کد خبر: ۱۰۵۷۶
۰۱ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۰

مسجد «حقیقی» میراث مرادعلی حسن‌زاده است

علی حسن‌زاده تولیت این مسجد «حقیقی» است. او می‌گوید: زمین مسجد و چند باب مغازه جنب آن و همچنین منزل فعلی مادرم بخشی از ارثی است که از پدربزرگم، مرادعلی به پدرم رسیده است.‌

بین دو پنجره ســبز مسجد ایسـتاده‌ایم و تحت‌تاثیر سکوت و آرامــــش این بنای‌مذهبی ۶۳ ساله، برای چند دقیقه از هــمه آلودگــی‌های صوتی اطرافـش خود را می‌رهانیم، زیر سـایه درختی که بازوان سبزش را ماننـد چــتری پهن تا ورودی مسجد گسترانده، نگــاهی به داخــل مسجد می‌اندازیم تا بی‌هیچ درنگی وارد بنایمان کند، دقیقا، چون دیدگانی که بی‌مقدمه بر چیزی یا جایی نظر انداخته‌اند.

اینجا آن‌قدر بی‌ریاست که تا اراده کنی و کفش‌هایت را از پاهایت بکنی وارد همان‌جایی می‌شوی که پیش از آن قصدش را داشتی؛ اما همین توصیف و سکوت و آرامش خاطره‌انگیز کافی است تا در فاصله سلام‌علیکی با علی حسن‌زاده‌حقیقی، متولی فعلی مسجد آنجا را ترک کنیم و به آن طرف خیابان برویم و پا در خانه‌ای بگذاریم که دوباره «آنچه عیان است، چه حاجت به بیان است.»

برخورد گرم و صمیمی منصوره‌فرازستانی، مادر علی‌آقا و همسر مرحوم میرزاعلی حقیقــی عین همـان آفتابـی اسـت که از تراس‌سبز و پردرخت روبه‌رویمان تمام خانه را پر کرده است، مانند همان استکان چای خوش‌رنگی که به آن میهمانمان می‌کند و مانند همان سیب خوش‌بویی که اگر آن را قاچ‌نکنی از دستت ناراحت خواهد شد...

 

از باغ‌های علی خمسه تا وصیت‌نامه مرادعلی

علی حسن‌زاده‌حقیقی تعریف می‌کند: محدوده خیابان فداییان اسلام معروف به اراضی و باغات گل خطمی بوده است، همچنین پیش از بولوار فرودگاه فعلی خیابان فداییان اسلام مسیر تشریفاتی از فرودگاه به سمت حرم مطهر بوده است. گرچه متولد ۱۳۴۰ است، بازهم سن و سالش برای بیان تاریخ شفاهی مسجد حقیقی وابسته به اسناد و وصیت‌نامه‌هایی است که از جدش، مرادعلی باقی‌مانده است.

مسئول و به نوعی تولیت فعلی مسجد حقیقی که در محله مقدم مشهد قرار دارد، در‌حالی‌که عکس مرحوم پدربزرگ و پدرش را به ما نشان می‌دهد، می‌گوید: زمین مسجد و چند باب مغازه جنب آن و همچنین منزل فعلی مادرم بخشی از ارثی است که از پدربزرگم، مرادعلی به پدرم رسیده است.

او این اراضی را پیش از اینکه خیابان نخریسی مشهد به وجود بیاید، یعنی زمانی که همه باغ بوده از علی خمسه دباغ خریده است. زمانی که مرادعلی به فکر می‌افتد وصیت‌نامه‌ای برای فرزندانش بنویسد در آن قید می‌کند که وراث موظف هستند پس از ۱۵ سال که از فوتش گذشت، یک‌سوم دارایی‌هایش صرف امور خیریه شود.

همه بند‌های وصیت‌نامه موبه مو اجرا می‌شود، اما به دلایلی قبل از اینکه یک‌سوم دارایی مرادعلی کسر شود، هر‌کدام از وراث به سهمشان می‌رسند. به همین ترتیب روزگار می‌گذرد تا اینکه حاج میرزا علی‌حقیقی که هیچ مسئولیتی در اجرای وصیت‌نامه پدرش نداشته، تصمیم می‌گیرد یک‌سوم از سهم خودش را چنان کند که پدرش خواسته بود.

 

همه محدوده فداییان اسلام بیابان بود که...

منصوره فرازستانی، همسر میرزا علی حقیقی از تصمیم آن سال‌های شوهرش می‌گوید: ما هنوز خانه نداشتیم که حاج آقا مسجد را ساختند. فرزند اولم تقریبا سه چهارساله بود که مسجد حقیقی داشت بنا می‌شد.

در‌حالی‌که نگاهش را از پنجره سبز اتاق به روی ما می‌گرداند، ادامه می‌دهد: آن‌زمان‌که در خیابان فداییان مسجد بنا شد همه این محدوده خار بود و ما اینجا به‌سختی زندگی می‌کردیم، برای رفتن به محدوده اصلی شهر و میدان بسیج (فلکه برق) باید زمان زیادی صبر می‌کردیم تا گاری اسبی بیاید و با گاری تا میدان بسیج می‌رفتیم و بخشی از احتیاجات زندگی را تهیه می‌کردیم.

 

مسجد «حقیقی» میراث مرادعلی حسن‌زاده است

 

تاسیس سال ۱۳۳۰

حاج خانم در حالی که یادی از همسرش می‌کند، می‌گوید: آقای حقیقی، خیلی زمین فروختند تا اینجا آباد شد. با ساخت مسجد حقیقی که نمازخانه‌ای ملکی است خانواده میرزا علی هم تولیت آنجا را به عهده می‌گیرند و چندسالی در منزلی که داخل مسجد ساخته شده بود، زندگی می‌کنند.

بانوی ۸۱ ساله بیان می‌کند: تا همین اواخر منزل ما همان خانه داخل مسجد بود، اما امان از پیری و پادرد حالا حتی حدود یک‌سال است که برای نماز هم نمی‌توانم به مسجد بروم. فرزند دوم میرزاعلی می‌گوید: آن‌طور‌که به گوش ما رسیده است پدربزرگم می‌گفته اگر خدا عمری بدهد دوست دارم مسجدی بسازم.

وقتی ایشان فوت می‌کند و انحصار ورثه صورت می‌گیرد، یکی از پسرانشان یعنی پدر بنده حدود یک‌سالش بوده است؛ اما وقتی بزرگ می‌شود تصمیم می‌گیرد به خواسته پدرش جامه‌عمل بپوشاند و به همین دلیل ساخت مسجد حقیقی را شروع می‌کند.

به گفته علی‌آقا و با توجه به قاب عکسی که به ما نشان می‌دهد مسجد حقیقی در سال ۱۳۳۰‌بنا می‌شود.

در قاب عکسی که او به ما نشان می‌دهد عکس مرادعلی، میرزاعلی و سید ابوالحسن رضوی قرار گرفته است که متنی دست‌نویس قسمت پایین عکس‌ها یادآور می‌شود: «مسجدحقیقی در سال ۱۳۳۰‌توسط مرحوم حاج مرادعلی حسن‌زاده‌حقیقی به کارفرمایی فرزندشان مرحوم حاج میرزا علی حسن‌زاده حقیقی بنا گردید و با اولین امام جماعت مرحوم حاج سید‌ابوالحسن رضوی که مدت ۳۰ سال امامت نمودند مورد برداری قرار گرفته است.»

تا همین اواخر منزل ما داخل مسجد بود، اما حدود یک‌سال است که برای نماز هم نمی‌توانم به مسجد بروم

علی‌آقا این را هم اضافه می‌کند که مرحوم پدربزرگش و پدرش با مرحوم ابوالحسن رضوی نسبتی نداشتند؛ اما سال‌ها بعد از ساخت مسجد پسر امام جماعت داماد خانواده حقیقی می‌شود.

 

قباله‌ای که «نور» شد

او اشاره‌ای به دارالقران نور که در فداییان اسلام ۱۴ واقع شده است، دارد و بیان می‌کند: مکان فعلی «مدرسه قرآن نور»، مهریه مادرمان بوده که وقف آموزش‌و‌پرورش کرده است؛ اما مسجد حقیقی هیچ وقف‌نامه رسمی ندارد؛ بلکه نمازخانه‌ای ملکی است که متعلق به خانواده حقیقی است.

خانم فرازستانی هم دنباله حرف پسرش را می‌گیرد که به‌خاطر علاقه‌ای که به قرآن داشتم این کار را انجام دادم؛ اما این تنها وقف من نیست؛ بلکه از سالی که میرزاعلی فوت کرده و دارایی‌اش بین وارثان تقسیم شده، سهم یک‌هشتم خودم را که سهمی است که به همسر متوفی می‌رسد را نیز وقف مدرسه قرآن کردم تا به امید خدا بعد از من همین خانه‌ای که اکنون شما می‌بینید دومین شعبه مدرسه قرآن نور شود.

به اینجای کلام که می‌رسیم اندوهی وجود او را پر می‌کند، این اندوه را در قالب افسوس یا خواسته به زبان می‌آورد: اگر به من باشد می‌خواهم همین‌اکنون کار ساخت دومین مدرسه نیز آغاز شود؛ اما مشکلی است که باید برطرف شود.

بخشی از این خانه سهم فرزندانم است که ابتدا باید آن سهم پرداخت شود و بعد ...

واقف مدرسه قرآن نور هشت فرزند داشته که دو تن از آنها در هشت ماهگی و ۵۵ سالگی از دنیا رفته‌اند.

او می‌گوید: اداره آموزش‌و‌پرورش به فرزندانی که صاحب بخشی از خانه هستند، پیشنهاد خرید سهم‌شان را داده است؛ اما آنها راضی به مبلغ پیشنهادی نیستند.

تولیت و نظارت اولاد ذکور

مرادعلی، سه پسر و یک‌دختر داشته است که میرزاعلی، سومین پسر او بوده و البته فرزندی که در اجرای وصیت‌نامه نقشی نداشته است؛ اما طبق قانونی که پدربزرگ در وصیت‌نامه‌اش قید کرده -تولیت و نظارت نسل بعد از نسل ماتعاقبو و تناسبو به ارشد اولاد ذکور حاج مرادعلی می‌رسد- بنابراین در حال حاضر علی‌آقا متولی و محمدآقا ناظر هستند.

آنها مطابق مسئولیتی که دارند پیگیر کار‌های مربوط به فروش زمین مسجد هستند تا با پول حاصل از آن به وصیت‌نامه مرادعلی جامه عمل پوشانده و مبلغ حاصل را صرف امور خیریه کنند.

محمد حسن‌زاده‌حقیقی می‌گوید: زمین مسجد با دکا‌ن‌ها و گاراژ، ثلث مال پدرمان است، منتها، چون در طرح عقب‌نشینی است کسی آنجا را نمی‌خرد و فقط شهرداری باید بخرد.

او می‌افزاید: برادرم به فردی به نام آقای یحیی‌زاده وکالت رسمی داده تا مسجد را بفروشد و پول آن را بین طلبه‌ها تقسیم کند، اما محمدآقا همچنان اظهار ناراحتی می‌کند چراکه: ناراحتم، چون کار مربوط به فروش مسجد راکد مانده و پس  از گذشت ۲۲ سال از فوت پدرم هنوز یک‌سوم اجرا نشده است.

منصوره فرازستانی، یاد سال‌های‌ساخت مسجد می‌افتد: حاج‌آقا این مسجد را زمان ارزانی ساخته است، او بدون اینکه ۱۰ شاهی از کسی بگیرند با ۱۳ هزار تومان مسجد حقیقی را در ۶۵۰ مترمربع بنا کرد.

او بیان می‌کند: آن زمان بین خانه شخصی و فعلی ما تا مسجد حقیقی خیابانی وجود نداشت تا اینکه روزی شهردار وقت آمد و دستور احداث خیابان نخریسی را  داد.

 

مسجد «حقیقی» میراث مرادعلی حسن‌زاده است

 

مسئول پخش اذان بودم

محمد حقیقی، پسر دوم میرزاعلی و مسئول عقیدتی پایگاه بسیج مسجد حقیقی تعریف می‌کند: ما از کودکی در این مسجد بزرگ شدیم، حاج‌آقا ما را می‌فرستادند اذان پخش کنیم. حدود ۵۰ سال پیش، رادیو‌ها اذان پخش نمی‌کردند و باید با ضبط صوت این کار را انجام می‌دادیم. من، مسئول همین کار بودم و روزی سه وعده اذان در مسجد پخش می‌کردم.

مسجدحقیقی تقریبا ۲۰ شهید دارد که شهیدان ثابت بیگیان، مهدی دهستانی و حبیب‌ا... ازجمله آن هستند

همچنین طبق وصیت پدربزرگم، حاج مرادعلی هر سال در ماه رمضان و پنج‌شب در دهه فاطمیه و دهه آخر صفر روضه‌خوانی داشتیم. این کار‌ها  از همان ۶۰ سال قبل و از زمان ساخت مسجد ادامه دارد.

او که اکنون حدود ۵۵ سال دارد خفقان شدید زمان حکومت طاغوتی ستم‌شاهی را به خاطر می‌آورد، زمانی که ماموران حکومت اجازه نمی‌دادند صدای سخنرانی بیرون از مسجد بیاید، زمانی که تانک‌های شاه از مقابل مسجد عبور می‌کردند و.

سال ۱۳۶۰ پایگاه بسیج مسجد حقیقی راه‌اندازی می‌شود و فعالیت‌های فرهنگی مذهبی‌اش را سر می‌گیرد.

محمدآقا با اشاره به تعداد شهدای مسجد حقیقی عنوان می‌کند: مسجدحقیقی تقریبا ۲۰ شهید دارد که برجسته‌ترین شهدا شهید ثابت بیگیان، شهید مهدی دهستانی و شهید  حبیب ا... گندمی هستند.

نام شهدا او را به یاد خیابان نسترن می‌اندازد که در گذشته به نام شهید  حبیب ا... گندمی بوده است و محمدآقا از این تغییر نام تعبیر به غفلت  می‌کند.

 

ایشان حاج آقای حقیقی هستند!

علی حسن‌زاده حقیقی بیان می‌کند: در سال‌های زنده بودن پدرم، تولیت مسجد و دعوت از امام جماعت برای برگزاری سه وعده نماز وظیفه ایشان بود. او یک نکته و یک‌خاطره هم یادآور می‌شود.

نکته اینکه نماز مغرب و عشا نخستین نمازی بوده که در مسجد برگزار شده است و خاطره اینکه، کلاس پنجم دبستان بودم، روزی خانم و آقایی در خانه‌مان را زدند و خواستند که با حاج‌آقا حقیقی صحبت کنند.

با وجودی که پدرم در را باز کرده بود و می‌دانست با خودش کار دارند، من را صدا زد و گفت ایشان حاج‌آقا حقیقی هستند. آن زمان من حدودا پنج ساله بودم و مادرم به این برخورد پدرم اعتراض کرد که پدرم در جواب اعتراض او گفت: ایشان بعد از من باید امور را در دست بگیرند...

علی آقا می‌گوید: به واسطه این برخورد پدرم، از کلاس پنجم تا‌کنون هر کسی در مسجد حقیقی هر نوع جلسه ماهانه، هفتگی و .. دارد به من مراجعه می‌کند.

 

* این گزارش سه شنبه، ۱۱ شهریور ۹۳ در شماره ۱۱۲ شهرآرامحله منطقه ۷ چاپ شده است.  

کلمات کلیدی
ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44