را ببندید و خنکترین نسیم را از شبکههای کولر برقی و گازی دریافت کنید، به خاطر همین نصب حصیر دیگر کاربردی ندارد و با کم شدن کارایی و کاربرد آن، حصیربافی نیز از رونق افتاده است، تا جایی که امروز تعداد بافندگان حصیر به ۲۰ نفر هم نمیرسد. خیلیها به کارهای دیگر مشغول شدهاند، چون این شغل دیگر درآمدی ندارد. بهترین کارگرها هم در کارگاه حصیربافی حدود ۱۰ تا ۱۲ متر حصیر میبافند و درآمد روزانهشان بین ۲۰ تا ۳۵ هزار تومان است و خیلیها عطای این شغل را به لقایش میبخشند.
حصیربافی، فصلی است
علاوه بر اینها حصیربافی کاری فصلی است و تنها در سهماه تابستان انجام میشود. به همین دلیل کارگر مجبور است ۹ ماه دیگر سال را در جای دیگر کار کند تا بتواند زندگی خود را تامین کند.
حصیربافی خارج از هنرهای دستی
خانی در پایان با اشاره به این موضوع که سازمان صنایع دستی و گردشگری حصیربافی را خارج از هنرهای دستی معرفی کرده است، میگوید: این در حالی است که جاروبافی در گروه هنرهای دستی قرار گرفته است و جاروبافان از کمکها و بیمه سازمان صنایع دستی استفاده میکنند، اما حصیربافها نهتنها بیمه نیستند، هیچ حمایتی هم از آنها نمیشود.
* این گزارش در شماره ۱۱۳ شهرآرا محله منطقه ۵ مورخ ۲۰ مردادماه سال ۱۳۹۳ منتشر شده است.