
زندگی برای نابینایان در موسسه آموزشی ابابصیر جریان دارد
هنگام ورود به جمعشان با آدمهایی روبهرو شدم که دلهایی داشتند به اندازه اقیانوس. گرچه مؤسسهای کوچک بود اما پر بود از مهر و امید. چهرههایی گشاده همراه با لبخند با دلهایی صاف به زلالی آب و آینه.
سَر درِ ساختمانی کوچک نوشته بود: «مؤسسه فرزانگان ابابصیر ویژه نابینایان» پلهها را که بالا میروم درِ چوبی مقابلم باز میشود. هرکس به کاری مشغول است و عدهای در حال کتابخواندن. این را از ورقزدن کتابهایشان و دستکشیدن بر روی صفحههای آن متوجه میشوم. در جمع کوچکشان قرار میگیرم تا با دنیای بزرگشان آشنا شوم.
درآمدم از تاکسی است
پشت میز نشسته است، هنگامیکه متوجه ورود من میشود از جایش برمیخیزد، عصای سفیدش آن طرفتر کنار دیوار است، میگویم: آقای نقوی شما هستید؟ سری تکان میدهد و میگوید: خودم هستم و بعد شروع میکند از خودش میگوید که ۵۴ بهار از عمرش گذشته و درحال حاضر دارای مدرک کارشناسی حقوق است، تاکسی تلفنی دارد و تمام درآمدش را از این راه تأمین میکند. او که جزو بنیانگذاران این مؤسسه است میگوید: در اینجا برای خدا کار میکنم و هیچ درآمدی برایم ندارد.
نقوی میگوید: در اینجا برای خدا کار میکنم و هیچ درآمدی برایم ندارد
فرزندم دستم را میگیرد و روی وسایل موردنیازش میگذارد
از او در مورد زندگی و خانوادهاش میپرسم میگوید: همسرم هم مثل خودم نابیناست. هرچند که این زندگی مشکلات خاص خود را دارد اما با مشکلات آن کنار آمدیم. حاصل ازدواج او با همسرش دو فرزند است و برایم تعریف میکند: بچه شیرخواره ام گاهی برای اینکه وسیله موردنیازش را به او بدهیم دستمان را میگیرد و روی آن میگذارد و گاهی هم دستمان را میگیرد و ما را داخل خانه به اینطرف و آنطرف میبرد.
نخستین فعالیتهایمان قرآنی بود
در مورد چگونگی تشکیل و تأسیس مؤسسه میگوید: در یازدهم بهمن سال ۸۹ بود که به همراه چند نفر دیگر این مؤسسه را تأسیس کردیم. بعد ادامه میدهد: از ابتدا، هدف شناسایی بچههای نخبه نابینا بود و با رویکردی فرهنگی کار مؤسسه شروع شد و نخستین فعالیتهایمان فعالیتهای قرآنی بود که هنوز هم این فعالیتها ادامه دارد.
بسیاری از معلولان در این منطقهاند
رضا نقوی میگوید: درصد بسیار بالایی از معلولان در این قسمت از شهر زندگی میکنند و به همین دلیل مکان مؤسسه به اینجا انتقال یافت، با توجه به اینکه معلولان با فرهنگ در ارتباط هستند باید آنها را در فرهنگسازی شریک بدانیم. وی اظهار میدارد: خانوادههای معلولان نگران آینده فرزندانشان هستند که چه خواهد شد ولی باید بدانند که معلولیت بهویژه نابینایی فرزندشان نمیتواند آنها را از موفقیت باز دارد، بعد این بیت را زمزمه میکند:
خدا گر ز حکت ببندد دری / ز رحمت گشاید در دیگری
مؤسسهای با ۴۵۰ عضو
مسئول مؤسسه ابابصیر، این مؤسسه را در کنار مؤسسه رویای سفید جزو مؤسسات استانی میداند که نخبههای نابینا و کمبینا را جذب میکند. او اعضای این مؤسسه را دردو سطح تحصیلی عادی وکارشناسی به بالا برمیشمارد که با مدرک لیسانس و لیسانس به بالا در هیئت علمی و فرهنگی حضور دارند و تعدادشان ۴۵۰ نفر است.
اعضای این مؤسسه در دو سطح تحصیلی لیسانس و لیسانس به بالا در هیئت علمی و فرهنگی حضور دارند
مؤسسهای مردمنهاد
نقوی از مردمنهاد بودن مؤسسه میگوید و بیان میدارد که ما مردمی خوب و مهربان داریم ولی مسئولان کمک چندانی نمیکنند. او ادامه میدهد: چندینبار برایم اتفاق افتاده که به خاطر هزینههای مؤسسه به مشکل برخوردیم، برای مثال برای برپایی مراسم افطاری هنگامیکه مردم متوجه شدند در کمتر از ۴۸ ساعت با موسسه تماس گرفتند و هزینههای آن را قبول کردند، اما متاسفانه مسئولان از اینگونه برنامهها حمایت نمیکنند.
ما را به اجتماع ببرید
این استاد مؤسسه نابینایان به نیکوکاران پیشنهادی میکند و میگوید: ما نیازمند کمک نقدی نیستیم بلکه میخواهیم خیّران بهعنوان واسطه با در اختیار قرار دادن برخی امکانات باعث حضور بیشتر نابینایان در اجتماع شوند. وی توضیح میدهد: آنان میتوانند با در اختیار قرار دادن سرویس رایگان بچههای ما را به مراکز تفریحی و نمایشگاهها و... ببرند.
کلاسهای رایگان
او میگوید: دوست داریم کلاسهایمان تداوم داشته باشد زیرا خانوادههای نابینایان نگران فرزندانشان هستند. نقوی به این نکته هم اشاره میکند که کلاسهای مختلف این موسسه بهصورت رایگان برگزار میشود که شامل کلاس قرآن، کامپیوتر و کلاسهای مشاوره است. او تاکید میکند: مشکل اصلی ما نابینایان، رفتوآمد و هزینههای سرسامآور آن است؛ فرض کنید یک دختر نابینا برای رفتوآمدش چه مشکلاتی میتواند داشته باشد و بدیهی است که برای امنیت او نیاز به سرویس رفتوبرگشت داریم.
کارت ویژه معلولان نداریم
نقوی مسئولان را طرف مقابل صحبتش قرار میدهد و میگوید: ما به دنبال فراهم شدن زمینه بهتر برای استفاده از خدمات شهری هستیم که اگر در این راستا کارتی برای معلولان صادر شود تا بهوسیله آن هرچه بهتر از امکانات و خدمات شهری استفاده کنند خدمت بزرگی به آنها کردهایم. او در این رابطه اشاره به اردوهای زیارتی میکند و میگوید: تا حالا اردوهای زیارتی به حرممطهر و میامی داشتهایم که مورد استقبال اعضا قرار گرفت و امیدواریم در آینده اردوهای زیارتی و تفریحی بیشتری داشته باشیم.
مسئول مؤسسه فرزانگان ابابصیر در پایان
اظهار میدارد که مؤسسه از ساعت ۸ صبح تا ۲ بعدازظهر میزبان خانوادههای نابینایان است و تأکید میکند: باید نگاه سنتی را کنار گذاشت و تصور نکنیم که آنها را باید در گوشه تنهایی و خلوت یافت. او ادامه میدهد: ما باید به این باور برسیم که همه معلولان بهویژه نابینایان باید در اجتماع حاضر شوند.
او در این رابطه به نخبههایی اشاره میکند که از همین موسسه برخاستهاند و موفق شدهاند. نقوی حرفهایش را اینچنین به اتمام میرساند که از هر طرف به زندگی بنگری فقط باید بگویی: خدایا شکرت.
حافظ ۲۸ جزء قرآن
وقتی رئیس مؤسسه صحبتهایش را تمام میکند به یکی از نخبههای قرآنی مؤسسه فرزانگان نابینا اشاره میکند که در حال حاضر مربی قرآن این مؤسسه و مؤسسه رویای سفید است.الهام حیدری ۳۰ سال دارد و در رشته الهیات و فقه و حقوق فارغالتحصیل شده است. دختری محجبه و با عینکی آفتابی، همانجا کنار در روی صندلی مینشیند و میگوید: بدون آزمون قبول شدم، زیرا معدلم ۱۸/۵۵ بود.
از امتیازات بزرگ این مربی، حفظ قرآن است که در حال حاضر حافظ ۲۸ جزء است و کارهای متفرقهای را در کنار تدریس قرآن انجام میدهد. او در مورد کلاس قرآن و دانشآموزانش میگوید: آنها بچههای نابینای راهنمایی و دبیرستان هستند که بیشترشان به دلایلی، چون رفتوآمد، یادنداشتن خط بریل و... از نیمه راه برمیگردند و در پایان ۱۰ درصد از آنها باقی میماند. او خاطرنشان میکند: در حال حاضر ۵ نفر از اعضای کلاس من به شکل جدی در حال حفظ قرآن هستند.
به نابینایان شغل نمیدهند
این کارشناس الهیات و فقه و حقوق که در سال ۸۶ فارغالتحصیل شده است، میگوید: از آنجا که این رشته بین حوزه و دانشگاه مشترک است و دو سوم پایاننامهام و زبان کاربردی رشتهام هم عربی بود، عربی را بهطور خصوصی خواندم، اما در کار با کامپیوتر مشکل داشتم. با توجه به اینکه رتبه دانشگاه، کارشناسی و کارشناسیارشدم ۵ بود همراه با دوستان. بینایم بدون آزمون سردفتری، مشغول به کار شدم، اما اجازه ندادند که کار کنیم و آن هم بهخاطر نابیناییمان بود.
الهام حمیدی در ادامه بیان موفقیتش اظهار داشت: ۹۶۰ صفحه خط بریل موضوع پایاننامهام بود ولی امکانات در این زمینه برایمان کم است ما به کامپیوتر و سیدی و امکانات دیگر نیاز داریم.
نگاههای سنگین را احساس میکنم
حیدری که از ۱۰ سالگی بر اثر ضربه بیناییاش را از دست داده است در مورد مردم میگوید: توقعم از مردم عادی پایینتر است ولی وقتی وارد مکانی میشوم نگاههای سنگینشان را احساس میکنم و میفهمم. این نگاهها برای من و امثال من خیلی تلخ است. او اینها را ضربات روحی برای یک نابینا عنوان میکند و یادآور میشود که بارها این ضربه را حس کرده است.
وقتی از او میخواهم که تعریفی از نابینایی بدهد سکوت میکند و میگوید: نابینایی فقط نداشتن چشم ظاهری یا همان حس نابینایی است وگرنه یک نابینا پابهپای یک بینا و بلکه موفقتر از او در زندگی فعالیت میکند. او خانواده را مهمترین رکن موفقیت یک نابینا میداند و ادامه میدهد: این نقش خیلی موثر و مهم و از نظر روحی تأثیرگذار است.
آرامش در پرتوی قرآن
حافظ موفق نابینای منطقه ما آرامش خود را در پرتوی حفظ قرآن میداند و میگوید: همیشه در اوج غم و شکست به یکباره آیهای به ذهنم میآید و به من آرامش خاطر میدهد. او که تک دختر خانواده فرهنگیاش است مشکلات زیادی را بر سر راه یک نابینا میبیند، از مشکلات ازدواج گرفته تا مشکلات شهری از جمله طرح ترافیک که میگوید: اگر در این طرحها ما کارت معلولیت داشته باشیم، بهتر است، در پیادهروها، خیابانها و بوستانها امکانات بسیار کمی برای نابینایان وجود دارد. توصیه او به نابینایان این است که با تقویت خود را به آرامشی برسانند تا بهتر بتوانند مشکلات ناشی از معلولیتشان را تحمل کنند.
شرایط ادامه تحصیل برای نابینایان سخت است
در این دیدار از مؤسسه نابینایان ابابصیر، دانشجویان نخبه دیگری از جمله مسئولان و کارکنان نیز حضور دارند که یکی از آنها قانعی، دانشجوی کارشناسیارشد است. او معتقد است قرآن ما را در اینجا حفظ کرده است. قانعی هم به مشکلات زیاد نابینایان اشاره میکند و میگوید: انتظار داریم تلویزیون یا رادیو هفتهای ۲ ساعت برنامهای ویژه نابینایان داشته باشد، اما ...
وی بیان میکند: بحث اشتغال و مناسبسازی شهری برای نابینایان با وجود قانونی که در این خصوص وجود دارد، اعمال نمیشود. قانعی اظهار میدارد: برای تحصیلات تکمیلی نابینایان در دانشگاه آزاد و دیگر دانشگاهها شرایط سختی وجود دارد که باعث شده بچهها انگیزه و امکانات کافی برای ادامه تحصیل نداشته باشند.
نابینایی آخر خط زندگی نیست!
فیضی که دارای مدرک کارشناسی ادبیاتفارسی و مربی تغذیه است و سلامت نابینایان را برعهده دارد، میگوید: نابینایی آخر خط زندگی نیست و خانوادههای معلولان نباید فرزندان معلول خود را دست کم بگیرند. او میافزاید: بچههایی هستند که دو معلولیت دارند و گاهی حتی خودشان اطلاع ندارند ولی باید واقعیت را به آنها گفت.
او که خود دچار کمبینایی است ادامه میدهد: آنها باید بپذیرند که یک فرد نابینا نیاز به مکانهای گستردهتری دارد که بتواند در آنجا رفتوآمد داشته باشد و خانوادههایی که فردی معلول بهویژه نابینا دارند نباید مانعشان شوند. آنها باید به اینجا بیایند و تحقیق کنند، ما در این موسسه امکانات مشاورهآموزشی برای معلولان تدارک دیدهایم که معلولیت برایشان درد بزرگی نباشد.
فیضی باید سرکارش برگردد، بقیه هم هرکدام سرگرم کار خود هستند. من میمانم و چشمهایی که خیره مانده به تکاپویی روشن و پویا، چشمهایی که فردا را میبیند و امید دارد، این را میشو د نوک انگشتانشان وقتی در جستجوی لمسکردن است، حس کرد. انگشتهایی که بهتر از ما میبینند، نابینا ماییم که آنها را نمیبینیم و دلهایشان را که به پهنای تمام آسمانها و دریاهاست و به حق آنان روشندل هستند.
گر ندارم چشم بینا عیب نیست / چون نباشد چشم دل، باید گریست
*این گزارش یکشنبه، ۲۹ بهمن ۹۱ در شماره ۴۳ شهرآرامحله منطقه ۴ چاپ شده است.