
فاطمه کلاته عربی| بچه که بودم، مادرم ایام محرم و صفر چادر مشکیام را درمیآورد و میگذاشت کنار که هر روز صبح برای رفتن به مجلس روضه خانههای همسایه، سرم کند.
در روضهها بعد از خواندن زیارت عاشورا یا حدیث کساء، سخنرانی حاجخانم شروع میشد و بعد سفره صلوات. همین روضهها، اولین جاهایی بود که من با نام امامحسین(ع) و حماسههای شهدای کربلا و همچنین خیانت و ظلم یزید به اسلام آشنا شدم.
در منطقه چهار روضههای متعددی وجود دارد که در طول سال بهصورت مستمر برگزار میشود و بعضا از سابقه طولانی برخوردار هستند، همانند روضه پنجاهساله حاجخانم مربوبی یا روضههای حاجخانم مظلوم که میراث ماندگار خانوادهشان است.
مشروح گفتگوی ما با این دو بانوی فعال مذهبی در ادامه آمده است. لازم است از بیبیکبری ثابتی برای معرفی این دو مجلس روضه تشکر کنیم.
روضه حاجخانم مربوبی در منزلشان واقع در محله طلاب مشهد برگزار میشود که بیش از پنجاه سال از برپایی آن میگذرد. در یک صبح چهارشنبه، برای شرکت در این روضه و تهیه گزارش از آن، خودم را به روضهشان رساندم.
هنوز قرائت حدیث کساء تمام نشده بود. خانمها دورتادور مجلس نشسته بودند.
سبدهای تسبیح برای ذکر صلوات در وسط مجلس قرار گرفته بود. نگاهم به طرف عکسهای دورتادور منزل رفت. عکسی بزرگ از نمای ایستاده امامخمینی(ره) که روی دیوار روبهرو نصب شده بود، توجهم را به خود جلب کرده بود.
بعد از حدیث کساء، روحانی مجلس که نوه دختری حاجخانم مربوبی است، شروع به گفتن مناقب و مصیبتهای کربلا کرد و سپس چند مسئله درباره احکام دینی گفت و به سوالات خانمها پاسخ داد.
برکات «روضه» حاجخانم مربوبی درباره علت راهاندازی روضه خانگی گفت: حدودا چهل سال پیش بود که به بیماری سختی مبتلا شدم. بیماریام هر روز سختتر و تحملناپذیر میشد.
همسرم برای بهبودی من نذر روضه ۱۰ روزه کرد. بعد از مدت کوتاهی رحمت خدا شامل حال ما شد و من بهبودی کامل پیدا کردم. همسرم که روحانی بود، مجلس روضه ۱۰ روزهای را برپا کرد تا نذرمان را ادا کرده باشیم.
خلاصه بعد از این، سال بعد هم این عمل حسنه را تکرار کردیم و بهاینترتیب تصمیم گرفتیم هرهفته چهارشنبهها مجلس روضه برپا کنیم.
از حاجخانم مربوبی میخواهم درباره فعالیتهای ویژهای که در روضهشان انجام دادهاند هم بگوید: از نظر مالی در وضعیت چندانمناسبی نبودیم؛ اما همیشه سعی کردیم هر کار خیری از دستمان برمیآید، انجام بدهیم.
مثلا درقالب همین جلسات روضه، افراد نیازمند محله را شناسایی کرده و درحد بضاعت، با کمک خانمها کمکشان میکنیم یا به عیادت بیماران و سالخوردگان محله رفته و کارهایشان را پیگیری میکنیم.
همچنین اگر مشکل خاصی در محله است یا کدورتی بین همسایهها پیش بیاید، سعی میکنیم پادرمیانی کرده و مشکل را حل کنیم.
در روضه خانوادههای مومن که صاحب دختر و پسر هستند را به هم معرفی میکنیم تا واسطه امر خیر باشیم
حاجخانم مربوبی با اشاره به اقداماتشان درزمینه ازدواج جوانان، میگوید: خانوادههای مومن و خوشاخلاقی که صاحب دختر و پسر هستند (یا اقوام و فامیلهایشان) را به هم معرفی میکنیم تا درزمینه ازدواج بهعنوان یک واسطه که متاسفانه امروزه کمرنگ شده و زمان قدیم خیلی از ریشسفیدها و بزرگترها از این کارها میکردند، قدمی برداشته باشیم.
علاوهبراین، با کمک خیرین وسایل اولیه زندگی را برای جوانهای مستحق تهیه میکنیم که با دغدغه کمتری زندگیشان را شروع کنند.
فعالیتهایی که زنان برای حمایت و پشتیبانی از مبارزات مردمی در دوران انقلاب اسلامی و نیز حمایت از جبهههای جنگ داشتهاند، بر کسی پوشیده نیست.
حاجخانم مربوبی دراینزمینه میگوید: در دوران انقلاب با جمعی از خواهران در راهپیماییها و تظاهراتها شرکت میکردیم و در جلسات روضهمان سخنان لازم در ارتباط با حرکت امام و فسادهای رژیم پهلوی گفته میشد.
بعد از این باز در زمان جنگ هم خانمها دست از فعالیت برنداشتند. یادم هست مواد غذایی و لباس تهیه میکردیم و به جبههها میفرستادیم. خدا رحمت کند حاجآقایمان را که در تمام این فعالیتها ما را کمک میکردند.
حاجخانم مربوبی با ذکر خاطرهای صحبتش را ادامه میدهد: در یکی از مجالس روضه که چند سال گذشته در ماه صفر برگزار کرده بودم، دو خانم غریبه دیدم. کنجکاو شدم که کیاند و چگونه در این مجلس روضه حضور یافتند؛ اما در آن جمع شلوغ، گمشان کردم. ماه صفر سال بعد مجدد آنان را در مجلس روضه دیدم.
ازشان خواستم خود را معرفی کنند که بیشتر با هم آشنا بشویم. خانمی که بزرگتر نشان میداد، گفت: دختر من مشکلی در زندگی داشت. از فردی شنیده بود که این روضه، ساده و بیریاست.
با دخترم تصمیم گرفتیم به این روضه بیاییم و رفع مشکلاتمان را از خدا بخواهیم. بعد از مدتی رحمت خدا شامل حال دخترم شد و مشکلش برطرف شد. از آنوقت تصمیم گرفتیم هر وقت بتوانیم، در روضهتان شرکت کنیم.
در آخر حاجخانم مربوبی توصیهای هم به همه جوانترها داشت: من خودم در زندگیام هر چه دارم، از برپایی چنینجلساتی بوده است. در این جلسات بود که همدلی و ایثار را آموختیم و سعی کردیم دست همسایه خودمان را در حد توان بگیریم.
جوانها حتما خودشان را به مجالس روضه آقا امامحسین(ع) برسانند و مطمئن باشند آثار و برکات آن را در زندگیشان خواهند دید.
روضه حاجخانم مظلوم در خیابان مشکافشان طلاب، یکی دیگر از مجالس قدیمی روضه محله ماست. آدرس منزل خانم مظلوم را دقیقا یاد نداشتم و با پرسوجو از مغازهدارهای محله، خانه را پیدا کردم. درِ خانه باز بود و پرچم سبزرنگی بالای درِ خانه آویزان شده بود و روی آن نوشته شده بود: «بفرمایید روضه.»
حاجآقا درحال ذکر مصائب عاشورا بود و خانمها چادرها را بر روی صورتشان کشیده بودند و درحال گریه و عزاداری. حاجخانم مظلوم داخل آشپزخانه بود و درحال کمک به پذیرایی از بانوان عزادار سیدالشهدا(ع). بعد از صرف چای و اتمام مجلس، به سراغ او رفتم و درباره روضهشان به گفتگو نشستم.
از خانم مظلوم میپرسم چند سال از عمر روضهشان میگذرد که پاسخ میدهد: دقیقا نمیدانم؛ ولی فکر میکنم پنجاهشصتسالی بشود. موسس اولیه این روضه، پدرشوهرم، مرحوم حاجآقا مظلوم بوده است که بعد از فوتش، من بهعنوان عروس بزرگتر، این سنت حسنه را ادامه دادم و مسئولیت اداره روضه را پذیرفتم.
همینکه اسم من در طومار خادمان و دوستداران پسر زهرا نوشته شود، برایم افتخار است.
* این گزارش یکشنبه، ۱۷ آبان ۹۴ در شماره ۱۷۵ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.