کارمند جهاد سازندگی بود. سال۶۶ که شرکت تعاونیشان اعلام کرد میخواهند به اعضا زمین بدهند، با سند خانه پدرش، یک وام ۵۰ هزارتومانی گرفت. آن موقع جوانی بیستساله بود. بعد از مدتی جهاد برایشان زمینهای جاهدشهر را گرفت. محمد عباسزاده جزو قدیمیها و اولین ساکنان این زمینهاست. سال۷۴ که زمینها واگذار شد، خانهاش را ساخت و از سال۷۷ تاکنون در آن ساکن است. او همزمان با ساخت خانه خودش، آبادشدن وجببهوجب زمینهای جاهدشهر را دیده است.
خانه را که ساختم، چند درخت توت جلو خانه کاشتم. قدیم روی جوی آب کنار خیابان باز بود. وقتی آب روان جاری بود، سطلسطل از آن آب برمیداشتم پای درختها میریختم. خیابان خانه ما که الان بوستان۱ /۱۹ است به «خیابان روضه» معروف شده. موقع کرونا که نمیتوانستیم در خانه مراسم بگیریم، با همسایهها تصمیم گرفتیم روضهها را در خیابان برگزار کنیم. این موضوع بعد کرونا هم ادامه پیدا کرد. ما هم اسمش را گذاشتیم «حسینیه بدون سقف».
این مکان، در گذشته مطب اولین پزشک محله بود، دکتر گلکار سال۸۵ به این محل آمد. پزشک عمومی بود، اما اینقدر تشخیص و درمانش خوب بود که اهالی به اندازه متخصص قبولش داشتند.
نانوایی سنگک، اولین مغازه این محل است. ابتدای سال۷۷ مغازهاش را دایر کرد. آن موقع، چون گاز نداشتند، برای تنور نانوایی، نفت سفید میسوزاندند.
این اولین خانهای است که در جاهدشهر ساخته و در آن خانواده ساکن شد. برای دلگرمی و تشویقشان یک خط تلفن به آنها داده بودند. انصافا لازمشان میشد. تک و تنها در این بر و بیابان تلفن برایشان واجب بود.
نفرات بعدی که آمدند، دیگر تا حدود سال۸۲ تلفن نداشتند.
قدیم یک آقای صالحی داشتیم که در اینجا سکونت داشت. آن موقع خانهاش ویلایی بود. صبحها در اداره و عصرها در حیاط خلوت خانهاش اصلاح سر و صورت آقایان را انجام میداد. من و بسیاری از اهالی محله برای اصلاح پیش او میرفتیم.
* این گزارش پنجشنبه یکم شهریورماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۶۷ شهرآرامحله منطقه ۱۱ و ۱۲ چاپ شده است.