کد خبر: ۱۰۶۳۳
۰۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۰

حسین عبدالله‌نژاد: مشهد مهد قاریان است

حسین عبدالله‌نژاد، در خانواده‌ای قرآنی بزرگ شده است. او قرائت قرآن را از پنج سالگی آغاز کرده و در سال ۸۴ قاری نمونه کشوری شده است.

یکی از مصاحبه‌های متفاوت کاری من در این چند‌سال کار خبرنگاری در یک صبح زیبای پاییزی در محله شریف مشهد رقم خورد. محله‌ای آرام و قدیمی که دانشگاه این محله تا‌حدودی شور و نشاط به آن آورده است.

ساعت ۸ صبح است و مقابل درِ خانه یکی از قاریان برجسته کشوری زنگ آیفون را فشار می‌دهم. سوژه این شماره ما با خوش‌رویی و با ظاهری آراسته در را برایمان باز می‌کند. خانه‌ای ویلایی با پله‌هایی که به بالکنی زیبا ختم می‌شود، مسیر حرکت ماست.

صدای آرام رادیویی که از آشپزخانه به گوش می‌رسد، به ناگاه من را به یاد روز‌های کودکی و جوانی خودم و رادیوی قدیمی پدرم می‌اندازد که از سر صبح روشن بود و روز‌های ما را رنگ زیباتری می‌بخشید.

خانه‌ای زیبا و ساده محل مصاحبه ما با این قاری قرآن کریم است.

- طبق روال مرسوم برای آشنایی بیشتر خوانندگان ابتدا خودتان را معرفی کنید.
حسین عبدا... نژاد هستم. متولد سال‌۱۳۶۸، دانشجوی ترم آخر رشته عمران دانشگاه آزاد اسلامی مشهد.

پنج‌سال بیشتر نداشتم که با صدای استادعبدالباسط جزء‌۳۰ قرآن را گوش می‌کردم و قرآن می‌خواندم

- قرائت را از چه زمانی شروع کردید؟  
سال ۱۳۷۱ زمانی که سه‌سال بیشتر نداشتم، هنگامی‌که مادرم نماز می‌خواند، کنار ایشان می‌ایستادم و ایشان حمد و سوره را به من می‌آموختند.

علاقه و حافظه خوبی که در حفظ قرآن داشتم و مادری که همواره با صبر و حوصله قرآن را به من آموزش می‌داد، باعث شد که به‌طور جدی کار قرآنی را شروع کنم.

هنوز پنج‌سال بیشتر نداشتم که با صدای استادعبدالباسط جزء‌۳۰ قرآن را گوش می‌کردم و قرائت قرآن را از همان زمان شروع کردم. پدرم معلم بود و به همراه ایشان به مدرسه می‌رفتم و قرآن صبحگاه را من می‌خواندم.

مدیر مدرسه به نام آقای دباغ، من را بسیار تشویق کرد و جلسه‌ای را پیشنهاد داد که آن جلسه یکی از برکات قرآنی در زندگی من است.

- با چه استادی شروع کردید؟  
جلسه «محبان عترت»  نام داشت و استاد جواد پناهی اولین استاد بنده بودند. جلسه شنبه‌شب‌ها و به‌صورت چرخشی برگزار می‌شد.

گاه در برف و سرما و درحالی‌که دورم پتو بود، پشت موتور پدرم به این جلسه می‌رفتم. هنگامی‌که به مدرسه رفتم، معلم قرآن مدرسه ما آقای ایمانی‌فر، استعداد قرائت قرآن را در من دید.

او همواره با من درباره قرائت زیبای قرآن و تاثیراتش صحبت می‌کرد. همچنین چند نوار از استاد شهات انور، قاری مصری به من داد که در فاصله زمانی یک ماه به کمک آن، سوره انعام را حفظ کردم.

 

حسین عبدا...‌نژاد، قاری برجسته کشوری قرآن کریم است

 

- چه سبکی می‌خوانید؟  
ابتدا با عبدالباسط شروع کردم. بعد از آن با شهات انور ادامه دادم. مصطفی‌اسماعیل و حسان هم گوشه‌ای در صدای من دارند.

- چه شد که برای اولین‌بار قرائت را شروع کردید؟  
بعد‌از گوش‌کردن نواری که معلم قرآن مدرسه به من داده بود، در جلسه «محبان عترت» به سبک نوار، قرائت کردم و قرائت خوبی شد. استاد پناهی بعد‌از این قرائت به من توجه بسیار کردند.

نامه تست قرآنی در جامعه قاریان قرآنی را به من دادند و من برای تست به آنجا رفتم. دوره‌های اول تجوید را زیر‌نظر استاد رجایی در این مرکز گذراندم و بسیار تمرین می‌کردم.

با هدایت‌های مجتبی سادات‌فاطمی در مسابقات مدرسه در مقطع ابتدایی شرکت کردم و دو‌سال پیاپی در ناحیه‌۶  نفر‌اول شدم. این مقام‌های آموزشگاهی و تشویق‌های استادان و همراهی خانواده باعث ادامه مسیر قرائت در زندگی من شد.

- بهترین تلاوتی که تا‌به‌حال داشته‌اید، کدام بوده است؟  
همواره در همه قرائت‌ها به این موضوع توجه دارم که شنونده از قرائت من لذت ببرد و دقت می‌کنم که مبادا قرائت من باعث خستگی شنونده شود.

در مسابقات کشوری اوقاف در گرگان در سال‌۱۳۸۴ به‌دلیل استرس زیاد اولین کلمه را اشتباه خواندم و، چون می‌دانستم حذف شده‌ام در فرصت ۳۰ ثانیه مکث با خودم گفتم حداقل قرآنی بخوانم که شنونده‌ها لذت ببرند.

همین‌گونه شد و همه داور‌ها و شنوندگان از خواندن من لذت بردند و با بیشترین نمره نفر دوم شدم، اما به‌دلیل اشتباه خواندن کلمه و عبارت از مسابقات حذف شدم.

- از کدام قرائت خودتان بیشتر لذت برده‌اید؟  
دراین سال‌ها همواره جلسات متعددی برپا بوده است، اما  از جلسه محبان عترت و جلسه محله خودمان با نام «امام جعفر صادق (ع)» بیشتر لذت می‌برم. مسابقات دوره دبستان تا مرحله ناحیه‌ای برگزار می‌شد. سال اول راهنمایی در مسابقات این مقطع که به‌صورت استانی برگزار می‌شد، در استان اول شدم.

در این مسابقه بسیار زیبا  قرائت کرده و عطش قرائتم را سیراب کردم. با بیات‌ناقص شروع کردم و با رست و سه‌گاه و حجاز ادامه دادم و بیات را کامل و تمام کردم که همه آن را پسندیدند.

هنگامی‌که پایین آمدم، می‌دانستم که اول می‌شوم و همین‌طور هم شد. این قرائتم را هم خیلی دوست دارم.

- درباره مقام‌های کشوریتان بگویید.  
بعداز این مسابقات آموزشگاهی در سطح استان که اول شدم، مسابقات کشوری در سال ۱۳۸۰ در زنجان برگزار شد که مسابقات خیلی خوبی بود و من تجربه کافی برای این مسابقات را نداشتم و سوم شدم.

فضا به‌صورتی بود که استرس بسیاری به شرکت‌کنندگان وارد می‌کرد و علاوه‌بر‌این مسابقات در سطح کشوری بود و همه قاریان خوب شرکت داشتند.

براساس قوانین سال بعد نمی‌توانستم در مسابقات شرکت کنم و من در این مدت به‌شدت تمرین می‌کردم و جلسات بسیاری می‌رفتم. سال ۱۳۸۳ دوباره در این مسابقات که در همدان برگزار می‌شد، شرکت کردم که این‌بار دوم شدم.

سال‌۱۳۸۴ مسابقات در گرگان بود و من هم به مقطع دبیرستان رسیده بودم و می‌توانستم در این مسابقات شرکت کنم. سختی بسیار برای این مسابقات کشیدم و به لطف خدا در این مسابقات نفر اول کشور شدم.

- منظورتان از سختی زیاد چیست؟  
حنجره تا قبل‌از بلوغ به‌صورت همیشگی  و کامل شکل نگرفته است و بلوغ بر‌روی صدا تاثیر مستقیمی دارد و باعث تغییر صدا و حنجره می‌شود. در این مدت علاوه‌بر رژیم غذایی بر روی نوع تلاوت و شدت آن نیز کار کردم.

تار‌های صوتی عضلاتی هستند که با تمرین پرورش می‌یابند و قوی می‌شوند و نوع تمرین در این دوران نیز بسیار مهم است.

- در دوران دانشجویی در مسابقات قرآنی شرکت نکردید؟  
من دانشگاه یزد قبول شدم. در کنار منزل ما مسجدی بود که سیستم صوتی خوبی داشت و من هربار که برای نماز به این مسجد می‌رفتم با خودم می‌گفتم حیف این سیستم صوتی که از آن استفاده نمی‌شود.

خدا توفیقی عطا کرد و جلسه قرآنی در آن مسجد برگزار کردیم که براساس آخرین خبرهایم هنوز هم ادامه دارد. در دانشگاه در مسابقات دانشجویی شرکت کردم و نفر اول مسابقات در مقطع استانی دانشجویی شدم و بعد از آن به مشهد انتقالی گرفتم.

- برکات قرآن در زندگی شما چیست؟  
من تنها یک عضو از یک خانواده قرآنی هستم. مادر من به‌عنوان اولین استاد و مربی‌ام در جلسات قرآنی شرکت فعال دارد. برادر بزرگ‌ترم هم در دوران ابتدایی در قرائت بسیار بهتر و خوب‌تر از من بودند.

خواهر و برادر کوچک‌ترم نیز قرآن می‌خوانند و پدر هم خادم قاریان قرآنی است و به‌طورکلی یک خانواده قرآنی هستیم. برکت بیشتر از این نیست که در طول ۲۲‌سال گذشته به تعداد انگشتان دست هم پیش نیامده است که در جلسه محبان عترت شرکت نکرده باشم.

ازدواج من هم از برکات قرآن خوانی‌ام بوده است. در یکی از همین جلسات با خانواده‎ای آشنا شدیم که بعد‌ها مادرم دختر این خانواده را برایم خواستگاری کرد و با ایشان ازدواج کردم. خدا را به‌خاطر همسرم و خانواده خوبشان شاکرم.

- شما حافظ قرآن هم هستید؟  
حدود ۵‌جزء از قرآن را حفظ هستم.

- قرائت کدام قاری ایرانی را می‌پسندید؟  
استادان بسیاری در کشور و همین مشهد خودمان حضور دارند که بسیار خوب و عالی می‌خوانند. همان‌گونه‌که آبادان، معدن استعداد‌های فوتبالی است، مشهد هم مهد قاریان خوب قرآنی است.

استاد جواد پناهی که حق استادی بر گردن من دارند، بهترین نمونه جواب سوال شماست.

خاطره‌ای از ایشان دارم که چند‌سال پیش بعد‌از جلسه پس‌گردنی محکمی به من زدند و گفتند «مبادا جایی بروی برای قرآن‌خواندنت پول بگیری.» من هم در جواب ایشان گفتم «چشم» و هرگز این کار را نکردم.

 

حسین عبدا...‌نژاد، قاری برجسته کشوری قرآن کریم است

 

- به نظر شما یک فرد قرآنی باید در جامعه به چه شکل رفتار کند؟  
هر روز صبح بعد‌از نماز، قرآن می‌خوانم؛ حتی شده به میزان یک صفحه. در مسیر دائم در‌حال زمزمه قرآن هستم و قرآن، زندگی من است.

با‌توجه‌به اینکه یکی از آیتم‌های مسابقات قرآنی «وقف و ابتدا» بوده و لازمه آن  بلد‌بودن ترجمه تحت‌الفظی قرآن است، سعی کرده‌ام به آنچه می‌خوانم توجه و عمل کنم.

شیک و خوب می‌پوشم و مانند بسیاری از جوان‌ها شاید ژل هم بزنم، اما این با نفس کار من به عنوان یک قاری قرآن منافاتی ندارد.

در نگاه استادانم درس، کار و تأهلم باعث دوری من از قرآن شده است؛ در‌حالی‌که این‌گونه نیست و عمل به قرآن هم مهم بوده و نوع نگاهم به قرآن عوض شده است.

- کار شما در حال حاضر چیست؟  
صندوق‌دار یک مجتمع گوشتی هستم. البته کار عمرانی هم انجام داده‌ام، اما با‌توجه‌به اینکه بیماری دیابت دارم، استرس و کار سخت برای من بسیار مضر است و این‌گونه کار‌ها هم همواره با استرس همراه است.

از بچگی سر کار رفته‌ام و در مغازه پدرم در بازار مرکزی شاگردی کرده‌ام. در اوج قرآن‌خوانی هم کار کرده‌ام. قرآن و اذان نماز را در بازار من می‌خواندم و چه لذتی داشت. شما من را یاد این خاطرات قشنگ انداختید.

- آینده‌تان را چگونه می‌بینید؟  
با‌توجه‌به شرایط شغلی، این ترم دانشگاه نرفته‌ام و ترم بعد درسم را تمام می‌کنم. تا آخر سال هم با همسرم به خانه خودمان خواهیم رفت و مستقل خواهیم شد.

- محله‌تان را می‌شناسید؟  
بله کاملا. شش‌ماه قبل‌از تولد من پدر و مادرم در این محله ساکن شده‌اند و حدود ۲۵‌سال است در این محله سکونت داریم. همه ما را می‌شناسند و ما هم همه همسایه‌ها  را. مسجد امام رضا (ع) نزدیک منزل ما قرار دارد. دسترسی این محله هم به امکانات بسیار خوب است.

- به نوجوانان و هم‌سن‌و‌سال‌های خودت چه پیشنهاد‌هایی داری؟  
همیشه باید رضایت پدر و مادر را درنظر بگیرند و هیچ‌وقت آنهارا ناراحت نکنند، انس با قرآن داشته باشند، نماز اول وقت را هیچ‌وقت فراموش نکند و در‌نهایت رضای خدای متعال که مهم‌ترین کارهاست.

- وصحبت‌های پایانی؟  
از خانواده و همه استادانی که بر گردن من حق دارند، تشکر می‌کنم. در زندگی به همه آنچه خواسته‌ام، دست یافته‌ام و تنها چیزی که به آن نرسیده‌ام، همین است که حق استادانم را به‌خوبی ادا نکرد‌ه‌ام.

* این گزارش پنج شنبه، یک آبان ۹۳ در شماره ۱۱۹ شهرآرامحله منطقه ۱۱ چاپ شده است.  

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44