علی ایرانپناه سوها، ساکن خیابان ملکآباد و کاسب محله سجاد است. اهالی محل او را به عنوان یک فرد باانصاف و متعهد میشناسند و به گفته خودش حمایت از صنعتگران داخلی و تعامل با مشتریانش او را به ادامه کار امیدوار کرده است. ساعاتی با او گفت وگو کردیم تا از این حرفه که میتواند جوانان بسیاری را صاحب کسب و کار کند برایمان بگوید.
سال 1360 در خیابان سلمانفارسی مشهد به دنیا آمدم. پدرم از تجار قدیمی و سرشناس مشهد بود که در زمینه پخش موادغذایی فعالیت داشت و بعدها به کار طلافروشی در خیابان ارگ مشغول شد. در دوران نوجوانیام پدر دچار شکست سنگینی در کار شد و به همین دلیل دوران سختی بر خانواده گذشت.
من نیز روحیه مناسبی نداشتم اما با هر سختیای که بود کنکور داده و در رشته مکانیک سیالات قبول شدم. دوره کاردانی را در کاشمر و دوره کارشناسی را در مشهد تحصیل کردم. هنگام تحصیل در دانشگاه مشهد به کار نیمهوقت در یک شرکت تولیدی دسته سیم و کابل هم مشغول شدم.
سال 84 به خدمت سربازی رفتم و پس از پایان آن برای کار وارد یک کارخانه تولیدی سردخانههای صنعتی و یخچالهای بزرگ صنعتی شدم. یک سال و نیم به این کار مشغول بودم اما محیط کاری آنجا با اخلاقیات من سازگار نبود در نتیجه بیرون آمدم و پس از آن در چند جای دیگر هم فعالیت کردم.
به دنبال کسب و کار جدیدی بودم تا اینکه روزی یکی از دوستان که واردکننده بدلیجات بود و بهطور عمده بدلیجات را از چین وارد میکرد به من پیشنهاد داد که با ایشان وارد شراکت شوم. از آنجایی که من سرمایهای نداشتم تصمیم گرفتیم سرمایه از او و کار از من باشد.
بنابراین فروشگاهی در محله سجاد اجاره کردیم و من با سرمایه صفر وارد کار شدم. یک سال از این موضوع گذشت و علاقه من روز به روز به این صنعت بیشتر شد. ضمن اینکه تعامل با مشتریان نیز بر علاقه من به این حرفه افزود. بیشتر محصولاتی که فروخته میشد پول خوبی داشت اما این مسئله من را اذیت میکرد.
من از یک خانواده صنعتی بودم و از اینکه محصول آماده یک کشور دیگر را میفروختم حس خوبی نداشتم هرچند سود خوبی در پس آن محصول نهفته بود. علاوه بر این به هنر و طراحی نیز علاقهمند بودم و با آنکه خانواده من دچار خسران زیادی شده بودند اما صنعت و تولید برایشان اهمیت بسیاری داشت.
بنابراین با طراحی طلا و ساخت آن آشنا شدم و تصمیم گرفتم در این راه قدم بگذارم. ضمن اینکه جذابیت خاصی داشت و میتوانستم طرحهایی را که مدنظرم بود ارائه دهم و تکههای کوچک طلا را با یکدیگر ادغام کنم.
من از یک خانواده صنعتی بودم و از اینکه محصول آماده یک کشور دیگر را میفروختم حس خوبی نداشتم هرچند سود خوبی در پس آن محصول نهفته بود
این کار با روحیه من سازگار بود و لذت میبردم. بنابراین طراحی و ساخت طلای سبک با برند خود را شروع کردم. این کار را میتوان در یک کارگاه کوچک انجام داد. اکنون از اینکه روی یک محصول داخلی کار میکنم که تولید و دسترنج صنعتگران داخل کشورمان است حس خوبی دارم.
بیشتر اجناسی که ارائه میدهم مطابق میل و سلیقه مشتریان است و به همین دلیل توانستهام رضایت آنها را در این زمینه جلب کنم. از آنجایی که توان مالی افراد کم است و با توجه به قیمت جهانی طلا چارهای جز ظریفتر کردن کارها نداریم تا اینگونه بتوانیم صنعت کادویی را با قیمت کمتر حفظ کنیم. ضمن اینکه رضایت مردم را نیز کسب کنیم.
زمانی که وارد این کار شدم فقط من و دو نفر دیگر در محله سجاد به این حرفه مشغول بودیم اما چند سالی است که برندها و شرکتهای تهرانی هم در مشهد فعال شدهاند و نمایندگی دارند. در حال حاضر آقای ایرانپناهسوها ضمن طراحی طلا به انجام کارهای ترکیبی طلا با چرم، سنگ و مروارید نیز میپردازد.
او درباره طراحی در این حوزه میگوید: در زمینه طراحی فاکتورهای مختلفی را میتوان در نظر گرفت. در حال حاضر بیشتر روی طرحهای اسلیمی، شاهنامه، قصههای قدیمی و نقوش معماری کار میکنم و اصالت موجود در این نوع طرحها، طرفداران زیادی به خود جلب کرده است. استقبال مردم به ویژه ایرانیهای خارج از کشور از این سبک طلا بسیار است و زمانی که به اینجا میآیند میل و رغبت فراوانی به خرید نشان میدهند.
بیشترین موردی که به من در این راه انگیزه و انرژی داده است کار کردن با طراحان، صنعتگران و تولیدکنندگان داخلی است و رضایت مشتریان نیز به من دلگرمی میدهد. در این زمینه کشور ما هنوز در اول راه است و کشورهایی مانند ترکیه با تکنولوژیهای بهتری این کار را انجام میدهند و باید تلاش کنیم بتوانیم برای محصولاتمان علاوه بر مشتریان داخلی مشتریان بیشتری پیدا کنیم.
او ادامه میدهد: صنعت داخلی با حمایت من و تو جان میگیرد. ما در یک کشتی نشستهایم و هرکس میتواند یک پارو بردارد و کمک کند. همه دربرابر یکدیگر مسئول هستیم و نباید بیتفاوت باشیم. جا برای این کار زیاد است و همانطور که کشور ترکیه توانسته محصات خود را به ما بفروشد ما هم با همدلی و حمایت از صنعت کشورمان میتوانیم به کشورهای دیگر صادرات داشته باشیم.
از طرف دیگر این حرفه به گونهای است که میتوان چندین نفر را صاحب کسب و کار کرد. آموزش همیشه لازمه حرکت است و من در این حرفه آموزش دیدم تا بتوانم کار را بهتر انجام دهم و به واسطه آن افرادی را هم آموزش دادهام که اکنون خود صاحب کسب شدهاند. این موضوع از این منظر نیز اهمیت دارد که بتوان برای ایجاد شغل در کشور قدمی برداشت.
مدت 15سال است که در خیابان ملکآباد ساکن هستم و بر حسب شغلی که دارم در محله نیز شناخته شده هستم و بیشتر همسایهها و کاسبان من را می شناسند. در محله سجاد نسبت به گذشته ساخت و سازهای بیشتری در حال انجام است که جای نگرانی دارد و بهتبع مشکلاتی نظیر کمبود جای پارک و ترافیک با خود به همراه میآورد.