کد خبر: ۱۰۰۸۳
۰۱ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۱:۰۰

به دنبال عَلَم‌های معروف مشهد

در محرم و صفر، مشهد شهر عزا و عزاداری بوده است و علم و علم‌کشی. هنوز هم در روز‌های عزا، در تاسوعا و عاشورا، در اربعین و چهل‌وهشتم، علم‌های مشهدی ردیف می‌شوند تا به حرم‌رضوی برسند.

راه افتاده‌ام در کوچه‌پس‌کوچه‌های اطراف حرم امام‌رضا (ع) وسط آن شلوغی و بروبیا، دنبال علم‌های قدیمی مشهد می‌گردم؛ علم‌هایی که صفایی دارند از جنس عزاداری‌های قدیم؛ میراثی از آیین‌های اساطیری عزا. در محرم و صفر، مشهد شهر عزا و عزاداری بوده است و علم و علم‌کشی. هنوز هم در روز‌های عزا، در تاسوعا و عاشورا، در اربعین و چهل‌وهشتم، علم‌های مشهدی ردیف می‌شوند جلو هیئت‌ها تا از خیابان‌های اصلی شهر به حرم‌مطهر برسند و به سنت قدیم، سلام بدهند به حضرت.

علم‌های قدیمی مشهدی هم، همه همین‌جا مقیم شده‌اند؛ جایی در بافت تاریخی شهر، در تکایا و هیئات قدیم، در خاطره علم‌کش‌هایی که حالا همه سن‌وسالی ازشان گذشته است. کارم را از تکیه کرمانی‌ها شروع می‌کنم، بعد به تکیه پوست‌فروش‌ها در محله پایین‌خیابان سر می‌زنم، سپس به مسجد درخت توت در محله بالاخیابان می‌روم. علم شاه‌حسین علم‌کش هم که سال‌هاست همان وسط است؛ در موزه حرم مطهر.

 

علم‌ و علم‌داری در مشهد قدیم


علم نُه‌تیغه کرمانی‌ها

تکیه کرمانی‌ها از آن قدیمی‌هاست و حاج‌علی زکریا از قدیمی‌های تکیه است. او روزگاری پیش از این، نزدیک حرم‌مطهر آجیل‌فروشی داشته است. می‌گوید: «مغازه‌ام روبه‌روی موزه بود. «ولیان» خرابش کرد و ما را فرستاد به بازار رضا (ع).»

حاجی زکریا معتقد است عمر علم تکیه کرمانی‌ها مثل خود تکیه، بیشتر از صد سال است: «من که ۸۵ سال دارم، از وقتی یادم می‌آید، این علم را همین‌جا دیده‌ام و از قدیمی‌تر‌ها شنیده‌ام که پیش‌تر از اینها هم این علم همین‌جا بوده است.» علم تکیه کرمانی‌ها یک علم نُه‌تیغه است؛ پر از مجسمه، با شال و پر کامل.

حاجی زکریا از حاج‌سیدمصطفی سخاوتی به‌عنوان یکی از بانیان ساخت این علم نام می‌برد. سخاوتی از پیرغلامان و از بزرگان هیئت کرمانی‌ها بوده که حالا سال‌هاست در گوشه‌ای از تکیه آرام گرفته است.

علم تکیه کرمانی‌ها هم سال‌هاست که تکیه داده است به دیوار تکیه. حاجی زکریا می‌گوید: «این علم، مثل دیگر علم‌های مشهدی نیست و آن‌قدر‌ها بازار نرفته است.»

سنت «بازاررفتن» به برگزاری آیین عزا اشاره می‌کند که طی آن، هیئتی علم یا علم‌هایش را به بازار‌های قدیم می‌برده و از آنجا به صحن کهنه حرم‌مطهر می‌رسانده است؛ جایی که علم‌ها مقابل پنجره پولاد به حضرت سلام می‌داده‌اند.

علم حاج‌علی آجیلی

حاجی زکریا یادی می‌کند از علم‌های قدیم مشهد و می‌گوید: «بزرگ‌ترین علم مشهد آن‌موقع‌ها، علم حاج‌علی آجیلی (آجیلچی) بود. علامتی از آن بزرگ‌تر نداشتیم. بازار که می‌رفت، علم‌کش باید علم را کج می‌کرد که بتواند رد شود. همه علم‌های آن‌موقع سه‌تیغه بود، علم حاج‌علی آجیلی پنج‌تیغه. در شاه‌تیغ علمش، نقش‌ونگار طلا داشت و منگوله‌های علمش از طلا بود.

بزرگ‌ترین علم مشهد، علم حاج‌علی آجیلی بود؛ علامتی از آن بزرگ‌تر نداشتیم

علم اسمی مشهد، آن علم بود؛ اما حاجی خودش نمی‌توانست زیر علم برود. چشم‌هایش مشکل داشت. می‌گفتند اگر زیر علم برود، کور می‌شود. فقط روبه‌روی پنجره که می‌رسید، علم را می‌گذاشت روی دوشش و سلام می‌داد. همه عشقش همین بود. بعد‌ها پسر حاجی، علم را فروخت به اصفهانی‌ها.»


فرشته و شیر در جریده کرمانی‌ها

تکیه کرمانی‌ها علاوه بر علم، یک «جریده» هم دارد که به ستونی از ستون‌های تکیه نصب است. «جریده» البته نام قدیم علم و علامت بوده است، اما جریده تکیه کرمانی‌ها حسابش با علم فرق دارد. این جریده یک صفحه مسطح است که با نقش‌ونگار‌های فراوان تزیین شده است و دسته‌ای چوبی دارد. روی جریده می‌شود نقاشی‌های تاریخی فرشته‌ها، شیروخورشید، تمثال اولیا‌ی خدا و... را دید، همچنین تزیینات فلزی قبه و کشکول و زنجیره و زنگ را.

حاج‌علی زکریا می‌گوید: «جریده را پیشاپیش هیئت می‌بردند. یک نفر هم مسئولش بود. از وقتی من یادم هست، علی‌قصاب مسئول جریده بود. اسمش «علی ملک» بود و قصابی داشت ته چارسو؛ نزدیک حمام شاه. برای همین به علی‌قصاب معروف بود.» تأکید حاجی‌زکریا این است که عمر جریده تکیه کرمانی‌ها از عمر علمش خیلی بیشتر است.

علم‌ و علم‌داری در مشهد قدیم


علم تهرانی مسجد درخت توت

مسجد درخت توت حالا برِ شارستان افتاده است. مسجد را حالا بیشتر به اسم مسجد امام حسن‌مجتبی (ع) می‌شناسند یا مسجد حجتیه؛ جایی که حاج‌علی رزقی (تهرانی) نماز‌های ظهر و شبش را آنجا می‌خواند. حاجی با ته‌لهجه تهرانی‌اش تأکید دارد که علم مسجد درخت توت، یک علم تهرانی است.

به‌گفته او، مرحوم محمدرضا نیرومند ساعدی که این علم را وقف کرده است، نزدیک به پنجاه سال پیش، علم را با پول خودش سفارش می‌دهد. علم را در تهران می‌سازند و می‌آورد اینجا و از همان موقع، این علم همین‌جاست.

حاج‌علی ادامه می‌دهد: «روز‌های چهل‌وهشتم هیئت می‌رود بازار. این هیئت، هیئت امام حسن‌مجتبی (ع) است و چهل‌وهشتم هم که سالروز شهادت ایشان. البته گاهی در روز‌های دیگر هم به‌عنوان کمکی هیئت‌های دیگر بازار می‌رود که خب، آن حسابش جداست.»

علم مسجد درخت توت، یک علم سیزده‌تیغه است با دو کبوتر، دو شانه‌به‌سر، دو رخ، دو طاووس و دو خروس و عکس یک شهید که نصب است روی شاه‌تیغ علمش. حاج‌علی رزقی می‌گوید: «شهید مجتبی رازفر، بچه همین ته‌پل‌محله بود و هم‌رزم شهید چمران. هم‌زمان با او هم شهید شد. عکسش از اول انقلاب الصاق شده است به تیغه علم.»

علم مسجد درخت توت یک کتیبه پرچم‌دوزی‌شده هم دارد که اسم همه ائمه‌اطهار (ع) روی آن دوخته شده است؛ از آن پرچم‌دوزی‌های سنتی که حالا کمتر می‌شود در هیئت‌ها از آنها سراغ گرفت. کتیبه هم به‌اندازه خود علم قدمت دارد.

به‌روایت حاج‌علی، علم را که آوردند، این کتیبه را هم سفارش دادند و از همان زمان، علم و کتیبه با هم هستند.

 

علم‌ و علم‌داری در مشهد قدیم

 

مجسمه خاص علم حسینیه پوست‌فروش‌ها

حسینیه پوست‌فروش‌ها در پایین‌خیابان است، اما علمش بعد از سرقت اولیه جای دیگری است. سیدمهدی میرصدرایی که علم هیئت، میراث خانوادگی اوست، علم را نگهداری می‌کند. علم حسینیه پوست‌فروش‌ها را حوالی صد سال قبل پدرش، میرزاعباس که بزرگ کاروان‌سرای پوست‌فروش‌ها بوده، جمع می‌کند. شاسی و تیغه‌ها را علم‌ساز‌های مشهدی می‌سازند و مجسمه‌های علم را فلزکار‌های اصفهانی.

حاجی میرصدرایی، پسر میرزاعباس که خودش هم از کودکی عاشق علم بوده و بخشی از نگهداری و توسعه علم هیئت را دیده است، از چند هنرمند اصفهانی نام می‌برد که حالا مجسمه‌هایی که آنها ساخته‌اند، در موزه‌هاست. شیر‌ها هنر دست حسین جوهری است؛ فلزکار نام‌دار اصفهانی.

او شیر‌ها را داده بود به مرحوم حاجی مغیث برای طلاکوبی. حالا شیر علم هیئت پوست‌فروش‌ها، نقش‌ونگار طلا دارد. کبوتر‌ها را، اما میرزاعباس فیاض ساخته است؛ کبوتر‌های علم حسینیه پوست‌فروش‌ها عمرشان از شیر علم و حتی خود علم بیشتر است.

حاجی میرصدرایی می‌گوید: «چندبار از اصفهان زنگ زدند و گفتند این کبوتر‌هایی را که روی علم دارید، بفروشید به ما که بگذاریم داخل موزه؛ اما من دلم نیامد بفروشمشان.»

علم حسینیه پوست‌فروش‌ها یک علم سیزده‌تیغه است با مجسمه‌های قرینه اژدها، تبرزین، بُراق، کبوتر، خروس، گوزن، طاووس، شانه‌به‌سر، گنجشک و یک مجسمه که در دیگر علم‌ها نیست؛ مجسمه شتر.

حاجی معتقد است اگر به‌جای تیغه‌ها قدمت و ارزش هنری مجسمه‌ها را ملاک بگیریم، علم حسینیه پوست‌فروش‌ها از نفیس‌ترین علم‌های مشهدی است.

علم‌ و علم‌داری در مشهد قدیم


علم شاه‌حسین علم‌کش

علم شاه‌حسین شناخته‌شده‌ترین علم مشهد است؛ علمی که هشتاد سال پیش به‌همت حسین غیورمرادی، از علم‌کش‌های نامی مشهد، سرپا شده است؛ درست‌تر آنکه ساخت آن شروع شده است، زیرا حسین غیورمرادی تا آخرین ماه‌های عمرش مشغول رسیدگی و بهترکردن علمش بوده است.

مشهور است جایی که دیگر علم‌کش‌ها چند قدمی بیشتر نمی‎‌توانسته‌اند علم‌ها را جلو ببرند، او سنگین‌ترین علم‌ها را در مسافت‌های طولانی جابه‌جا می‌کرده و از همین‌جا به «شاه‌حسین» معروف شده است.

محمد غیورمرادی پسر شاه‌حسین است و مثل پدرش هیئتی. می‌گوید: «بابا همه ایران را گشته بود که بتواند حیوانات علمش را کامل کند. هرجا که فلزکاری بود و کارش اسم‌ورسمی داشت، حتما شاه‌حسین می‌رفت و می‌دید و احیانا برای علمش، چیزی از او تهیه می‌کرد.»

او ادامه می‌دهد: «درست است که علم شاه‌حسین، علم بزرگی است، اما چیزی که این علم را شاخص کرده، اینها نیست. اینکه این علم اسم در کرد، به سادگی و اخلاص خود شاه‌حسین برمی‌گردد. شاه‌حسین عاشق بود و در عشقش صداقت داشت.»

محمد غیورمرادی درباره اینکه علم شاه‌حسین چطور به موزه حرم مطهر رسیده است هم می‌گوید: «شاه‌حسین این سال‌های آخر عمرش، همه عشق و امیدش این بود که علمش را برساند به کربلا. خیلی هم تلاش کرد، اما نشد.آخرش یکی از هیئتی‌ها به ایشان پیشنهاد کرد علمی که همه عمرش در شهر امام‌رضا (ع) و در محضر ایشان بوده، همین‌جا بماند.

ایشان هم پذیرفت و علم شاه‌حسین رفت در موزه حرم. اول هم در موزه جایی که بشود علم را گذاشت، نداشتند. کلی این‌طرف و آن‌طرف کردند تا بالاخره جایی پیدا شد. جالب است که در موزه، علم نزدیک پنجره پولاد قدیمی حرم مطهر است؛ یعنی باز هم دارد سلام می‌دهد به حضرت.»

علم شاه‌حسین یک علم نوزده‌تیغه است پر از مجسمه شیر، گنبد، گلدسته، رخ، آهو، زنگ، منگوله و.... علم شاه‌حسین حدود یک تن وزن دارد. یک کتیبه پارچه‌ای هم دارد که ابیات قصیده‌ای غرا دوخته شده است روی آن. شروع قصیده با این بیت‌هاست: این علم، یادآور آن پرچم کرب و بلاست/ پرچمی کاندر کف نور دو چشم مرتضاست/، چون علم را خسرو خوبان رضا داده به من/ گر کنم فخریه بر اهل جهان از من رواست.

علم‌ و علم‌داری در مشهد قدیم

 

تیغه‌هایی سربه‌فلک‌کشیده

علم، علامت، جریده یا توغ؛ اسمش را هرچه بگذاریم، شاخص‌ترین نماد عزاداری حسینی در ایران است؛ آمیزه‌ای از ارادت به ساحت قدس حضرت سیدالشهدا (ع) و اندیشه‌های فولکلوریک برگرفته از باور‌های کهن ایران‌زمین. اجزای مختلفی هم آن را تشکیل می‌دهند. علم محوری عمودی دارد به‌نام «شاسی» که تیغه‌ها به‌حالت عمودی روی آن سوار می‌شوند.

اینکه این علم اسم در کرد، به سادگی و اخلاص خود شاه‌حسین برمی‌گردد. او عاشق بود و  صداقت داشت

بلندترین تیغه، «شاه‌تیغ» یا «توغ»، در وسط شاسی قرار دارد و دیگر تیغه‌ها در دو طرف آن. در میانه دو تیغه هم معمولا مجسمه حیواناتی قرار دارد که در باور مردم، هرکدام به‌گونه‌ای در صحنه کربلا نقشی داشته‌اند.

هر تیغه یا مجسمه روی مکعبی فلزی جای گرفته است که «صندوقچه» نام دارد. صندوقچه‌ها از چهار طرف صفحات مشبکی هستند که عبارات دعایی یا نام اولیا‌ءالله را نشان می‌دهند. هر صندوقچه با یک دسته یا محور عمودی به‌نام «مُچی» به شاسی وصل می‌شود. هر مجسمه همراه با صندوقچه و مچی‌اش، یک «دستگاه» خوانده می‌شود.

تیغه‌ها هم گاهی صندوقچه دارند و گاه مستقیم به مچی و شاسی وصل شده‌اند. در علم‌ها رسم است که بعد از هر تیغه، یک دستگاه کار بشود. در دو سر علم هم معمولا دو اژد‌ها قرار دارد.

در میانه شاه‌تیغ، جایی که «کمرتیغ» خوانده می‌شود، معمولا دو تیغه کوچک فلزی قرار دارد. در اطراف تیغه‌ها و دستگاه‌ها، زنگ‌های کوچکی به‌شکل اژد‌هایی (در گویش مشهدی: اژدر) با دهان گشوده کار می‌شود. در حاشیه تیغه‌ها یا در کنار دستگاه‌ها، لوله‌هایی هم هست که پر‌های رنگی علم در آن قرار می‌گیرد. در بالا یا در زیر شاسی هم جایی است که طاقه‌های پارچه روی آن پهن می‌شود.

در اصطلاحات علم و علم‌داری به نصب پر و آویزان‌کردن طاقه‌های پارچه، «شال‌وپرکردن» می‌گویند. در قدیم همچنان که شب بیست‌وهفتم ذی الحجه، «شب سیاه‌بندان» تکایا بوده، شب پنجم محرم هم شبی بوده است برای «علم‌بندان».

علم‌ها یک محور فلزی یا چوبی هم دارند که از طریق همان محور و به وسیله یک مجموعه بند چرمی به‌نام «قُلُّق» روی دوش علم‌کش قرار می‌گیرند.

 

علم‌ و علم‌داری در مشهد قدیم

«شیر» (در عربی: اسد) در علم، نمادی است از حضرت اسدالله الغالب، علی‌بن‌ابی‌طالب (ع). در روایت‌های فولکلوریک واقعه کربلا، گفته می‌شود پس از حرکت کاروان اسرا، تا رسیدن قبیله بنی‌اسد و به‌خاک‌سپردن پیکر مطهر شهدا، شیری بر اطراف پیکر‌ها می‌گشت تا حیوانات وحشی بیابان به آنها تعرض نکنند.

«کبوتر» نماد صلح‌طلبی و دوری از ظلم‌و‌ستم است. گفته می‌شود در واقعه کربلا، کبوتر‌ها با بال‌های گشوده‌شان تلاش می‌کردند بر پیکر شهدا سایه بیندازند.

«طاووس» پرنده بهشتی است؛ نمادی است از وجود مقدس حضرت‌ولی‌عصر (عج). «خروس» پرنده‌ای است مقدس که در باور ایرانی‌ها، دیو‌ها را می‌راند و پیوسته با آوازش به تسبیح خدا مشغول است.

«هدهد» یا «شانه‌به‌سر»، مرغ حضرت سلیمان (ع) و نیز مرغ پیام‌آور است و در علم، اشاره به آنهایی دارد که پیام واقعه عاشورا را به گوش تاریخ رسانده‌اند.

«رُخ» یا «بُراق» که در علم به‌صورت پرنده‌ای است با صورت انسان، نمادی است از وجود یا وسیله‌ای که ارواح مطهر شهدا را به آسمان‌ها انتقال داده است. حضرت‌رسول (ص) در شب معراج، سوار بر براق، به سیر و صعود در آسمان پرداختند.

در این میان یکی از مهم‌ترین و در عین حال کهن‌ترین نماد‌ها در علم، مجسمه «اژدها» ست. بن‌مایه اژد‌ها در ایران‌زمین، از اساطیر به حماسه و از حماسه به عرفان ایرانی راه پیدا کرده و به‌ویژه با آیین‌های پهلوانی که علم‌کشی هم میراث‌دار آن است، ارتباط دارد. اژد‌ها در علم می‌تواند نمادی از نفس سرکش انسان باشد یا نمادی از شاه ظالم که سرانجام به بند کشیده می‌شود.


* این گزارش پنج‌شنبه یکم شهریورماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۶۰ شهرآرامحله منطقه ثامن چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44