جلیقههایی سفید با نقش و نشان بهداشت و درمان به تن دارند. فرقی نمیکند هوا سرد یا گرم باشد، گاهی حتی باد و بوران هم به سختی انجام وظیفه آنها میافزاید، اما کار باید انجام شود؛ کار و وظیفهای که برای انجام آن داوطلب شده اند و برای رضای خدا انجام می دهند.
فعالیتهایی مانند شرکت در طرح قطره فلج اطفال، شناسایی بیماران مبتلا به بیماریهای واگیردار و اطلاع از وضعیت بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن هم در شرح وظایفشان است. فردا یعنی ۱۴ آذر روز این افراد است، روز جهانی داوطلبان سلامت.
به همین بهانه، سراغ پایگاه بهداشت دادگر در مرز محلات شهید آوینی و ثامن آمدیم تا پای صحبت جمعی از داوطلبان فعال بهداشت بنشینیم؛ افرادی که سالهای سال است بی توقع و چشمداشت، در هر طرح و برنامهای که بتوانند، کمک میکنند و پای کار هستند تا سطح عمومی بهداشت و سلامت محله و مردم ارتقا یابد.
پایگاه بهداشت و سلامت دادگر در خیابان شهید شفیعی ۲۳ قرار دارد. این پایگاه بهداشت در بیشتر طرحها و خدماتش از کمک بانوان فعال این محدوده در قالب داوطلبان بهداشت بهره میبرد. محدوده جغرافیایی تحت پوشش پایگاه دادگر از خیابان شهید شفیعی ۱۷ تا ۲۵ و از خیابان سخاوت ۱۰ تا ۳۲ و در طرف مقابل از خیابان سخاوت ۲۱ تا ۳۳ است که در دو محله شهید آوینی و ثامن قرار میگیرد.
خانمهای داوطلب زیاد به اینجا رفت و آمد دارند؛ چون در این پایگاه فعالیتهای مفیدی یاد میگیرند و به عنوان بازوهای مرکز بهداشت محله عمل میکنند و یاریگر مردم و کارشناسان هستند. اکثر مواقع هم فعالیتشان برای رضای خداست، مگر در طرحهای ویژهای که هزینه حداقلی به آنها پرداخت میشود.
اینجا دائم کلاسهای آموزشی متنوعی برایشان برگزار میشود و آمار و اطلاعاتی از محله هم باید جمع آوری کنند. علاوه بر این هر از چندگاهی سرشماریهای مخصوص هم دارند؛ برای مثال شرکت در طرح قطره فلج اطفال و رسیدگی به بیمارهای مزمن و واگیردار هم در شرح وظایفشان است.
معصومه مشرقی ۲۳ سال است که به عنوان داوطلب و رابط بهداشت فعالیت میکند. ارتباط او با مراکز بهداشت به دلیل تولد فرزندش بوده است. دخترش دو ماه داشته است که برای مراقبتهای بهداشتی به مرکز نزدیک خانه شان سر میزند.
او میگوید: آن زمان در محدوده طبرسی ساکن بودیم. آنجا اکثر هم محلیها بی سواد یا کم سواد بودند و حتی وقتی به عنوان مراجعه کننده به مرکز بهداشت میآمدند، زیاد پیش میآمد که اشتباه کنند. مثلا روز واکسن را اشتباه میآمدند یا مراقبتهای توصیه شده را کامل انجام نمیدادند.
در همان حال که در سالن نشسته بودم، مردم را راهنمایی میکردم که مثلا پزشک فلان روز میآید یا واکسن فرزند آن یکی باید چندشنبه تزریق شود. خلاصه نوبت من شد و همان جا مسئول مرکز خواهش کرد که رابط بهداشت محلی باشم.
آن موقع هیچ درکی از رابط بهداشت و وظایفش نداشتم. با راهنمایی هایشان تصمیم گرفتم این مسئولیت را بپذیرم. قرار بر این بود که کلاسهایی در هفته برگزار شود و شرح وظایف مختصری هم گفتند. از همان موقع کار به عنوان رابط بهداشت را شروع کردم. دو سالی هم در آن محله بودیم تا اینکه به گلشهر آمدیم و در پایگاه بهداشت صاحب الزمان (عج) محله ثامن رابط بهداشت شدم.
معصومه خانم هشت سال در پایگاه بهداشت صاحب الزمان (عج) رابط بوده و یک دوره هم به عنوان رابط نمونه شناخته شدهاست. خاطره خوبی که از آن دوران برایش مانده، اردوی دسته جمعی به شمال کشور است. چند سال پیش پایگاه بهداشت دادگر تأسیس و معصومه خانم هم رابط بهداشت اینجا میشود.
خودش میگوید: اوایل که به عنوان رابط فعالیت میکردیم، بیشتر وظیفه سرشماری و آمار گیری از محله را به عهده داشتیم؛ مثلا اینکه چه کسی به محله آمده و چه کسی رفته است. یا مثلا چه کسی فوت کرده یا بچه به دنیا آورده است. متعاقب همین اطلاعات بود که متوجه میشدیم کدام مادر برای واکسن نوزادش مراجعه نکرده است.
محلهای مثل اینجا و کلا محدوده گلشهر این طور است که اغلب همسایهها یکدیگر را میشناسند و از احوال هم باخبر ند و از این طریق متوجه بیماری دیگران یا مشکلاتشان میشویم و به مرکز بهداشت اطلاعرسانی میکنیم. سالی یک بار هم برای اجرای طرح قطره فلج اطفال با مراکز همکاری میکنیم که به طرح «پولیو» معروف است.
برای آن طرح در گروههای سه نفره به در خانههای دارای کودک مراجعه میکنیم و قطره را در دهانشان میریزیم. این طرح معمولا هر سال در اردیبهشت و خرداد اجرا میشود.
صحبت پایانی او هم درباره این است که همین باخبربودن از حال همسایه را میتوان جزو خوبیها و مزیتهای محلات گلشهر دانست. معصومه خانم میگوید: بودن در جمع و فعالیت گروهی، لذت خاص خودش را دارد؛ علاوه بر این در قالب رابط بهداشت کلی نکته جدید هم یاد میگیریم. در همه این سالها تنها در مقطعی در زمان شیوع بیماری کرونا فعالیتمان کم رنگ بود.
سیده سمیه حسینی به کار فرهنگی و اجتماعی علاقهمند بوده و تازه کارش را به عنوان رابط بهداشت آغاز کرده است. او میگوید: آشنایی من با مرکز بهداشت هنگام تزریق واکسن فرزند اولم بود. وقتی در جمع هستم، حال خوبی دارم. از طرفی اینجا میتوانم مفید باشم و حداقل اطرافیانم را که بیماری مزمن مثلا قند یا فشار خون دارند، با کمک مرکز بهداشت تحت نظر بگیرم. به ما آموزش داده میشود که علائم بیماریهای مزمن را تشخیص و در صورت مشاهده به مرکز بهداشت ارجاع دهیم.
سیده سمیه به برگزاری جلسه آموزشی هفته پیش با روان شناس مرکز اشاره میکند و میگوید: به نظرم حضور در مرکز بهداشت و فعالیت به عنوان رابط برای خودمان هم پرفایده است. هفته پیش با روان شناسی جلسه داشتیم و درباره سلامت بانوان نکات ارزشمندی آموختیم.
فاطمه رحیمی نفر بعدی است. او نه سالی میشود که به عنوان رابط این مرکز فعالیت میکند. جوانی با انرژی است و رابط بهداشت بودن را ویژگی خانوادگی اش معرفی میکند. او میگوید: رابط بودن در فامیل ما دست به دست گشته است.
اول از همه، دختر عمویم رابط پایگاه بهداشت دادگر بود که ازدواج کرد و از اینجا رفت. بعد از او نوبت به دختر عموی دیگرم و در آخر نوبت به من رسید. حالا هم خواهرم، عاطفه، را به مرکز معرفی کرده ام. در همه طرحها شرکت میکنم و شناسایی افراد مبتلا به سل، پولیو، سرخک، واکسن کرونا و افراد مبتلا به فشار خون، جزو وظایفم است.
فاطمه خانم از دورهمی و فعالیت گروهی در طرحهای مختلف یاد میکند و میگوید: روزانه حدود شش ساعت به در منازل مراجعه میکنیم. یک سرشماری جمعی است و باید علائم تک تک افراد را بپرسیم و ثبت کنیم؛ مثلا برای بیماریهای تنفسی که فرد سرفه مزمن و خلط گلو و سینه دارد، به آنها ظرف میدهیم تا نمونه را برای آزمایش به پایگاه بهداشت بیاورند.
در آن طرح، امتیاز خوبی کسب کردم، چون توانستم چند بیمار را شناسایی کنم. سال گذشته هم به عنوان رابط برتر ویژه مادر باردار در مرکز بهداشت شماره ۲ شناخته شدم. در حال حاضر، پیگیریهای مربوط به مادر باردار برعهده من است و باید در صورت لزوم به در منازلشان مراجعه کنم.
فاطمه خانم اکثر قریب به اتفاق مادران باردار یا زایمان کرده را در این محدوده میشناسد و شماره تلفن هایشان را دارد. اگر تلفن را هم جواب ندهند، به در منزلشان مراجعه میکند. گاهی که فاطمه کم حوصله یا کم انرژی است، بعد از اینکه همسرش از سر کار برمی گردد، او را با خودرو به در منزل فرد مورد نظر میبرد تا وظیفه رابط بودنش را به نحو احسن انجام دهد.
همین مسئله، مسئولیت پذیری او را نشان میدهد. او میگوید: اگر به عنوان رابط مسئولیت پذیرفتی، باید تعهد داشته باشی. کار را باید جدی گرفت. او خواهرش، عاطفه رحیمی، را که به دلیل فعالیتهای فاطمه به این وظیفه علاقهمند شده، به تازگی به پایگاه معرفی کرده است.
عاقله محمدی چند سالی میشود که رابط این مرکز شده است. او میگوید: رابط بهداشت بودن حس و حال خوبی دارد؛ چون در وهله اول فعالیتمان برای رضای خداست. رابطان این پایگاه خوش قلب و مهربان هستند. هم خودمان به دلیل همکاری با پایگاه، آگاهی بیشتری پیدا کرده و هم این آگاهی را به مردم منتقل میکنیم.
در محدودهای که فعالیت میکنیم، تعداد افراد سن و سال دار بی سواد و کم سواد بسیار است و زیاد با بیماریها و فعالیت پایگاههای بهداشت آشنا نیستند. ما آنها را راهنمایی میکنیم تا بتوانند بهتر و بیشتر از خدمات پایگاه استفاده کنند.
خیلیها در محله، توانایی پرداخت ویزیت پزشک را ندارند و وقتی متوجه شدند که میتوانند رایگان معاینه شوند، خیلی خوشحال شدند. به نظر من، اطلاع رسانی به مردم، رکن اساسی فعالیت داوطلبان بهداشت است. کار در اینجا طوری است که هر چه بیشتر مشارکت میکنی، اشتیاق فعالیت هم بیشتر میشود. بهترین قسمت هم وقتی است که مردم را راهنمایی میکنیم و برای ما دعای خیر میکنند.
نوریه امینی که تازه خودش را به پایگاه رسانده است و به جمعمان اضافه میشود، ۲۲ سال رابط بهداشت بوده است. او پس از ازدواج به مرکز بهداشت آمد و متوجه ضرورت آموزش به مردم شد؛ به همین دلیل کارش را به عنوان داوطلب بهداشت شروع کرد.
نوریه خانم میگوید: اوایل کار، مرتب در مساجد محلات کلاس آموزشی برگزار میکردیم. سطح سواد و درک بسیاری از مردم کمتر از حال حاضر بود. در آن مقطع برای کنترل جمعیت یا مراقبت از نوزاد کلاس آموزشی برگزار میکردیم. همه چیز آن موقع سنتی بود و والدین درباره بیماریها و واکسیناسیون نوزاد جدیت نداشتند.
نوریه خانم هر لحظه فعالیت به عنوان داوطلب را جذاب و ارزشمند میداند و میگوید: خاطرات بسیاری از سالهای کارم دارم که اکثرشان خوب و شیرین است؛ مثلا مادری را به یاد دارم که با راهنمایی و مشاوره توانسته بود بیماری فرزندش را کنترل کند و قدردان ما بود. البته که خاطره بدرفتاریها هم کم نبوده است. بارها به در منزل افراد مراجعه کرده ایم و برخورد تندی داشته اند.
حدود هشت سالی میشود که پایش به پایگاه بهداشت باز شده است. فاطمه جناق میگوید: برای فشار خون مادرم به پایگاه آمدم و با خانم ساقی آشنا شدم. او پیشنهاد کرد که داوطلب بهداشت شوم و قبول کردم. آن قدر این سالها خوب و مفید بوده است که بازهم به اینجا میآیم. در حال حاضر، ساکن این محله نیستم و نزدیک میدان عسکریه زندگی میکنم. خانه پدری ام اینجا بوده است و هنوز همه را میشناسم.
فاطمه خانم میگوید با گروهشان در مرکز بهداشت دورهمی دارند و گاهی سفره صلوات برگزار میکنند یا دیگ آش برپا میکنند. او میگوید: گاهی پیش میآید که بین خودمان جشنواره غذا برگزار میکنیم یا حتما در ماه مبارک رمضان چند شبی افطاری داریم.
همین کارهاست که فعالیت گروهی در پایگاه را جذابتر میکند. با اینکه تفاوت سنی رابطها با هم کم نیست، جمع خوب و دوستانهای هستیم؛ از رابط بیست ساله تا کسانی که حتی نوه دارند، همه کنار هم کار میکنیم. به مجالس عروسی فرزندان هم میروند و همین پایگاه باعث شده است همه با هم صمیمی باشند.
بعد از آشنایی سراغ خاطرات تلخ و شیرین خدمتشان میرویم. اول از همه فاطمه رحیمی میگوید: همیشه هم با ما خوب برخورد نمیشود؛ گاهی پیش میآید که ناسزا میشنویم، یا قصد میکنند ما را کتک بزنند! به هر حال مردم با طرز فکرهای مختلفی در شهر زندگی میکنند.
شاید دوست نداشته باشند کسی در منزلشان را بزند. خاطرم هست یک بار برای واکسن کرونا رفتیم و پیرمردی میخواست ما را بزند! خاطره شیرین در طول کار هم کم نیست. گاهی خانوادهها آن قدر مهر و محبت دارند و ما را تحویل میگیرند که شرمنده میشویم.
اصرار میکنند که وارد منزلشان بشویم و از ما پذیرایی کنند، اما اجازه نداریم. برای همین شربت و چای را با سینی بیرون میآورند و اصرار میکنند تا بنوشیم. حقیقت این است که اکثر مردم قدرشناس و با محبت هستند و آن مواردی هم که بدرفتاری صورت میگیرد، شاید به علت گرفتاری است.
خانمها از مرحومه بی بی معصومه حسینی هم یاد میکنند که سالها داوطلب بهداشت بوده و به دلیل بیماری دیابت فوت کرده است.
مریم شجاعیان مراقب سلامت پایگاه دادگر و مسئول رابطان بهداشت این مرکز است. این بانوی چهل و دو ساله، هفت سالی میشود که در مرکز بهداشت استخدام شده است. تنها چند هفته میشود که او به این مرکز منتقل شده است و از فعالیت خوب و منظم رابطان در این مرکز خوشحال است.
میگوید: مشارکت رابطان این پایگاه خیلی عالی است. همگی زحمت میکشند و وقت میگذارند و یار پایگاه هستند. هیچ انگیزه مالی دررابطان نیست و آنها تنها برای رضای خدا زحمت میکشند. برنامه رابطان در همه مراکز بهداشت یکسان است و طبق برنامه باید برای اعضای هر چهل خانواری که پرونده دارند، یک رابط داشته باشیم.
پیگیریها را ابتدا خودمان انجام میدهیم، ولی اگر موفق نشدیم و مردم به مرکز تشریف نیاوردند، از رابطان کمک میگیریم تا به در منزل آنها مراجعه و مثلا والدین را مجاب کنند که تزریق واکسن نوزادشان ضروری است. خدمات مراکز بهداشت بعد از اجرای طرح تحول سلامت خیلی گسترده شده است، اما هنوز خیلیها درباره جزئیات آن اطلاعات کافی ندارند. در این زمینه هم از رابطان استفاده میکنیم تا خدمات پایگاه را معرفی کنند.
شجاعیان درباره تفاوت نوع فعالیت پایگاهها در این منطقه با دیگر نقاط شهر میگوید: هر مرکز و پایگاه بهداشتی با توجه به بافت جمعیتی محدوده فعالیت، خدمات خاصی ارائه میکند؛ مثلا در این مرکز و پایگاه به دلیل حضور مهاجران افغانستانی، طرح واکسیناسیون اتباع اجرا میشود؛ طرحی گسترده که برای همه مهاجران وارد شده به کشور انجام میشود.
طرحی دیگر در پایگاه اجرا میشود که به آن، طرح تکمیل واکسیناسیون کودکان اتباع میگوییم. بیماریابی مبتلایان به سل هم بین مهاجران وارد شده با دقت بسیار انجام میشود. شاید خیلی از نقاط شهر دیگر درگیر بیماریابی سل نباشند، اما به دلیل حضور مهاجران افغانستانی، این طرح در این پایگاه فعال است.
نکته دیگر درباره توجیه کردن مادران باردار مهاجر افغانستانی است. باید آنها را توجیه کنیم که برای سلامت خود و نوزادشان، مراقبتهای بهداشتی ضروری است. طرح دیگر مربوط به ضرورت غربالگری تیروئید نوزاد است که در سه روزگی اش انجام میشود و برای اجرای آن، باید مادر و پدر نوزاد را توجیه کرد.
تکتم ساقی، مسئول مسئول پایگاه سلامت و بهداشت دادگر، تا چندی پیش مراقب سلامت اینجا بوده است. او میگوید: اگر داوطلبان همراه ما نباشند، کارمان سخت میشود. مبنای کار ما مراقبتهای بهداشتی از زمان تولد تا آخرین لحظه حیات فرد است. انجام این کار بدون کمک داوطلبان، سخت و گاهی ناممکن است.
* این گزارش دوشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۲ در شماره ۵۵۷ شهرآرامحله منطقه ۵ و ۶ چاپ شده است.