زمستان است، اما بازار نوغان حالوهوای گرمی را میگذراند. در گرماگرم بازار مشغول صحبت با قدیمیها میشویم؛ کسبهای که مشتریمداریشان با توکل و توسل گره خورده است و هر کدام دستی به کار خیر دارند.
حاج احمد رضوی، خیاطی که به دستپاکی شهرت دارد، محسن زارعی، عطاری محل که دوای درد خیلیها پیش اوست و اصغر سکودارخیابانی، قصابی که آبگوشتهای نذریاش را همه اهل محل خوردهاند، سه کاسب بالاخیابان هستند که دقایقی با آنها همصحبت میشویم.
حاجاحمد رضوی فقط لباس مردانه میفروشد و یکی از کاسبان خوشنام بازار نوغان است. از سیزدهسالگی وقتی پدرش فوت کرده، وارد بازار شده و با دورهگردی لباس میفروخته است. میخندد و میگوید: از بس شهرداری جنسهایم را گرفت، بالاخره مغازهای گرفتم و خیاطی را شروع کردم.
همسایههای قدیمی میدانند اگر کسی توان نداشته باشد، حاجاحمد خودش پارچه را تهیه میکند و برایش میبرد و میدوزد. دوست دارد کارهایش برای رضای خدا باشد. ۴۷ سال است در هیئت ابوالفضلی فعال است و برای زائر آقا هم احترام خاصی قائل است.
وقتی همسایهها از امانتداری و دستپاکی او تعریف میکنند، میخندد و میگوید: همین امروز صبح، یک زائر عرب که هفته قبل آستین کتش را تعمیر کرده بودم، دست روی شانهام زد و گفت: «صدیق، صدیق!»، چون ۹ میلیون پول در جیب کتش بود که دیده بود همانطور دستنخورده به او برگرداندهام.
محسن زارعی مغازه فروش گیاهان دارویی دارد. صداقت با همکاران و مشتریان و داشتن اخلاق کاسبی از جمله مواردی است که محسنآقا سعی کرده است به آن پایبند باشد. همین اخلاق باعث شده است محرم دردهای اهالی باشد و هر کس هر مشکلی که دارد، قبل از رفتن به دکتر پیش او بیاید.
کاسب باید هوای مردم را داشته باشد، آن هم در این اوضاع اقتصادی
محسن هم با دلسوزی به حرف و درد مردم گوش میدهد و بهترین راهنمایی را دارد. گاهی با یک داروی ارزانتر مشتریاش را از خرید سنگین منصرف میکند؛ چون معتقد است صداقت در کاسبی باعث افزایش روزی میشود.
این کاسب جوان خوشخلق میگوید: یک بار زائری پیش من آمد و دارویی به او دادم که ظرف دو روز سرفههایش خوب شد. بعد با همه همسفرانش آمد و کلی خرید کردند. چون متوجه شده بودند من داروی اضافی برای فروش بیشتر به مشتری نمیدهم.
قصابی محله باید معتمد باشد تا گوشت سالم دست مردم بدهد. محسن زارعی این جمله را میگوید و اصغر سکودارخیابانی را که از قدیم در این بازار بوده است، بهعنوان همسایه خوبش معرفی میکند.
اصغرآقا هیچوقت خودش حیوانی را ذبح نکرده است و گوشتهای مغازهاش را از تپه سلام تهیه میکند. او همهچیزش را از امامرضا (ع) میداند و برای شکرگزاری این نعمت، حسینیهای را راه انداخته است که در آن هر شب جمعه و در مناسبتهای مختلف دوست و آشنا و همسایه را دعوت میکند و آبگوشت میدهد. خیلی وقتها هم رهگذران غریبه مهمان سفرهاش میشوند.
او میگوید: همسایه شریک مال آدم است. کاسب باید هوای مردم را داشته باشد، آن هم در این اوضاع اقتصادی.
* این گزارش پنجشنبه ۲۰ دیماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۷۷ شهرآرامحله منطقه ثامن چاپ شده است.