زهرا کارکنفرخد میگوید: هیچ وقت درد مردم برایم عادی نشد. وقتی زنی زایمانش به تأخیر میافتاد، میرفتم دو رکعت نماز میخواندم و برایش پیش امامجواد (ع) دعا میکردم.
نازگل اکبرزاده خواهر شهید و مداح اهلبیت (ع) محله نیزه میگوید: سالهای سال است هرجا دعوت میشوم، در روز اول، روضه مادر را برای بانو فاطمه (س) میخوانم.
بانوان محلات شهید آوینی و ثامن سالهاست داوطلبانه و بی توقع در هر طرح و برنامه ای که بتوانند، کمک می کنند و پای کار هستند تا سطح عمومی بهداشت و سلامت محله و مردم ارتقا یابد.
حسین طلوع صادقزاده میگوید: کارگاه قالیبافی پدرم در خانه بود و ما بچهها باید همگی به او کمک میکردیم. من تا سال چهارم دبیرستان نصف روز قالیبافی میکردم و نصف روز مدرسه بودم.
دلم میخواهد هر جایی از دستم برمیآید، گرهای را باز کنم. گاهی حتی از خدا میخواهم که آرامش قلبی به من بدهد. بگوید «تو را آفریدهام و میتوانی یک کتاب بخوانی.»