غیر ازهممحلهایهایش، خیلی از مشهدیها با صدایش آشنا هستند و خاطراتی از تلاوتهای او دارند که مشابه مصطفی اسماعیل، قاری بزرگ مصری است. بهخصوص از زمانیکه بهعنوان نوجوانی چهاردهساله در محضر مقام معظم رهبری، سوره احزاب را به سبک مصطفی اسماعیل خواند و مورد توجه و تحسینهای فراوان ایشان قرار گرفت. او همان کسی است که با تلاوتهای بینظیرش در مسابقات کشوری اوقاف بهعنوان نماینده ایران بهمدت سه سال به کشورهای بحرین و ترکیه اعزام شد تا فعالیتهایی بهعنوان مبلغ قرآنی انجام دهد.
این قاری قرآن امروز صدایش بیشتر بهعنوان استاد از جلسات آموزشی موسسه قرآنی طاها در شهرک شهیدرجایی و همچنین دورههای قرآن در سطح شهر به گوش میرسد.
علیاکبر لطفیپور قاری بیستوهفتساله برجسته مشهدی است که سابقه تلاوتهایش به دوران کودکیاش میرسد؛ او بهواسطه داشتن صوت جلی از همان زمان مورد توجه مردم و علاقه مقام معظم رهبری قرار گرفت.
لطفیپور از چهرههای قرآنی است که آموزش قرائت را از شهرکشهیدرجایی شروع کرد و امروز که خود به مقام استادی رسیده بهواسطه علاقهای که به این محل دارد و نیازی که در این مکان احساس میکند، آموزش حدود ۱۰۰ نفر را برعهده گرفته است.
شهرآرامحله همزمان با فرارسیدن ماه رمضان، پای گفتگو با این قاری برجسته قرآن و از ساکنان شهرک شهیدرجایی نشسته که معتقد است هرچه دارد از قرآن است.
کمی از خودتان بگویید و اینکه اولین جرقه جذب شما به قرائت قرآن چگونه زده شد؟
متولد سال ۱۳۶۸ و در حال حاضر کارمند کمیته امداد هستم. پدر و مادرم مشوقهای اصلیام برای قدمگذاشتن در راه قرائت قرآن بودند.
کار یادگیری و تمرین من تا سال۸۱ به همین منوال پیش رفت تا اکنون که زیرنظر سعید بیژنی فعالیت میکنم.
پدرم عزیزا... یکی از جلسهداران قرآن در شهرک شهیدرجایی بود که در دوران کودکیام در منزلمان دورههای قرآن را بهصورت سنتی برگزار میکرد. همین جلسات باعث شد همچون برادر بزرگترم، رضا به این راه جذب شوم. ۹ سال بیشتر نداشتم که تمرینهایم را با گوشدادن به نوارهای قرائت عبدالباسط و زیرنظر برادرم شروع کردم. این تمرینها و آنچه از این کتاب الهی متوجه میشدم، من را بیشتر بهسمت قرآن سوق داد. مدتی به همین روال گذاشت تا اینکه پدرم مرا نزد استاد علی احمدآبادی برد و زمینهای فراهم کرد تا زیرنظر این استاد مشهدی کار کنم. کار یادگیری و تمرین من تا سال۸۱ به همین منوال پیش رفت تا اکنون که زیرنظر سعید بیژنی فعالیت میکنم.
روزی چند ساعت تمرین میکردید؟
آنقدر به یادگرفتن قرآن علاقهمند بودم که روزی چهارپنجساعت پشت سرهم قرآن میخواندم.
الان چقدر در روز تلاوت میکنید؟
در حالحاضر هر روز سهچهارصفحه قرآن میخوانم.
خسته نمیشوید؟
وقتی کاری، بخشی از زندگیتان شود، دیگر نمیتوانید آن را ترک کنید و، چون موقع خواندن قرآن هم از خواندن و هم از شنیدن صوت قرآن لذت میبرم، اصلا خسته نمیشوم.
الگویی هم در این راه دارید؟
بله؛ بعداز یکسال از آغاز تمریناتم تصمیم گرفتم به سبک استاد مصطفی اسماعیل بخوانم؛ چراکه ایشان درعینحال که صوت بسیار زیبایی دارند، در قرائت با نوع تلاوتشان معانی قرآن را نیز القا میکنند.
من هم در تمام این سالها سعی کردهام با درک درست از معانی قرآن تلاوتی داشته باشم که تاثیرگذار باشد.
انس شما با قرآن ازطریق قرائت چقدر در زندگیتان تاثیر گذاشته است؟
شاید باورتان نشود که هرچه دارم، از همین قرآن است. بهعنوان مثال هرکسی در زندگیاش در دوراهیهایی گیر میکند که تصمیمگیریاش را برای انتخاب راه مناسب سخت میکند. اما کسانی که با قرآن مأنوس هستند، در این لحظات با استفاده از مفاهیم قرآنی میتوانند راه درست را انتخاب کنند. من هم خیلی وقتها در چنین موقعیتهایی قرار گرفته و با استفاده از برکات قرآن توانستهام انتخاب درستی در زندگیام انجام بدهم. برای همین آرامشی که در این سالها در زندگیام احساس کردهام، همه از پای همین قرآن بودهاست.
از شیرینترین لحظاتی که قرآن برایتان رقم زده است، برایمان بگویید.
هرلحظه تلاوت قرآن شیرین و لذتبخش است. اما یکی از همین لحظات، وقتی بود که در دوران نوجوانی توانستم در محضر مقام معظم رهبری تلاوت کنم. آن زمان ۱۴ سال بیشتر نداشتم که در جمع قاریان به محضر مقام معظم رهبری دعوت شدم. در همین جلسه، سوره احزاب را به سبک استاد مصطفی اسماعیل برای آقا خواندم که ایشان هم خیلی خوششان آمد و تشویقم کردند.
البته بعداز آن، یکبار دیگر هم بهعنوان قاری به همراه سایر قاریان خدمت آقا رسیدم که تلاوتی نداشتم.
در همین جلسه بود که بهعنوان مبلغ قرآن برای سایر کشورها انتخاب شدید؟
انتخاب من بهعنوان نماینده ایران در کشورهای بحرین و ترکیه که کار مبلغی قرآن را باید انجام میدادم، به یکسال بعداز دیدارم با مقام معظم رهبری و برگزیدهشدنم در مسابقات کشوری اوقاف مربوط میشود.
وقتی در این مسابقات توانستم رتبه نخست را کسب کنم، به مدت سهسال (سالهای ابتدایی دهه ۸۰) مبلغ قرآن در بحرین و ترکیه شدم. آنچه در این کشورها دیدم، شور و علاقه مردم با دیدن ما ایرانیها بود. آنها تعجب میکردند که چگونه میتوانیم با وجود فارسیزبان بودن، به زیبایی قرآن را قرائت کنیم.
باوجوداین خودتان تا چه میزان در راه ترویج قرآنخوانی تلاش کردهاید؟
تلاوتکردن، یکی از راههای ترویج قرآن است، آن هم در شرایطی که در بسیاری از موقعیتها قرآن آنطورکه باید خوانده و تلاوت نمیشود. در چنین شرایطی تلاش میکنم دستکم با تلاوت قرآن در مجالس و محافل مختلف
در راستای ترویج این مهم گام بردارم. ازاینرو همیشه سعی کردهام با قرائتهای زیبا و بامفهوم، قدمی در این راه بردارم. علاوهبراین، آموزش به علاقهمندان را شروع کردهام که خود نیز قدمی در راه ترویج قرآنخوانی است؛ یعنی مدتی است که آموزش عمومی قرآن را به علاقهمندان در موسسه قرآنی طاها در شهرک شهید رجایی شروع کردهام.
چرا شهرک شهید رجایی را برای آموزش انتخاب کردهاید؟
من بزرگشده همین محله یعنی شهرک شهیدرجایی هستم. در همین محله قرآنخواندن را شروع و در همین محل و با همین شرایط تلاش کردم. به هر درجه و جایگاهی هم که رسیدهام، از همین محل بوده بنابراین خودم را مدیون این محل و بچههای این محل میدانم. دوست دارم دینم را به بچههای این محل ادا کنم و آموزشهایم را در همین محدوده برپا کنم. از این گذشته این محدوده، محل محروم و کمبرخورداری است که نیازمند اساتید قرآن است. برای همین وظیفه خود میدانم بهجای فعالیت در سایر مناطق مشهد در خود شهرک شهیدرجایی علاقهمندان را آموزش بدهم.
چند شاگرد دارید؟
در حالحاضر بیشاز ۶۰ نفر زیرنظر من درحال آموزش قرآن هستند که تعدادشان در تابستانها به بیشاز ۱۰۰ تا ۱۲۰ نفر میرسد.
برای حفظ قرآن هم تلاش کردهاید؟
بله، یکی از آرزوهای بزرگم، حفظ قرآن است و تاکنون برای آن کوشیدهام که نتیجهاش حفظ دو جزء بوده، اما ازآنجاکه مشغلههای فراوانی دارم و حفظ قرآن هم مراحل خاص خود را دارد، نتوانستهام آن را ادامه دهم.
شما که هم قرائت قرآن و هم حفظ آن را تجربه کردهاید، به نظرتان این کتاب الهی تا چد حد شفاست؟
بهنظر من، بستگی به درک و فهم افراد از قرآن دارد؛ چراکه قرآن آمده تا راه زندگی را نشان دهد و نسخهای برای بهتر زندگیکردن است که همه نیازهای بشر در آن بیان شده تا انسان با عملکردن به آن سعادتمند شود و این همان شفاست. برای مثال وقتی کسی موبایلی میخرد، دفترچهای همراه آن درباره نحوه استفادهاش ارائه میشود که فرد با تمام دقت آن را مطالعه میکند؛ این درحالی است که متاسفانه برخی افراد به قرآن که دفترچه راهنمای خدا برای بهترزیستن است، چندان توجهی نمیکنند و جای تعجب دارد که چگونه میتوانند بدون ارتباط با قرآن زندگی کنند و از کموکیف آن راضی باشند!
برایمان از مسابقاتی که شرکت کردهاید و مقامهایی که به دست آوردهاید، بگویید.
دوازدهسالم بود که برای نخستینبار در مسابقات دانشآموزی در سطح کشور شرکت کردم و توانستم عنوان اولی را کسب کنم. بعداز آن هم در چند مسابقه دیگر ازجمله بسیج و مسابقات مختلف اوقاف شرکت کردم که عنوانهای اول تا سومی را کسب کردم.
نظرتان درباره مسابقات چیست؟
اگر به نیت تشویق باشد خوب است، اما برای ارزیابی اصلا مناسب نیست. تجربه ثابت کرده مسابقات در این سطح بهاصطلاح قاریپرور نیست. بزرگترین ضرباتی که قاریان میخورند، از همین مسابقات است؛ چراکه براساس این مسابقات سنجیده و ارزشگذاری میشوند و هرکس مقام میآورد، قاری برتر شناخته میشود. خیلی وقتها مشاهده شده در این مسابقات، استاد و شاگرد با یکدیگر رقابت کردهاند و درنهایت شاگرد برنده میشود؛ این درحالی است که این شاگرد زیرنظر همان استاد تربیت شده است. از این گذشته همین مسابقات باعث شده تنوع تلاوتهای ما در کشور کم شود. از همینرو سالهاست دیگر در مسابقات شرکت نمیکنم؛ چون معتقدم رویکرد مسابقات باید عوض شود. مسئولان باید در برگزاری مسابقات دقت کنند تا سطحبندی جای رتبه را بگیرد.
تاکنون به نتیجه مسابقهای اعتراض داشتهاید؟
در یکی از مسابقاتی که شرکت کرده بودم، با اختلاف ۶ نمره رتبه اول را به دست آورده بودم، اما یکباره بهخاطر یک اعراب حذف از دوره حذف شدم؛ این درحالی بود که تا این مرحله همه دورهها را اول شده بودم. همان سال بود که جایزه نفیس آن مسابقات را که رفتن به سفر مکه بود، از دست دادم. آن سال به این نتیجه اعتراض کردم که بعدها این مشکل، برطرف و آن قانون اصلاح شد.
* این گزارش در شمـاره ۲۰۲ دوشنبه ۲۴ خرداد ۹۵ شهرآرامحله منطقه ۶ چاپ شده است.