کد خبر: ۱۱۰۴۹
۲۲ دی ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۰
ورزش، آرزوهایم را زنده نگه داشته است

ورزش، آرزوهایم را زنده نگه داشته است

نیره شهامتی، پس از تصادف سختی که داشت دوباره به زندگی برگشت، او حال با آب‌درمانی و شنا دوست دارد آرزوی دویدن را برای خودش محقق کند.

نجفی| همه‌چیز از یک حادثه شروع شد. حسابش را بکنید که این حادثه نه در جاده‌ای پرپیچ‌وخم اتفاق افتاده و نه در یک بیابان بی‌آب‌وعلف. حتی اگر منتظر تاکسی هم باشی، امکان دارد حادثه‌ای برایت رخ دهد. نیره شهامتی چیزی حدود ۱۲ سال پیش در انتظار تاکسی بوده که ناخوآدگاه ماشینی با او برخورد می‌کند و باعث می‌شود شکستگی‌های بسیاری در بدنش ایجاد شود. سه ماه به کما می‌رود و روز‌های سختی را می‌گذراند، با این‌همه این ورزش است که می‌تواند تحولی بزرگ در زندگی او ایجاد کند. در این گفت‌و‌گو، «شهامتی» از روز‌های تلخ و شیرین بعد از آن اتفاق می‌گوید.

 

چندین ماه به‌سختی غذا می‌خوردم

شهامتی از روزی حرف می‌زند که این اتفاق ناگوار برایش رخ داد؛ «من بیست‌وسه‌ساله بودم که این اتفاق برایم رخ داد. آن سال‌ها من، هم مربی سفال بودم و هم مربی مهدکودک. غروبِ پاییز ۸۳ بود که منتظر تاکسی بودم. ناگهان یک وسیله نقلیه به من زد و دیگر نفهمیدم چه شد.

بعد‌ها شاهدان ماجرا به من گفتند که با خودروی ۲۰۶ برخورد کرده‌ام. در این تصادف، متاسفانه دست چپم، پای راستم، گردنم و سرم شکست و بعد از سه ماه در بیمارستان امدادی به هوش آمدم.»، اما این همه ماجرا نبود. این تصادف به‌حدی بود که احتمال قطع نخاعش بیشتر از ۹۰ درصد عنوان شده بود، اما با عملی که انجام داد، توانست جلوی این عارضه را بگیرد؛ «عید نوروز ۸۴ نخاع گردنم که بر اثر تصادف به اندازه تار مویی شده بود، در آستانه قطع شدن بود، اما با توصیه دکتر‌ها به‌اجبار تن به عمل دیگری دادم؛ عملی که باید با مواد بی‌هوش‌کننده خطرناکی انجام می‌شد. آن عمل انجام شد و ازآنجاکه معده‌ام به این مواد حساسیت داشت، به فلج شدن نزدیک شد. آن‌قدر که تا بعد از سه هفته، از راه سوند معده تغذیه می‌کردم و بعد از مدتی هم خدا کمک کرد و مداوا شدم.»

 

امید، آرزوهایم را زنده نگه داشته است

 

معجزه باعث بهبودی‌ام شد

سه ماه بعد از این اتفاق، او سرِپا می‌شود. هوشیاری‌اش افزایش می‌یابد و به کمک فیزیوتراپش به سمت ورزش تشویق می‌شود؛ «هوشیاری‌ام در ماه اولی که در کما بودم، ۳ درصد بود، اما بعد از ماه سوم، عنایت امام‌رضا (ع) شامل حالم شد و هوشیاری‌ام افزایش یافت.

توانستم اطرافم را ببینم و با آدم‌های دوروبرم ارتباط برقرار کنم. فیزیوتراپم، من را به ورزش کردن تشویق کرد. بعد از لطف خداوند، زندگی‌ام را مدیون ایشان هستم. در سال‌های ابتدایی پس از حادثه، فیزیوتراپم برای درمان به منزلمان می‌آمد ولی ایشان بعد از مدتی برای اینکه هزینه‌هایم کاهش پیدا کند و البته از تنهایی دربیایم، توصیه کرد که به مرکز فیزیوتراپی بروم که من هم همین کار را کردم.»

 

خانواده‌ام مثل کوه، پشت من بودند

شهامتی در این مدت تنها نبوده است و خانواده‌اش به‌خوبی از او حمایت کرده‌اند. او می‌گوید خواهر و پدرش در این مدت بیشترین کمک را به او کرده‌اند؛ «خانواده‌ام مثل کوه، پشت من بودند و از همه نظر حمایتم کردند. مشوق من برای بهبودی و امید به زندگی،  خانواده‌ام بودند که در همین‌جا از آنها به‌خصوص از پدر و خواهرم تشکر می‌کنم.

 پدرم در همه زمینه‌ها حمایتم کردند؛ مالی، عاطفی، روحی و... خواهرم نیز در سال‌های ابتدایی بعد از حادثه، زندگی‌اش را وقف من کرده بود. ورزش را سال ۸۷ در سالن خصوصی واقع در چهارراه شیرودی شروع کردم و این شانس را داشتم که با خانم کتولی آشنا بشوم. سال ۸۸ در فرهنگ‌سرای غدیر با مربی عزیزم، خانم کتولی ورزش را ادامه دادم. از آن‌طرف سال ۹۱ آب‌درمانی را شروع کردم. خاطرم هست اولین‌بار درحالی‌که خواهرم دستم را گرفته بود، به استخر رفتم و اکنون هفته‌ای دو بار در قسمت عمیق آن، شنا می‌کنم.»

 

شک ندارم اگر ورزش را شروع نمی‌کردم، احتمالا الان فلج در بستر بیماری افتاده بودم

آرزو دارم بدوم

ورزش کردن، حالا زندگی شهامتی را به‌طور کامل تغییر داده است و هر روز فکر و خیال‌های بیشتری در ذهنش جرقه می‌خورد. او حالا بعد از آن روز‌های سخت، آرزو‌های بزرگ‌تری دارد؛ مثلا آرزو دارد بدود؛ «اغراق نمی‌کنم اگر بگویم که بدون ورزش می‌میرم. اراده‌ام بسیار قوی است، به‌طوری‌که بعد از کمک خداوند، اراده‌ام بسیار به من کمک کرد؛ کمک کرد که زودتر از آنچه فکرش را می‌کردم، از این وضعیت خارج شوم. بعد از مدتی که به نزد دکتر مغز و اعصاب رفتم، پزشک وقتی حرکت دست و پاهایم را دید، کلی تعجب کرد و انتظارش را نداشت؛ البته هنوز نمی‌توانم بدوم و توانایی عبور از خیابان را هم ندارم. آن اوایل مشت‌مشت دارو مصرف می‌کردم و اکنون هیچ نوع دارویی نمی‌خورم. شک ندارم اگر ورزش را شروع نمی‌کردم، احتمالا الان فلج در بستر بیماری افتاده بودم و باید به مرگ، فکر می‌کردم ولی حالا با ورزش کردن ۲۰ کیلو کم کرده‌ام. از طرف دیگر در روز‌هایی که سالن ورزشی تعطیل است، در منزل ورزش می‌کنم و خوشبختانه در منزل دوچرخه و چرخونک دارم و نمی‌گذارم حتی یک روز در ورزش کردنم وقفه ایجاد شود.»

نکته‌ای که بیشتر از هرچیز دیگری او را آزار می‌دهد، نگاه مردمی است که از کنارش عبور می‌کنند؛ «نمی‌دانم چرا آدم‌ها این گونه شده‌اند؟ وقتی که در خیابان راه می‌روم، طوری به من نگاه می‌کنند انگار که موجود عجیبی دیده‌اند. این نگاه‌ها و اشاره‌ها خیلی اذیتم می‌کند.» او در پایان صحبت‌هایش، از بَروبچه‌های زحمتکش و خدمتگزار فرهنگ‌سرای غدیر و مسئولان این فرهنگ‌سرا تشکر می‌کند.

 

شهامتی روحیه خیلی خوبی دارد

حیفمان آمد این همه از مربی شنای خانم شهامتی حرف بزنیم ولی با خود خانم مربی گفت‌و‌گو نکنیم. خانم خاتمی، مربی شنایِ نیره شهامتی، درمورد بهبود وی با آب‌درمانی، می‌گوید: «او روحیه بسیار خوبی دارد و تعادل خودش را بسیار خوب نگه‌می‌دارد و البته در هنگام آموزش هم بسیار همکاری می‌کند.» خاتمی اعتقاد دارد که اراده خود نیره و کمک پدرش در موفقیت وی، نقش بسیار زیادی داشته است؛ «واقعا می‌گویم که دو عنصر اراده و سپس پدرشان نقش بسیار مهمی در موفقیتشان داشتند، ضمن اینکه حمایت مالی که پدرشان کردند، امید به زندگی را در ایشان افزایش داد. ارتباطات اجتماعی خانم شهامتی هم باعث شد دوستان خیلی خوبی در محیطی که در آن ورزش می‌کنند، پیدا کنند.» خاتمی از شرایط یک استخر مناسب هم برای افرادی مانند نیره شهامتی که نیاز به آب‌درمانی دارند، صحبت می‌کند؛ «استخر مخصوص حتی اگر سه در چهار هم باشد، کافی است. حوضچه باید کلر کمتری داشته باشد. دمای آب هم نباید خیلی کم باشد. خوشبختانه، چون پدر خانم شهامتی از ایشان حمایت می‌کنند، به‌نظر نمی‌رسد مشکلی از نظر مالی داشته باشند ولی خوب است دولت از افرادی مثل ایشان که از نظر مالی مشکل دارند، حمایت کند.»

خانم محمدپور، مسئول سالن غدیر، هم درمورد پیشرفت شهامتی می‌گوید: «بهبود ایشان، مشاهده‌شدنی است و روزبه‌روز با ورزش کردن بهتر شدند.»

خانم محمدپور هم نکته خانم خاتمی را یادآوری می‌کند؛ اینکه با وجود حمایت مالی خانواده، باید از افراد دیگری که اوضاع‌واحوال شهامتی را دارند ولی از نظر مالی در تنگنا هستند، حمایت شود؛ «خوشبختانه پدر خانم شهامتی از ایشان حمایت مالی می‌کنند، اما افرادی را که مثل ایشان هستند و مشکل دارند، شهرداری می‌تواند حمایت کند تا آنها مثلا بتوانند به‌طور رایگان از فضای ورزشی استفاده کنند. دوم اینکه مسئول سالن ورزشی باید این اختیار را داشته باشد که هر زمان این افراد تمایل داشتند، اجازه بدهد آنها از سالن استفاده کنند و در آخر هم بلیت تشویقی استخر در اختیارشان قرار بدهد. فکر می‌کنم این کمترین کاری است که شهرداری می‌تواند در حق چنین افرادی انجام دهد.»

 

* این گزارش دوشنبه، ۵ مهر ۱۳۹۵ در شماره ۲۱۵ شهرآرامحله منطقه ۶ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44