کد خبر: ۱۱۱۰۲
۰۲ دی ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰

سنگ تمام گذاشتن همسایه‌ها برای هم

در دل محله ایثار، خانه‌ای شبیه یک حسینیه کوچک هست که دیوارهایش مزین به پرچم‌ها و کتیبه‌های مذهبی است. هر‌کار خیری که قرار باشد خانم‌های همسایه انجام دهند، از همین خانه شروع می‌شود.

در دل محله ایثار، خانه‌ای شبیه یک حسینیه کوچک هست که دیوارهایش مزین به پرچم‌ها و کتیبه‌های مذهبی است. هر‌کار خیری که قرار باشد خانم‌های همسایه انجام دهند، از همین خانه شروع می‌شود؛ از خیاطی و آشپزی گرفته تا دسته‌بندی وسایل برای جهیزیه نیازمندان. این خانه پایگاه همدلی و مهربانی است. خانم‌ها در اینجا دور هم جمع می‌شوند و برای گره‌گشایی از کار یکدیگر دست‌به‌دست هم می‌دهند، مثل همین امسال که همسایه‌ها نگذاشتند روضه‌های خانم اشرفی که ناخوش‌احوال شده بود، تعطیل شود. هر‌کدام گوشه‌ای از کار را گرفتند و روضه برپا شد.

 

سنگ تمام گذاشتن همسایه‌ها برای هم

 

بیشتر از خویشاوندان هوای هم را داریم

ربابه اشرفی اواخر دهه ۶۰ ساکن محله ایثار شده است. خانه او اکنون یک پایگاه اجتماعی برای خانم‌های محله است. اگر نیازمندی را شناسایی کنند که نیاز به سیسمونی، جهیزیه، بسته معیشتی و... داشته باشد، همسایه‌ها در خانه او جمع می‌شوند و با کمک هم گره‌گشایی می‌کنند.

او رسم دارد هر سال هم‌زمان با دهه فاطمیه، چهارده‌روز برای حضرت زهرا (س) روضه برگزار کند. امسال به‌دلیل آسیب‌دیدگی پایش تصمیم گرفت این برنامه را تعطیل کند تا اینکه موضوع به گوش همسایه‌هایش رسید و ورق برگشت. می‌گوید: مدتی هست پاهایم آسیب دیده است و کارهایم را به‌سختی انجام می‌دهم. در این مدت همسایه‌ها برایم سنگ تمام گذاشته‌اند. غذا می‌پزند و هرکاری از دستشان برآید، انجام می‌دهند. بعد‌از اینکه همسایه‌ها فهمیدند نمی‌خواهم روضه‌ام را برگزار کنم، گفتند هر‌کدام گوشه‌ای از کار را می‌گیرند. خانم دارنده، چای روضه را می‌ریزد، خانم محسنی پذیرایی می‌کند و‌....

اشرفی معتقد است صمیمیتی که در بین همسایه‌های محله ایثار وجود دارد در محله‌های دیگر مشهد نیست. می‌گوید: اهالی اینجا از فامیل هم به هم نزدیک‌ترند.

 

سنگ تمام گذاشتن همسایه‌ها برای هم

 

همسایه‌ها تنهایم نمی‌گذارند

حوا دارنده، یکی دیگر از همسایه‌هاست که ربابه خانم او را به ما معرفی می‌کند و می‌گوید:‌خانم دارنده برای برپایی روضه در دهه فاطمیه کمک زیادی کرده است.

از طرفی حوا خانم هم طعم کمک همسایه‌ها را در دوران بیماری چشیده است. اردبیلی است و با پسرش در مشهد زندگی می‌کند.

او که گرفتار بیماری سختی است، می‌گوید: گاهی دکترم اجازه شیمی‌درمانی به من نمی‌دهد؛ چون میزان گلبول‌های سفید خونم کم است؛ برای همین باید سیرابی پرزدار بخورم. در چنین روز‌هایی همین همسایه‌ها به داد من می‌رسند. کافی است لَب تَر کنم تا خواسته‌ام را برآورده کنند.

حوا‌خانم می‌گوید: روز‌هایی که کارم در بیمارستان طول می‌کشد، خاطرم جمع است که همین همسایه‌ها هوای پسرم را دارند. آنها مثل خانواده‌ام هستند و هیچ‌وقت تنهایم نمی‌گذارند و این برایم یک دنیا ارزش دارد.

 

سنگ تمام گذاشتن همسایه‌ها برای هم

 

برای هم کم نمی‌گذاریم

فضه محسنی در دوره بحران کرونا روز‌های بسیار سختی را گذراند. او همسرش را از دست داد و خودش هم به‌شدت بیمار شد.

همان زمان ربابه‌خانم اشرفی و بقیه همسایه‌ها دست‌به‌دست هم دادند و فضه‌خانم را از آن شرایط بحرانی درآوردند. ربابه‌خانم تا مدت‌ها برایش غذا درست می‌کرد و حواسش به او بود. حالا فضه‌خانم زندگی تازه‌ای پیدا کرده و در یک درمانگاه هم مشغول به کار شده است؛ هرچند کارش دشوار و درآمدش ناچیز است. او می‌گوید: «اینجا هیچ‌کس از دست‌هایش دریغ نمی‌کند.» منظورش این است همسایه‌ها هر کاری که از دستشان بربیاید، برای هم انجام می‌دهند.

به شکرانه این حال خوب، هر‌وقت خانم‌های همسایه می‌خواهند کار خیری انجام دهند، بخشی از خیاطی‌هایشان را هم فضه‌خانم قبول می‌کند.

 

* این گزارش یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ در شماره ۵۹۷ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44