رسیدن به موفقیت به همت و تلاش انسانها بستگی دارد. کسی که خیال موفقیت را در سر داشته باشد شرایط نمیتواند او را تحتتاثیر قراردهد. حتی اگر مثل وحید طالبی، جوان ۲۵ ساله محله ما ناشنوا باشد، بازهم میتواند پلههای موفقیت را بالا برود و به خواستههایش برسد.
برای تهیه گزارش از فعالیتهای ورزشکار موفق هممحلهایمان که عضو تیم ملی والیبال ناشنوایان کشور است راهی منزل او در محله سیدرضی مشهد شدیم تا بیشتر با این قهرمان ورزشی که در همسایگی ما زندگی میکند، آشنا شویم.
سراغ او رفتیم تا بدانیم در بین انبوه مشکلات و کمبودها با شرایط خاصی که دارد چه کرده که مهر موفقیت به کارنامه فعالیتهای او خورده و باعث شده اطرافیان تا به این اندازه از تلاشهای او حرف بزنند.
پدر و مادر وحید که همیشه در کنار او هستند ما را در تهیه این گزارش کمک میکنند؛ چراکه گفتگو و مصاحبه با فردی که ناشنواست شرایط خاص خودش را میطلبد و آنها با این شرایط کاملا آشنا هستند.
دفتر خاطرات وحید پر است از بازیهایی که با بچههای محله داشته است. با اینکه حالا عضو تیم ملی است عضویت در تیم محلی و بازی در کنار بچههای محله مثل رامین سالاری، سعید شعبانی، حمید و مهدی گرایلی، حمید پاکباز، سعید سجادی و... را هم بسیار دوست دارد.
او و دوستانش که همه در همین محله قد کشیدهاند سالهاست در زمینهای افتادهای که در محله وجود داشته مسابقه والیبال برگزار کردهاند.
هرچند به خاطر ساختمانسازی در زمینهای افتاده مرتب مجبور شدهاند، تغییر مکان بدهند، اما هنوز بعد از سالها توانستهاند انسجام تیم محلی خود را حفظ کنند.
گلایهای که او و دوستانش از مسئولان دارند این است که باوجود علاقه او و هممحلهایهایش به فعالیتهای ورزشی، در محله آنها زمین ورزشی وجود ندارد.
وحید که حالا عضو تیم ملی ناشنوایان کشور در رشته والیبال است، میگوید:«اززمانیکه در کوچهپسکوچههای محله بازی میکردم همیشه آرزو داشتم روزی ملیپوش شوم و برای رسیدن به این آرزو خیلی تلاش کردم. دوست نداشتم ناشنواییام مانع از رسیدن به این آرزوهایم شود.»
نگاهش به سمت پدر و مادرش برمیگردد. گویا سعی دارد با نگاههای مهربانش از آنها تشکر کند اما هرچه دفتر لغات ذهنش را ورق میزند واژهای را که برای تشکر از زحمات چندین ساله آنها مناسب باشد پیدا نمیکند.
شاید برای همین است که به این جمله اکتفا میکند:«در این راه پدر و مادرم مانند دو فرشته مهربان همیشه و همهجا در کنارم بودند.»
وحید درحالیکه مدالهای رنگارنگ خود را روی میز جابهجا میکند، ادامه میدهد:«ورزش همه زندگی و عشق من است.»
رهاکردن درس و دانشگاه در سال دوم رشته نقشهکشی ساختمان و از دست دادن شغلی که با هزار زحمت آن را به دست آورده بود شاهدان خوبی برای این ادعایش است.
هرچند عضو تیمی است که مقام سوم جهان را در رشته والیبال کسب کرده ولی نگران آینده شغلی و تحصیلی خود است. این نگرانی را میشود در پشت نگاهها و صدای آرامش به خوبی احساس کرد.
هرچند مقام سوم جهان را در رشته والیبال کسب کرده ولی نگران آینده شغلی و تحصیلی خود است
مادر وحید میگوید:«دو ساله بود که متوجه ناشنوایی او شدیم. برای همین من و پدرش تصمیم گرفتیم با کمک و رسیدگی بیشتر به او، اجازه ندهیم این مشکل باعث عقب افتادنش از زندگی شود و شرایطی را ایجاد کردیم تا او بتواند در کنار دیگر افراد جامعه زندگی خوبی داشته باشد.»
وی ادامه میدهد:«از کودکی که در مدرسه ناشنوایان درس میخواند، در مدرسه و محله علاقهاش به ورزش را به همه ثابت کرد. ما هم وقتی این علاقه را دیدیم تمام تلاشمان را کردیم تا او به خواستهاش برسد.»
او هرچند از موفقیتهای وحید خوشحال به نظر میرسد ولی صحبتهایش حکایت از نگرانیهای مادرانه درباره آینده فرزندش دارد و میگوید:«برای رسیدن به آرزویی که وحید درسر داشت همیشه به او کمک کردیم و پشتیبانش بودیم ولی حالا که او جوان شده و نیاز به حمایت مسئولان دارد کسی به فکر نیست.»
مادرش همچنان کلمه پشت کلمه میاندازد که«او با وجود همه موانعی که برسر راهش بود توانست در رشته ورزشی مورد علاقهاش موفق شود. این علاقه نباید برای او به قیمت ازدستدادن کار و درس تمام شود. به نظر من یک ورزشکار وقتی عضو تیم ملی میشود فدراسیون باید ترتیبی بدهد که حقوق ثابتی داشته باشد تا بتواند تشکیل خانواده دهد.»
صحبت که به اینجا میرسد پدر وحید رشته کلام را به دست میگیرد و اینطور میگوید:«وقتی بازیهای او را در مسابقات جهانی والیبال که در کشور بلغارستان برگزار میشد از تلویزیون دنبال میکردم احساس غرور و شادمانی به من دست میداد.
برای همین خیلی خوشحال بودم اما کاش مسئولان هم کمی به فکر این بچهها باشند؛ چراکه آنها هم در این اجتماع حقی دارند و با زحمت توانستهاند به اینجا برسند.»
وی میگوید:«با کمال تاسف میبینیم قبل از برگزاری مسابقات به آنها وعدههای بسیاری میدهند از جمله اینکه در صورت کسب مقام استخدام میشوید و... ولی همین که مسابقات به پایان میرسد همه وعدههایشان را فراموش میکنند و بعد از برگزاری برخی از برنامههای تشریفاتی بچهها را به حال خود رهامیکنند.»
پدر وحید در پایان میگوید: «در همین بازیهای اخیر که تیم ایران مقام سوم جهانی را کسب کرد قبل از مسابقات گفته بودند به هر نفر از بازیکنان تیم ۳۰ سکه بهار آزادی بهعنوان پاداش بدهند ولی بعد از مسابقات با کلی پیگیری فقط نصف آن را یعنی فقط ۱۵ سکه به آنها دادند.
وحید گذشته از اینکه یک ورزشکار است باید دارای شغل هم باشد تا بتواند تشکیل خانواده بدهد. علاقهاش به ورزش نباید او را از داشتن شغل و ادامه تحصیل محروم کند.»
* این گزارش پنج شنبه، ۱۷ دی ۹۲ در شماره ۸۷ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.