همه ما داستانهای زیادی از مردانگی و انساندوستی پهلوانان قدیمی شنیدهایم؛ چیزی که این روزها بهندرت یافت میشود. پس باید خبرنگار خوششانسی باشی تا ورزشکاری که همه ویژگیهای یک پهلوان جوان را دارد، سوژه گفتگویت شود.
او آرام و شمرده حرف میزند و خوشخلق است. مقابلش که مینشینم، به دیوار تکیه نمیدهد و خودش را پشت حرفهای بزرگ پنهان نمیکند بلکه صمیمی از دنیای پهلوانی ورزش باستانی میگوید.
به احترام صفای کلامی که در ادامه از او میخوانیم، کلاه از سر برمی دارم و این چند صد کلمه را مینویسم برای سیر زندگی رضا شجیعی؛ جوان باستانی کاری که بوسه بر خاک گود زورخانه را افتخار خود میداند.
روزهای شروع کشتی، روزهایی بهیادماندنی برای رضاست. با تأکید و لحنی خاص از آن روزها میگوید: برای خرید دوبنده کشتی در تنگنا بودم؛ بهزحمت توانستم یک دست برای خودم تهیه کنم.
آرزویم این بود که بتوانم یک جفت کفش ورزشی مخصوص این رشته داشته باشم، اما نمیتوانستم آن را تهیه کنم. کشتیگیر خوشخلق محله کوشش مشهد از رسیدن به آرزوی خود میگوید، از کفش کشتی که بالاخره به آن رسید و با آن برای تمرین بر روی تشک کشتی رفت.
در دیدوبازدیدی، یک جفت کفش قدیمی را که مدتها از آن استفاده نشده بود، در خانه یکی از اقوام میبیند. علاقه زیاد رضا به کشتی کافی بود تا صاحبخانه کفشهای مخصوص کشتی را که هنوز نو بود و میشد از آن استفاده کرد، به او هدیه کند.
با لبخندی که از سر تازه شدن خاطرات گذشته است، میگوید: امروز اگر کل بازار را هم زیرورو کنی، لنگه آن کفشها را پیدا نمیکنی!
تازه یک بچهمدرسهای است که پدرش، خانواده را برای همیشه تنها میگذارد واز دنیا میرود. از همان موقع تمرین بزرگ شدن را شروع میکند؛ اول تابستان که میشود، سراغ کار میرود تا کمک خرجی باشد برای مادرش.
روزگار را میگذراند تا وقتیکه در همان سنوسال دانشآموزی، ابتدا بهسراغ رشته کاراته «کانذنریو»، یکی از سبکهای ایرانی کاراته، در سالن شهید خیبری میرود و زیر نظر استادان، حمید غمگین و سیدجواد حسینی این رشته را فرامیگیرد.
آن روزها ۱۲ سال بیشتر نداشت و سه سالونیم طول کشید تا توانست کمربند قهوهای را بگیرد. با تلاشهایش موفق میشود دو مقام سوم استانی را در سالهای ۸۰ و ۸۱ کسب کند. سپس برای همیشه این رشته را رها میکند.
رضا در دوسال متوالی، دو مدال طلا و برنز استانی در رشته کشتی آزاد در سالهای ۸۴ و ۸۵ به دست آورد
وقتی رضا دوباره سراغ ورزش میرود، زنگ ورزش محله بهصدا درمیآید. روز اول راه خانه تا باشگاه را تنها طی میکند، اما از روزهای بعد آرامآرام بچههای محله به او ملحق میشوند.
رضا میگوید: بچهها میگفتند، کجا؟ من هم به آنها میگفتم: باشگاه کشتی. کمکم تعداد ما زیاد شد و هر شب با یک تیم ورزشی به باشگاه خیبری، محل تمرینات میرفتیم.
با تمرین و ممارست، در نخستین سال به مقام برتر مسابقات آموزشوپرورش مشهد دست پیدا میکند و این یعنی شروع پیشرفتهای ورزشی او.
کشتیگیر جوان محله کوشش به کسب متوالی دو مدال طلا و برنز استانی در رشته کشتی آزاد در سالهای ۸۴ و ۸۵ اشاره و بیان میکند: باوجود اینکه به مسابقات انتخابی کشوری راه یافتم، آسیبدیدگی در ناحیه کمر هنگام رقابتها، هم باعث شد از اردو کنار گذاشته شوم و هم برای مدتی، من را از میادین مسابقات کشتی دور نگهداشت.
کشتیگیر محله ما که حالا در رشته مدیریت بازرگانی مشغول تحصیل است، قبولی در دانشگاه را راهی نو برای کاملشدن مسیر زندگی ورزشی خود میداند و میافزاید: سال ۱۳۸۸ که وارد دانشگاه شدم، درس تربیتبدنی را با استاد امیر شورورزی گذراندم و کشتی را دوباره آغاز کردم.
ویژگیهای اخلاقی او باعث شد تا به رشته تخصصیاش که ورزش باستانی بود، علاقهمند شوم. به همین دلیل در محله خودمان به دنبال زورخانهای بودم تا بهطور جدی این ورزش را ادامه دهم.
زورخانه امیرکبیر در میدان عدل خمینی (ره) جایی بود که من را با پهلوان حاجامیر چوبدار آشنا کرد؛ کسی که همه ویژگیهای یک پهلوان واقعی را در وجودش یافتم و حالا هم پساز دوسالونیم در همان محل به ورزش باستانی مشغول هستم.
رضا شجیعی، خانوادهای ورزشی دارد؛ خانوادهای که بهواسطه مادرش اصلونصبش به قومیت کُرد خراسان شمالی برمیگردد تا با کشتی و ورزش پهلوانی آن غریبه نباشد.
او میگوید: با رفتوآمدهایی که به شهر مادریام داشتم، بهخوبی با کشتی بهویژه کشتی باچوخه آشنا بودم. مادرم همیشه مشوق من بود و زمانیکه سراغ رشته کشتی رفتم، گفت: «پسرم یکی مثل تختی بشو.»
شجیعی در ورزش دنبال اخلاق و الگوهای مردانگی بوده است. «کشتی تنها رشتهای است که هم ورزش بود و هم کلاس درس مردانگی.»
ادامه میدهد: سال ۱۳۸۴، زمانیکه بهتازگی وارد دبیرستان حکیم شدم، با حسین میری آشنا شدم و با راهنماییهای او فراگیری کشتی آزاد را در سالن شهیدخبیری آغاز کردم.
این آشنایی، نقطه عطفی بود در زندگی رضا تا به رشته قدیمی، خانوادگی و موردعلاقهاش راه یابد و تمام جنبوجوشهای آن دوران را آرامآرام به منش پهلوانی تبدیل کند.
او درباره آنروزها میگوید: باوجود اینکه در دبیرستان معدلم خوب بود، هیچوقت نمره انضباطم بیشتر از ۵ یا ۶ نمیشد! گاهی شیطنتها و گاهی به گردن گرفتن اشتباههای بعضی از دوستانم باعث میشد کاسهوکوزه اتفاقهای زیادی در مدرسه سر من شکسته شود.
او میافزاید: حتی دو بار هم از مدرسه اخراج شدم و هربار با پادرمیانی معلمانم مثل آقای سعید شمسایی دوباره به مدرسه بازگشتم.«کشتی، بهترین کلاس درسی بود که زندگی صحیح با منش پهلوانی را به من آموزش داد.»
این را شجیعی میگوید و ادامه میدهد: البته آن زمان کشتی آزاد در اوج خود بود و قهرمانیهای پیدرپی افرادی همچون عباس جدیدی و علیرضا دبیر کافی بود تا نوجوانی پرانرژی مثل من به سراغ این رشته ورزشی برود.
لابهلای صحبتهایش، از جهانپهلوان تختی زیاد یاد میکند. شاهکلید صحبتهایش همین است؛ «باید مثل تختی بود.» دلیل ارادتش به پهلوان نامی ایران را اینگونه بازگو میکند: روز اول شروع در رشته کشتی، عکسی از او خریدم و بر دیوار اتاقم نصب کردم.
وقتی بشنوی با حریفش که از ناحیه کتف مصدوم است، یکدستی کشتی میگیرد تا انسانیت را زیر پا نگذارد، آنموقع، آقاتختی میشود تمام الگوی زندگی تو.کشتی، بلند شدن از زمین را پس از هر بار زمین خوردن به خوبی به انسان میآموزد.
این را شجیعی بهعنوان مهمترین تجربه خود از این رشته ورزشی بیان میکند و ادامه میدهد: کشتی «همیشه در عرش نبودن» را به یادت میآورد، آن موقع که ضربه میشوی و در خاک میافتی. تازه آن زمان میفهمی در هر شکستی، پیروزی نهفته است.
نام پهلوانان، همیشه در تاریخ ایرانزمین ماندگار بوده است. رضا راز این ماندگاری را در ویژگیهای پهلوانی میداند؛ ویژگیهایی همچون حمایت از مظلوم، گذشت، آشنا بودن با درد مردم و مهمتر از همه اینها، رعایت اخلاق و ادب که در این رشته ورزشی نهفته است.
همه اینها باعث بهوجودآمدن انتظاراتی در مردم میشود که پهلوانان ما بهخوبی از پسبرآورده کردن آن خواستها برآمدهاند؛ این است که یادشان هیچوقت از ذهن مردم پاک نمیشود.
نوبت به تقدیر که میرسد، کسی را از قلم نمیاندازد؛ سیدجواد حسینی که رشته کاراته را به او آموخت، حسین میری که نخستین مربی کشتی او بود، جواد اصیل و هادی زرگران از مربیانش که در پیشرفتهایش موثر بودند.
امیر شورورزی که او را با رشتهای که به آن علاقهمند بود، آشنا کرد و پهلوان حاجامیر چوبدار که الگوی او در منش و مسلک پهلوانی است.
* این گزارش سه شنبه، ۲۹ مرداد ۹۲ در شماره ۶۵ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.