
پشت سیستم نشسته و به تصاویر مانیتورهای مقابلش خیره شده است. پشت سر هم برداشتهای مختلف را میبیند و دیالوگها را میشنود. این برداشت را به آن یکی و آن یکی را به دیگری میچسباند. در هم ادغام میکند، حذف میکند، برش میزند و محصول چندساعت تلاشش را بازبینی میکند؛ اما انگار چیزی درست نیست و دوباره از نو تمام این مراحل را انجام میدهد.
امروز به دفتر کار محمدصادق دهقانپور، هنرمند تدوینگر محله سجاد، آمدهایم تا درباره حرفه و هنر تدوینگری بشنویم؛ هنری که کارگردانی دوباره است. این هنرمند سالهای سال با مجموعههای مختلفی ازجمله انجمن سینمای جوان، آستان قدس رضوی و شهرداری مشهد همکاری کرده است و احتمالا بدون آنکه بدانیم، آثارش را در رسانههای مجازی یا سینماهای شهر و تلویزیون دیدهایم. اغلب آثار او در شبکههای مستند، افق و خراسان رضوی پخش شده است.
محمدصادق دهقانپور متولد ۱۳۵۶ است. پدرش کارمند جهاد سازندگی بود و به قول آقای دهقانپور خانهبهدوش بودهاند. پنجخواهر و برادر هستند و هرکدام در یک شهر به دنیا آمدهاند. محمدصادق متولد زاهدان است و از دوران راهنمایی او به مشهد آمدهاند. در ابتدا ساکن محدوده خواجهربیع بودهاند. او هم مثل خیلی از همسنوسالانش درس میخوانده است تا اینکه بهصورت اتفاقی و در مسیر پیادهروی تا محل کار پدرش، تابلو انجمن سینمای جوان را میبیند.
میگوید: از میدان شهدا تا محل کار پدرم در چهارراه بیسیم (خیابان جهاد امروز) پیاده میرفتم. سال دوم دبیرستان بودم که در مسیرم تابلو انجمن سینمای جوان را دیدم. آن زمان خانم وفادار مسئول انجمن بود. همانجا در کلاسها ثبت نام کردم. پدرم به کتاب علاقه داشت و من هم مثل او به خواندن کتاب علاقه داشتم؛ اما اطلاعات زیادی از سینما و ساخت فیلم و دورههای تخصصی آن نداشتم. آشناییام با سینما در حد دیدن فیلم روی پرده بود.
بعد از ثبتنام متوجه شد که باید در آزمون ورودی شرکت کند. آن زمان بهجز انجمن سینمای جوان، مشهد هیچ مؤسسه سینمایی دیگری نداشت. نزدیک چهارصدنفر خانم و آقا در امتحان ورودی شرکت کرده بودند و از این تعداد تقریبا چهلنفر قبول میشدند. محمدصادق یکی از آنها بود.
او تعریف میکند: ورود به این دوره مسیر زندگیام را تغییر داد. پیداکردن دوستان جدید و گذراندن دورههای مختلف انجمن سینمای جوان باعث شد دیگر آنچنان دلبسته درس و مدرسه نباشم و پساز مدتی هم مدرسه را بهکلی رها کردم و دنبال علاقهام در سینما رفتم. سر کلاسهای انجمن همیشه با همکلاسیها سر ادامهدادن تحصیل یا دنبالکردن همین کلاسها صحبت بود.
من و تعداد دیگری از هنرجوها کارگردانهای مختلف را مثال میزدیم که هیچکدام درس نخوانده و سراغ فیلمسازی رفتهاند، پس ما هم میتوانیم؛ اما بعدها فهمیدم درسخواندن اهمیت دارد و دوباره سراغش رفتم و الان هم دانشجوی کارشناسیارشد رشته پژوهش هنر هستم.
محمدصادق البته بیشتر تجربی پیش رفته است تا از راه تحصیلات دانشگاهی. او میگوید: از سربازی که برگشتم، نیاز به درآمد داشتم و تدوین تنها هنرم بود. جالب این بود که قبل از سربازی با دستگاههای آنالوگ تدوین میکردم ولی در این مدت همهچیز دیجیتالی شده بود. خوب به یاد دارم روزی که وارد اتاق تدوین انجمن سینمای جوان شدم و بهجای دستگاههای قدیمی رایانهها را دیدم، چیزی از آن نمیفهمیدم. ۶ ماهی وقت گذاشتم تا دانستههایم را دیجیتالی کنم.
گذراندن دورههای مختلف انجمن سینمای جوان باعث شد مدرسه را بهکلی رها کردم و دنبال علاقهام در سینما رفتم
او حدود یازدهسال کارمند مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی بود و کار تدوینگری را انجام میداد. البته، چون اولین نسلی بودند که تدوین دیجیتالی انجام میدادند، از همان اوایل کار، سراغ آموزش این کار به دیگران هم رفته و در مرکز آموزش انجمن سینمای جوان برای مشتاقان تدوین تدریس میکرده است.
محمدصادق در کلاسهای انجمن شرکت کرد و دورههای عمومی سینما مثل فیلمنامهنویسی، عکاسی، فیلمبرداری، تدوین و کارگردانی را بهصورت کلی آموزش دید. بعد هم با همکلاسیهایش به گروههای چندنفره تقسیم شدند و با دوربین سوپر۸ شروع به فیلمسازی کردند؛ «یادش بهخیر؛ سال۱۳۷۳ ما جزو آخرین نفراتی بودیم که برای امتحان انجمن سینمای جوان با دوربین سوپر۸ فیلم کوتاه ساختیم، چون بعد از آن دوربین ویدئویی آمد و حالا هم که دوران دیجیتال است. آن زمان با دستگاه آپارات مینشستیم و فیلمهای ساختهشده یکدیگر را میدیدیم و بهصورت عملی درسهایی را که خوانده بودیم، مرور میکردیم.»
دهقانپور توضیح میدهد: دورههای مقدماتی را پشت سر گذاشتیم. مسئولان انجمن تصمیم گرفتند دورههای تخصصی را برای هنرجویان برگزار کنند. آن زمان در مشهد دوره تخصصی برگزار نمیشد، اما مدیریت جدید انجمن چهار کلاس تدوین، صدابرداری، فیلمبرداری و فیلمنامهنویسی را دایر کرد. آنجا بود که فهمیدم به تدوین علاقه خاصی دارم. چندوقت بعد کمی حرفهایتر شدم و با حمایت انجمن از تدوین به درآمد هم رسیدم.
- نقش تدوین در تولید اثر تصویری چیست؟
تولید یک فیلم سه مرحله دارد که شامل پیش از تولید، تولید و پساز تولید میشود. شاید اغلب مردم تنها بخش تولید در نظرشان پراهمیت باشد و آنجایی که گروه فیلمبرداری و صدا، بازیگران و کارگردان حضور دارند، اما در دو مرحله پیش و پساز تولید هم چالشهای بسیاری وجود دارد.
تدوین در بخش سوم و تازه پساز پایان فیلمبرداری آغاز میشود. من همیشه در کلاسها اینطور مثال میزنم که کار ما مثل رنگ و لعاب کوزه پساز کوزهگری است و تازه آنجا باید آن کوزه پخته شود؛ کارهایی مثل صداگذاری، تصحیح رنگ و جلوهگذاری و... درنهایت هم باید موسیقی روی کار قرار داده شود.
- تدوین به کارگردانی دوم معروف است. چرا؟
در مرحله تولید، نقش کارگردان و در مرحله پس از تولید، نقش تدوینگر کلیدی است. در تدوین، کارگردان حضور دارد، اما اینطور بگویم که فرمان دست تدوینگر است. تأثیری که تدوینگر با خلاقیتش در اثر نهایی میگذارد، همانند یک کارگردانی دوباره است. حتی اگر کارگردان در مرحله تولید اشتباه کرده باشد، در مرحله تدوین تاحدود زیادی جبران میشود. از این نظر تدوین نوعی کارگردانی دوباره است.
- از نظر شما تدوینگر حرفهای چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
تدوین دو بعد دارد؛ یکی فنی و دیگری هنری. خیلی از تدوینگرها تنها در یک بعد سرآمد هستند و به همان تکیه میکنند. ازاین نظر پیشرفت چندانی نمیکنند. مثلا طرف میگوید که ۱۰سال است تدوینگرم و کار با ۱۰نرمافزار تخصصی را بلدم. این خوب است، اما گاهی تسلط عالی بر یک یا دو نرمافزار نتیجه بهتری میدهد.
- یک تدوینگر فیلمها را چطور میبیند؟
فیلمدیدن برای ما سرگرمی و همزمان بخشی از کار است. به شخصه از آثار تدوینشده حسن حسندوست لذت میبرم و شیوه انجام کارش را دوست دارم و از کارهایش یاد گرفتهام. البته که تا تمام مراحل کار خوب نباشد، تدوین هم خوب نخواهد بود. از این نظر آثار داریوش مهرجویی برایم جذاب است.
در حوزه بینالمللی هم ارادت ویژهای به والتر مرچ، تدوینگر و طراح صدا و استاد شناختهشده این هنر دارم. این هنرمند اثری مستند هم درباره ایران دارد که مربوطبه کودتای مرداد ۱۳۳۲ است. همچنین فیلم بیمار انگلیسی از کارهای او است. البته مرچ نویسنده دو کتاب در حوزه تدوین هم هست. او تدوین را همزمان در خدمت فیلم و درکنارش، اثری مستقل میداند که از بقیه مراحل تولید جداست و این مرحله را تولد سوم فیلم پساز فیلمنامه و تولید معرفی میکند.
خیلی از تدوینگرها تنها در یک بعد سرآمد هستند و به همان تکیه میکنند. ازاین نظر پیشرفت چندانی نمیکنند
- چرا بین حوزههای مختلف سینما تدوین را انتخاب کردید؟
تدوین شخصی پرحوصله میخواهد. اینکه ساعتها تنها پشت سیستم بنشینی و اجزای مختلف را جمعوجور و سرهم کنی، از عهده هرکسی برنمیآید. تدوینگر اثر را بارها و بارها در برداشتهای مختلف میبیند تا بهترین را انتخاب کند. با این اوصاف مهمترین ویژگی تدوینگر صبر و حوصله است.
- فعالیت حرفهای خودتان را چطور دستهبندی میکنید؟
اینطور بگویم که بخشی از کارم بیشتر برای معیشت است و در بخش مدیا قرار میگیرد که سفارشدهندگانش مجموعههایی مثل آستان قدس رضوی و شهرداری مشهد است. قسمت دوم کار که برای من دلنشینتر محسوب میشود، بخش تدوین فیلمهای داستانی و مستند است.
در این بخش، بیشترین کارم مربوط به تولیدات امیراطهر سهیلی است؛ چون رابطه همکاری بینمان شکل گرفته و با هم حدود دوازدهمجموعه تلویزیونی کار کردهایم. آثار عبدالله حاجیمحمدی را هم برای شبکههای مختلف تلویزیون تدوین کردهام.
- سراغ ساخت فیلم و کارگردانی هم رفتهاید؟
همان اوایل این کار را کردم، اما فیلمنامه خوبی انتخاب نکردم. فیلمنامهای بود با لوکیشن و بازیگران متعدد و درنهایت نتیجه هم نامطلوب بود. این شرایط باعث شد بهاصطلاح پشت دستم را داغ کنم که دیگر سراغ فیلمسازی نروم. اصطلاحی هم هست که میگویند پشت هر تدوینگر موفق یک کارگردان شکستخورده است.
- چه شد که قید کار کارمندی را زدید؟
دغدغه معیشت همیشه گریبانگیر هنرمندان بوده و هست. سالهای سال در محیط اداری مشغول کار بودم، جایی که قواعد و شرایط آنچندان دستت را برای خلاقیت باز نمیگذارد و بالاخره ازدواج و بچهدارشدن شرایطی ایجاد کرد تا قید درآمد ثابت را بزنم و همزمان با بچهداری برای خودم کار کنم.
۲۸اسفند سال۱۳۹۳ اعلام کردم که در سال جدید به اداره نمیآیم و چندروز بعد در ۴فروردین۱۳۹۴ دوست خوبم امیراطهر سهیلی تماس گرفت و سفارش مونتاژ یک کار تلویزیونی را برای شبکه مستند داد؛ مجموعه چهارقسمتی «خونه به خونه.» جدا از این، مستندهای مستقل و آثار بچههای انجمن سینمای جوان را هم تدوین کردهام که در حوزه آثار داستانی و مستند بودهاند.
- در بین آثار خودتان، کدام یکی را بیشتر میپسندید؟
مستندی که امیراطهر سهیلی در سوریه ساخت و صدساعت راش خام داشت و تدوینش حدود یکسال زمان برد. نامش «نجواهای شکسته» بود و قصه آن درباره یک نقاش سوری بود که جنگ مانعاز ادامه فعالیتش شده بود. این شخص داخل خرابههای موشکخورده میگشت و ساز و آلات موسیقی پیدا میکرد و روی آنها نقاشی میکشید. فیلم داستان این پیرمرد است و حالا این پیرمرد و شاگردانش دنبال نوازندگانی میگردند که این سازهای نقاشیشده را بنوازند. خیلی تحت تأثیر شخصیتهای این فیلم قرار گرفتم.
- فقط در برخی از جشنوارهها، بخش تدوین فیلمها به رقابت میپردازند، درست است؟
در جشنواره فیلمهای کوتاه، جوایز نهایتا به بخش کارگردانی و تهیهکنندگی تعلق میگیرد. تنها جشنوارهای که چندسالی میشود بهعنوان تدوینگر در آن شرکت میکنم، سینمای حقیقت است. جشنواره فیلم کوتاه تهران هم جزو جشنوارههای معتبری است که کارگردانهای فیلمهای کوتاهی که تدوین آنها را به عهده داشتهام، در آن حضور داشتهاند. سال گذشته برای تدوین فیلم کوتاه «دِللول» جایزه تدوین را در جشنواره فیلم بسیج اختران کسب کردم.
- شما از تدوین آنالوگ به دیجیتال رسیدید. فکر میکنید مرحله بعدی این حرفه چیست و مثلا هوش مصنوعی میتواند جای تدوینگر را بگیرد؟
از نظر من هوش مصنوعی خلاف نامش اصلا باهوش نیست؛ حداقل در حال حاضر و خیلی وابسته به درخواست و توانایی کاربر است. اگر کاربر نتواند منظورش را بهدرستی انتقال دهد، نتیجه کار اصلا مناسب نخواهد بود؛ مثلا در حوزه ساخت موسیقی، افراد غیرحرفهای با بهترین ابزارهای هوش مصنوعی، آثار بسیار ضعیفی تولید میکنند.
برعکس کسانی که خیلی ماهر هستند، میتوانند از هوش مصنوعی بهخوبی استفاده کنند، اما آنها هم اغلب خودشان کار را انجام میدهند. در یک کلام به نظر من هوش مصنوعی جای خلاقیت انسانی را پر نمیکند. از این نظر تا سالها هنر تدوین باقی خواهد ماند.
* این گزارش شنبه ۲۳ فروردینماه ۱۴۰۴ در شماره ۵۹۸ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.