کد خبر: ۱۰۳۸۰
۰۷ مهر ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۷

چالش‌های آتشین آتش‌نشانان ایستگاه شماره ۱۴

ایستگاه شماره ۱۴ آتش‌نشانی آژیرش پشت سر هم به صدا درمی‌آید و مأموریت‌هایش بیشتر از سایر ایستگاه‌هاست. نیروهایش اغلب طی این سال‌ها سوخته‌اند و مصدوم شده‌اند.

حمیده صفائی - حسین برادران‌فر| کوچه پس‌کوچه‌های توس به آتش‌سوزی عادت کرده‌اند. به‌خاطر برخی سهل‌انگاری‌ها زیاد سوخته‌اند و دود از آنها بلند شده است. این تجربه ناخوشایند اغلب معابر توس است.

ایستگاه شماره ۱۴ آتش‌نشانی آژیرش پشت سر هم به صدا درمی‌آید و مأموریت‌هایش بیشتر از سایر ایستگاه‌هاست. نیروهایش اغلب طی این سال‌ها سوخته‌اند و مصدوم شده‌اند. دلیلش هم واضح است. در این حوالی، کارگاه‌های صنعتی، ساخت‌وساز‌های غیرمجاز، ساختمان‌های ناایمن، انبار‌های پنهانی و... به‌وفور پیدا می‌شود که هریک می‌تواند حادثه‌ای به بار آورد و دار‌وندار مردم را خاکستر کند.

اما سوختن تنها حادثه ناخوشایند این محدوده نیست؛ گزیده‌شدن و نیش‌خوردن مردم توسط مار، عقرب و زنبور‌های قرمز هم زیاد رخ می‌دهد. شرایط خاص محدوده تحت پوشش ایستگاه آتش‌نشانی شماره‌۱۴ در محله حجت سبب شد در روز آتش‌نشان به این ایستگاه سری بزنیم و با نیروهایش گفتگو کنیم. 

 

مصطفی شفقتی

متولد سال ۱۳۶۳ است و از سال‌۱۳۹۱ وارد شغل آتش‌نشانی شده. او قبل از ورود به این شغل در بیمارستان منتصریه مشهد به‌عنوان کمک‌پرستار بخش پیوند کلیه مشغول به کار بود و با وجود موقعیت شغلی خوبی که داشت، در آزمون آتش‌نشانی شرکت کرد و پذیرفته شد.

 

آتش‌نشانان ایستگاه شماره ۱۴ چالش‌های متفاوتی را در محدوده کاری خود تجربه می‌کنند

گرفتن مار توسط مصطفی شفقتی در ایستگاه شماره ۱۴

سوختگی، نشان آتش‌نشانان

دو زانویش را عمل کرده است؛ یکی پروتز دارد و آن یکی نه. سر جفت شانه‌هایش سوخته است و کلی دررفتگی ریز و درشت در بدنش دارد. این شرح مختصری از اوضاع جسمی مصطفی شفقتی است که از عمر چهل‌ساله‌اش بیشتر از یک دهه را وسط آتش بوده است. در‌واقع این شرح حال همه آنهایی است که در ایستگاه شماره‌۱۴ مشغول به‌کار‌ند.

آقا‌مصطفی تعریف می‌کند: یکی از کارخانه‌های تولید شیرآلات دچار آتش‌سوزی شده بود. هنگام خاموش‌کردن آتش، زیر پایم تپه‌ای از شیرآلات سوخته شکل گرفته بود. همان‌طور‌که مشغول خاموش‌کردن آتش بودم، به‌خاطر قدرت شلنگ آب، پایم سر خورد و داخل گودالی پرت شدم. سوزش و درد شدیدی در زانویم احساس کردم، اما سریع بلند شدم و کارم را ادامه دادم.

حواسم به خاموش‌کردن آتش بود و بالاخره مهار شد. شش‌ساعت از آن ماجرا گذشت. درد پایم آن‌قدر زیاد شد که آمبولانس مرا از ایستگاه به بیمارستان برد. پای دیگرم هم در یکی از عملیات‌های اطفای حریق دچار حادثه شد و بعد از دوبار عمل جراحی توانستم راه بروم. 

 

رها‌سازی حیوانات در دل طبیعت

نیش و گزش هم جزو تجربه آتش‌نشانان این ایستگاه است. نزدیکی محل کار با حاشیه شهر و روستا‌های اطراف، آنها را با انواع مار و افعی آشنا کرده است. ناگفته نماند که آموزش‌های لازم را برای زمان مواجهه با حیوانات دیده‌اند، اما حضورشان در این ایستگاه، تجربه‌های بیشتری برایشان به همراه داشته است.

مصطفی انگشتان ورم‌کرده دستش را نشانمان می‌دهد و می‌گوید: صبح قبل از آمدن شما رفته بودیم کندوی زنبوری را از داخل سقف حمام یکی از خانه‌های محله درآوردیم.

او تعریف می‌کند: خبر دادند از داخل سقف کاذب حمام صدا می‌آید. وقتی به آنجا رفتیم و سقف را سوراخ کردیم، کندوی بزرگ زنبور‌های قرمز را دیدیم و آن را برداشتیم.

وقتی صحبت از مار و عقرب می‌شود، زیوری عکس‌های یادگاری‌شان با انواع مار‌ها را نشانمان می‌دهد که از خانه‌های اطراف گرفته است. عشق او به طبیعت سبب می‌شود به بیابان‌های اطراف برود و مار‌ها و جانورانی را که گرفته‌اند رها کند. او طی این سال‌ها به خاطر ندارد که به یک مار یا افعی آسیب زده باشد.

 

آتش‌نشانان ایستگاه شماره ۱۴ چالش‌های متفاوتی را در محدوده کاری خود تجربه می‌کنند

بیرون آوردن کندو زنبور قرمز از سقف  یکی از  ساختمان‌های محله حجت


محمدحسن زیوری

متولد سال‌۱۳۵۸، متأهل و دارای دو فرزند دختر و پسر است. قبل از ورودش به این شغل، راننده اتوبوس بیابان بوده است.

زیوری با اشاره‌به اینکه برادرش بازنشسته آتش‌نشانی است، می‌گوید: هر‌وقت برادرم با لباس آتش‌نشانی به خانه می‌آمد و ماجرا‌های پرهیجانی را که برایش اتفاق افتاده بود، برایم تعریف می‌کرد، با دقت و علاقه‌ای خاص به صحبت‌هایش گوش می‌دادم و در تصوراتم، خودم را در لباس آتش‌نشان و ناجی مردم تصور می‌کردم.

این حس عشق و علاقه همیشه در وجودم بود تا اینکه سال‌۱۳۸۸ به‌دنبال فراخوان استخدام آتش‌نشانی برای نیروی موقت راننده در کمپ غدیر، بعد‌از سه‌ماه آموزش در تابستان، به آتش‌نشانی پیوستم و به آرزویم رسیدم.

 

خطر مرگ در کمین است

افتادن توی دیگ آب جوش یا استخر اسید و سقوط از چندطبقه وسط شعله‌های آتش برای آتش‌نشانان جزو خطرات شغلی است. این حوادث ممکن است زمانی برایشان اتفاق بیفتد که برای خاموش‌کردن آتش می‌روند و به‌خاطر دود ناشی از آتش وارد محیطی تاریک و ناشناخته می‌شوند و اطلاعات چندانی از فضای داخلی کارگاه‌های صنعتی ندارند.

اگر خواستید سختی کارشان را در زمان حریق متوجه شوید، کافی است شب‌هنگام تمام چراغ‌ها را خاموش کنید و در تاریکی مطلق، از یک اتاق به آشپزخانه بروید تا شمعی بردارید و روشن کنید؛ ببینید در این مسیر آشنا چند‌بار به در و دیوار برخورد می‌کنید.

هنگام خاموش‌کردن آتش، به‌خاطر قدرت شلنگ آب، پایم سر خورد و داخل گودالی پرت شدم

اگر از غیر‌مجاز‌ها فاکتور بگیریم، بیش‌از هزار کارگاه صنعتی مجاز در محدوده کاری ایستگاه آتش‌نشانی شماره ۱۴ قرار دارد که به‌خاطر استفاده از انواع مواد اشتعال‌زا و گاز، احتمال وقوع حادثه در آنها زیاد است.

محمد‌حسن زیوری که پانزده‌سال در این حرفه مشغول به کار است، خاطره تلخی برایمان تعریف می‌کند: کارگاه‌های صنعتی مواد اشتعال‌زای متفاوتی استفاده می‌کنند و هر لحظه احتمال وقوع حادثه در آنها وجود دارد. سال‌ها قبل برای خاموش‌کردن آتش به کارخانه‌ای رفته بودیم. متأسفانه یکی از همکارانمان به‌خاطر نداشتن دید کافی در حوضچه آب جوش افتاد و سوختگی شدیدش منجر به فوت او شد.

سال گذشته هم برای اطفای حریق به یکی از کارخانه‌های همین محدوده رفته بودیم. در حین مأموریت، استخری را در مسیرمان دیدیم. بعد‌از خاموش‌شدن آتش و آرام‌شدن شرایط، مالک کارخانه گفت «اینجا استخر اسید خالص است؛ اگر یک نفرتان داخل آن می‌افتادید، فاجعه به بار می‌آمد.» شرایط کار ما همین‌طور است. برخی از حادثه‌دیدگان به‌خاطر استرس زیادی که دارند، در زمان اطفای حریق این موضوعات را به ما اعلام نمی‌کنند.

 

آتش‌نشانان ایستگاه شماره ۱۴ چالش‌های متفاوتی را در محدوده کاری خود تجربه می‌کنند

از چپ به راست: جواد فرخنده، عباس پورجمشید، محمدحسن زیوری، حامد امید، اسماعیل موسائیان، رضا یزدی کاریزخان، نوید ظفرپاشانژاد،سید روح‌الله جهانی و علی‌رضا صابری

 

علی رضا صابری

متولد سال‌۱۳۷۰ است و مدرک لیسانس تربیت‌بدنی دارد. به گفته خودش ورود او به این شغل به‌صورت معجزه‌آسایی اتفاق افتاده است.

صابری می‌گوید: بر‌اساس قوانین آتش‌نشانی استخدام و پذیرش افراد بالای ۲۵ سال ممنوع است. اما در فراخوان سال‌۱۳۹۹ برای اولین‌بار این شرط سنی برداشته شد و من در سن بیست‌و‌نه‌سالگی در آزمون شرکت کردم و قبول شدم. صابری با داشتن چهارسال سابقه کار از ورزیده‌ترین آتش‌نشانان این ایستگاه و مربیان ورزشی مشهد است و در اوقات فراغت در باشگاه به آموزش می‌پردازد.

 

نجات پیرزن ۷۰ ساله

علیرضا صابری مانند دیگر همکارانش خاطرات بسیاری دارد. او می‌گوید: یکی از اولین کار‌ها قبل از شروع عملیات امداد و نجات، قطع کنتور برق و گاز است. در یک عملیات که می‌خواستیم آتش را خاموش کنیم، ابتدا کنتور برق را قطع کردیم. همان‌طورکه آب می‌ریختم تا آتش خاموش شود، یکدفعه متوجه باد کولر شدم. باد زبانه آتش را بیشتر می‌کرد. ازطرفی احتمال برق‌گرفتگی‌ام هم زیاد بود. اما هرطور بود، آتش را خاموش کردم. این اتفاقات برای ما بسیار رخ می‌دهد.

علیرضا هم مثل دیگر دوستانش حوادث بسیاری را تجربه کرده که خاطرات تلخی برایش بر جا گذاشته است. او از کسانی می‌گوید که در این ساختمان‌های ناایمن به‌خاطر گازگرفتگی مرده‌اند.

یکی از خاطرات تلخ او ماجرای مادری است که نوزاد چندروزه‌اش را به حمام برده و گاز مونوکسیدکربن باعث مرگشان شده بود؛ و خاطره خوشش، ماجرای پیرزن هفتاد‌ساله‌ای که پس‌از گازگرفتگی با احیا توانستند دوباره او را به زندگی برگردانند. اینها تجربه‌هایی است که با کار در این ایستگاه آتش‌نشانی کسب کرده است.


جواد فرخنده

متولد ۱۳۶۵ است و قرار بود پرستار شود، اما بعد‌از آشنایی با خدمات آتش‌نشانی و مراکز ثبت‌نام آتش‌نشانی تصمیم گرفت در این حرفه راهش را ادامه دهد و از آن زمان تاکنون هفده‌سال است خدمت می‌کند. 

خانه‌های ناایمن و انبار‌های غیرمجاز

غیراصولی‌بودن برخی خانه‌ها در حاشیه منطقه ۲ از دور داد می‌زند. با یک نگاه متوجه می‌شوید آجر روی آجر گذاشته‌اند تا بگویند اینجا خانه‌ای برای نشستن است! آسمان کوچه‌پس‌کوچه‌ها هم با کابل‌های پیچ‌در‌پیچ برق تزیین شده‌اند و این برق‌دزدی‌ها تبعاتش در زمان حادثه خودنمایی می‌کند. ساخت‌و‌ساز‌های غیراصولی، کار آتش‌نشانان ایستگاه شماره ۱۴ را سخت‌تر می‌کند. 

جواد فرخنده فرمانده ایستگاه که چهارده‌سال است در قامت یک آتش‌نشان خدمت می‌کند، از حوادث ناگواری برایمان تعریف می‌کند که مسببش همین ساخت‌و‌ساز‌های غیراصولی است.

او می‌گوید: همکاران ما اصولی کار می‌کنند. چالش‌های این محدوده سبب شده است هرکدام از پرسنل توانایی اش برابر یک فرمانده شیفت باشد، اما خیلی وقت‌ها برای حریق که می‌رویم، با برق‌گرفتگی هم مواجه می‌شویم و آوار نیز بر سرمان می‌ریزد. چند‌ماه قبل در دوست‌آباد حادثه‌ای رخ داد. مالک خودش جوشکاری و بتن‌ریزی خانه را انجام داده بود. مغازه سوپرمارکتش طبقه همکف بود و همسر و فرزندانش هم در طبقه بالا زندگی می‌کردند.

همان‌طورکه آب می‌ریختم، آتش خاموش شود، متوجه باد کولر شدم. باد زبانه آتش را بیشتر می‌کرد 

سقف ریزش کرد، دو فرزندش زیر آوار ماندند و در دم تمام کردند؛ خودش و همسرش هم آسیب دیدند. متأسفانه موقع حریق در ساختمان‌های ناایمن، ریزش آوار هم زیاد اتفاق می‌افتد. وقتی برای خاموش‌کردن آتش آب می‌ریزیم، به‌دلیل استحکام نداشتن بنای ساختمان، طبقه‌های پایین‌تر فرو می‌ریزد.

مشکلاتشان در این محله به ساختمان‌های غیر‌مجاز ختم نمی‌شود. خیلی وقت‌ها خبر آتش‌سوزی خانه‌ای را به آنها می‌دهند، اما وقتی وارد می‌شوند، خودشان را در انبار کفش، کارتن، فرش، ضایعاتی یا هر چیز دیگر می‌بینند که مهار آتش را برایشان سخت می‌کند.


عباس پورجمشید

۴۱ سال دارد و سیزده‌سال است وارد این حرفه شده است. او ابتدا به عنوان شغل این حرفه را انتخاب کرد، اما بعد‌از خدمت‌رسانی حس متفاوتی را تجربه کرد. او معاون شیفت ایستگاه ۱۴ میدان معراج است.

سقوط در چاه بی‌تدبیری

حرف از حاشیه که می‌شود، تنها موضوع خانه‌های ناایمن و غیراصولی مطرح نیست؛ بلکه خانه‌های روستایی را هم در‌بر‌می‌گیرد. از‌آنجا‌که خدمات این ایستگاه به روستا‌های اطراف هم می‌رسد، پورجمشید یاد خاطره پیرمرد ناتوانی می‌افتد که در خانه‌ای روستایی با سقف چوبی و دیوار‌های کاهگلی میان شعله‌های آتش گیر افتاده بود. چوب‌های سقف آتش گرفته و به‌یک‌باره سقف فرو ریخته بود. این آوار‌ها با هر‌بار آتش‌سوزی اتفاق می‌افتد و دور از ذهن نیست.

عباس ادامه می‌دهد: یکی دیگر از اتفاقات ناگوار و مکرر در این محدوده، سقوط در چاه است. چاه‌های قدیمی درپوش‌های نامناسب دارند و ساکنان خانه در آنها سقوط می‌کنند یا نبود طرح اگو و حفر چاه جدید در فاصله اندک از چاه قدیمی، انتشار گاز‌های سمی را به‌دنبال دارد و نتیجه‌اش مسمومیت و فوت است.

معرفی ایستگاه

ایستگاه آتش‌نشانی شماره ۱۴ شهرک حجت (عج)، قبل از سال‌۱۳۸۶ فعالیت خود را به‌صورت محدود با حضور چهارنیرو و یک خودرو آغاز کرد. اما با گسترش شهر در این قسمت، این ایستگاه هم گسترده‌تر شد و اکنون سی‌آتش‌نشان و سه‌خودرو آتش‌نشانی در آن، در سه شیفت مشغول خدمات‌دهی هستند.

ساختمان این ایستگاه طی این سال‌ها تغییر چندانی نکرده و با‌توجه‌به خدمات بسیاری که ارائه می‌دهد، گسترده نشده است؛ هنوز همان نرده‌های قدیمی بر در و دیوارش است و خودرو‌های آتش‌نشانی به‌سختی در آن جای می‌گیرد. محدوده خدماتی این ایستگاه از میدان فهمیده تا توس ۷۵ و بولوار پیامبر اعظم (ص) تا روستا‌های کشف، پرکندآبادو امام مهدی (ع) است.


* این گزارش شنبه ۷ مهرماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۷۳ شهرآرامحله منطقه ۱ و ۲ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44