کد خبر: ۱۰۱۶۶
۱۹ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۰
قدیم اهالی نوغان با صدای نقاره از خواب بیدار می‌شدند

قدیم اهالی نوغان با صدای نقاره از خواب بیدار می‌شدند

سیدامیرحسین قاضی‌زاده هاشمی نماينده مشهدي‌ها در مجلس بچه محل نوغان است، او از دوره‌ای می‌گوید که مردم با صداي نقاره حرم از خواب بيدار مي‌شدند.

کورش فرمند | دکترسیدامیرحسین قاضی‌زاده هاشمی، نماینده مشهد و کلات در چندین دوره مجلس شورای اسلامی و همچنین متخصص بیماری‌های گوش، حلق و بینی، بچه محله نوغان مشهد است؛ خودش می‌گوید: «من بچه محله  پایین خیابان خیابان طبرسی هستم و در واقع نوغانی‌ام. پدربزرگ و مادر و پدرم هم نوغانی بودند. پس از مهاجرتم به اتفاق خانواده به فریمان، دوباره از ۹ سالگی ساکن نوغان شدیم و تا ۲۵ سالگی در همین محله بودیم.»

او درباره فضای محله نوغان می‌گوید: بسیاری از اقوام، دوستان و رفیقان من ساکن این محله بودند. در آن سال‌هایی که در نوغان زندگی می‌کردم ما بچه‌ها همیشه با هم بودیم و مسائل را مثل هم می‌فهمیدیم. تعداد زیادی از همسایه‌های ما خانواده شهید و بچه جنگ و اهل قرآن بودند. در واقع عاشقان امام رضا (ع) در آنجا دور هم جمع بودند.


بافت کهنه و نو محله‌مان کنار هم هستند

نماینده مردم مشهد مقدس و کلات در مجلس شورای اسلامی معتقد است محله پیشین او امروز خیلی تغییر کرده است، او می‌گوید: نوغان محله قدیمی و استخوان‌داری بود که با گسترش موضوع زیارت، زائران زیادی در آن ساکن و مردم بومی از آن خارج شدند؛ چنان‌که خود ما حدود پانزده سالی است که از آن محله رفته‌ایم.

نوغان امروز به منطقه‌ای زیارتی و تجارتی تبدیل شده و بافت جمعیتی و فضای آن، به‌ویژه با ایجاد شارستان رضوی و بولوار امام علی (ع)، کاملا تغییر کرده است.او اضافه می‌کند: امروز بافت قدیمی این محله تخریب شده و بخش‌های باقیمانده آن در کنار بافت نوساز قرار گرفته است.

 

داريم بافتي را كه در آن حريم و حرم و حرمت هست كنار مي‌گذاريم...


در محله‌های قدیمی همسایگی معنی داشت

این پزشک جراح با بیان اینکه چهره قدیمی محله را بیشتر دوست دارد، می‌گوید: شاید حرفی که می‌زنم به بنا‌های منطقه ربطی نداشته باشد، اما احساس من این است که در گذشته ساختمان‌ها هویت بیشتری داشتند و با وجود آنها همسایگی معنی داشت. امروزه در مجموعه‌های آپارتمانی، ما با همسایه طبقه پایین و بالای خود ارتباط نداریم. این بنا‌های جدید شاید زیباتر باشند ولی دیگر آن زیبایی باطنی را ندارند.

او یادآور می‌شود: در نتیجه شهرسازی نو و روابط اجتماعی‌ای که دارد اتفاق می‌افتد، ما بافتی را که در آن حریم و حرم و حرمت هست کنار می‌گذاریم. از یک طرف مرز‌های خصوصیمان را برمی‌داریم و همه می‌توانند در حریم شخصی یکدیگر دخالت کنند و از طرف دیگر، جایی که باید عاطفی باشیم، احساس مسئولیت کنیم و محبت داشته باشیم، این‌گونه نیستیم.  

در گذشته ساختمان‌ها هویت بیشتری داشتند و با وجود آنها همسایگی معنی داشت


نماز و درسمان در حرم بود

قاضی‌زاده می‌گوید: نزدیک بودن به حرم حضرت رضا (ع) برای ما اهالی نوغان خیلی خوب بود؛ با صدای نقاره حرم از خواب بیدار می‌شدیم و در ماه رمضان بعد از خوردن سحری به حرم می‌رفتیم و نماز صبح را در آنجا می‌خواندیم.

ما نماز و درسمان را در حرم می‌خواندیم و دلمان که تنگ می‌شد به راحتی به زیارت می‌رفتیم، اما اکنون به دلیل شلوغی و ترافیک و دوری و خیلی مسائل دیگر باید برنامه‌ریزی کنیم تا بتوانیم به حرم مطهر مشرف شویم. شاید به همین دلیل بود که آن نسل در مشهد نسل خاصی بودند.


همسرم را از امام رضا (ع) دارم

این نماینده مردم همه داشته هایش را از لطف امام رضا (ع) می‌داند و می‌افزاید: آقا در همه دعا‌ها و آرزوهایم شریکند. اگر می‌خواستم یک امتحان معمولی بدهم یا در کنکور شرکت کنم و حتی برای ازدواج در حرم دعا می‌کردم. هنگام رفتن به جبهه از امام رضا (ع) خداحافظی می‌کردم و موقع برگشتن از جبهه اول به حرم می‌رفتم.

او می‌گوید: من همسرم را هم از امام رضا (ع) دارم و شکل‌گیری عقد و زندگی مشترک ما به خاطر انس با آقا امام رضا (ع) بوده است. مکانی بالای سر حضرت هست که نماز خواندن در آن به‌ویژه هنگام سحر ثواب زیادی دارد.

همچنین کنار مقبره شیخ حرّ عاملی که در صحن کهنه است، نماز خواندن ثواب دارد؛ طبیعتا من هر آرزو یا دعایی که می‌خواستم بکنم همراه با خواندن نماز در این اماکن بود. از طرفی برایم مهم بود که همسری متدین و صالح داشته باشم و نتیجه همان نماز‌خواندن‌ها و دعاکردن‌ها در حرم مطهر، ازدواج با چنین همسری شد.


 در حرم برای سلامتی امام (ره) دعا کردیم و سینه زدیم

این جانباز دفاع مقدس امروز در ۴۱ سالگی خاطرات زیادی از زندگی در محله نوغان دارد؛ یکی از آنها را که با چاشنی اندوه همراه است این گونه شرح می‌دهد: روز ارتحال حضرت امام (ره) ۱۸ یا ۱۹ ساله بودم. یادم است صبح که از خواب بیدار شدیم بهت و سکوتی غمبار خانواده را فرا گرفته بود. در رسانه‌ها خبر بیماری و بدحالی امام (ره) را داده و از مردم خواسته‌بودند برایشان دعا کنند.

آن‌قدر غمگین بودیم که همه از خانه بیرون زدیم و به طرف حرم به راه افتادیم. مردم را می‌دیدیم که موج‌موج به حرم می‌روند. در واقع این جاذبه حرم بود که باعث می‌شد مردم در هنگام بهت و غمی عمومی، چاره‌ای جز پناه بردن به امام رضا (ع) نیابند. همه دور ضریح گرد آمده  و سینه می‌زدند و دعا و گریه می‌کردند. تصور می‌کنم امام فوت کرده بودند، اما به مردم این خبر را نداده بود.


* این گزارش پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۱ در شماره ۸ شهرآرا محله منطقه ثامن چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44