مجتمع مسکونی کیان، همسایههایی را در خود جای داده که از آنها بهعنوان افرادی باصفا یاد میکنند. دربین اینها محبوبه اکبری را تعداد زیادی از همسایهها میشناسند. او از چهاردهسال پیش که در مجتمع ساکن شده، در مراسم مذهبی حضور پیدا میکرده و همانجا باب گفتوگو و ارتباط با همسایهها را باز کرده است.
محبوبهخانم مرتب احوالپرس همسایههاست و اگر بفهمد کسی نیاز به کمک دارد، خودش تنها یا با کمک همسایهها به یاری او میروند.
سن برای محبوبهخانم یک عدد است. در آستانه شصتوسهسالگی قرار دارد، اما خیلی وقتها همسایهها را راهی کوه، پارک، بیرون شهر، استخر کرده است. در مراسم مذهبی هم حضور مییابد و با روی خوشی که دارد، دیگر همسایهها را همراه خود میکند.
او مرضیه جدیدی را بهعنوان یکی از همسایههای خوب این بلوک معرفی میکند و میگوید: خانم جدیدی با اینکه ناراحتی قلبی دارد، همه جا با ما همراه میشود. خیلی وقتها صبحانه را برمیداریم و با هم در پارک یا کوه میخوریم.
محبوبهخانم از خانم جدیدی بهعنوان فردی دستودلباز و دستبهخیر یاد میکند و میگوید: یک باغ دارد که همیشه با روی باز کلیدش را به همسایهها میدهد تا بروند استفاده کنند و نمیگذارد حسرت تفریح بیرون از شهر به دل اهالی بماند.
مرضیهخانم از سال۹۰ در این خانه ساکن شده است. آن موقع خانه دخترش اینجا بوده و وقتی دیده چه همسایههای خوبی دارد، خانه خودش را هم به اینجا منتقل کرده است.
حالا دخترش از این محل رفته است و فرزندان دیگرش هم عروس و داماد شدهاند. همسرش فوت کرده است. او بهتنهایی در این خانه زندگی میکند، اما همسایهها نمیگذارند تنهایی را حس کند.
مرضیهخانم میگوید: همسایه از فرزند و فامیل به آدم نزدیکتر است. خیلی وقتها در بیمارستان و موقع بیماری، همسایهها من را همراهی کردهاند و همین حضورشان پشتوانه و مایه آرامش است.
او خانم و آقای خزیمه را بهعنوان یکی از همسایههای خوبشان معرفی میکند و میگوید: این زن و مرد با اینکه فرزند معلول دارند، ذرهای مزاحمت برای همسایهها ایجاد نمیکنند.
مرضیهخانم ادامه میدهد: آقای خزیمه هر روز فرزند معلولش را با صبوری و آرامش میبرد تا پیادهروی کند. به دارو و دکترش میرسد و خلاصه بگویم اینقدر نسبت به فرزندانش مسئولیتپذیر است که همیشه برای من و اهالی الگوی یک پدر مهربان بوده است.
آقا غلامرضا خزیمه در دهه۷۰ زندگی قرار دارد و سال۹۰ در این خانه ساکن شده است. او میگوید: از ابتدا دوست داشتم با همسایهها ارتباط داشته باشیم. آنها خداراشکر خوب هستند و بدی از کسی ندیدهایم.
ادامه میدهد: تا حالا گرفتاریای پیش نیامده است که بابتش در خانه همسایه را بزنم، اما همین که همیشه همسایهها میگویند هر کار داشتید بگویید، مایه دلگرمی است و میدانم اگر نصفهشبی پیشامدی روی دهد، میتوانم در خانهشان را بزنم.
او که بعضی مواقع راهی شهرستان میشود، میگوید: اگر کسی خانه نباشد، به همسایهها میسپرم هوای خانهمان را داشته باشند؛ اگر هم دخترم تنها در خانهمان باشد، باز خاطرم جمع است که اگر مشکلی برایش پیش بیاید، همسایهها کمکش میکنند.
به نظر او همسایه خوب کسی است که مزاحمتی برای همسایهاش نداشته باشد و در مواقع گرفتاری بشود رویش حساب کرد. احوالپرسی با همسایهها را مایه آرامش میداند و میگوید: این دلخوشیهای کوچک را نباید دستکم گرفت.
* این گزارش چهارشنبه ۱۹ دیماه ۱۴۰۳ در شماره ۶۰۲ شهرآرامحله منطقه ۹ و ۱۰ چاپ شده است.