درباره هانیه فیاض
هانیه فیاض

نوشته های هانیه فیاض در سایت مشهد چهره

روایت زندگی دکتر اردلان؛ استادِ اخلاق

ریحانه سادات اردلان، چهارمین دختر استاد اردلان درباره زندگی شخصی پدرش می‌گوید: از خصایص مشخص پدرم، چهره گشاده و تواضع بیش از حدش بود، نظم و پاکیزگی فراوان، آراستگی ظاهری و باطنی او، سبب می‌شد تا همه اطرافیان نگاه ویژه‌ای به او داشته باشند. به گفته دانشجویان پدر، کلاس‌های درسی‌اش به نوعی کلاس زندگی محسوب می‌شد و در کنار آموزش مباحث مرتبط با درس، به فراگیری مسائل دینی و تربیتی هم تأکید داشت.
کد خبر : ۱۴۷۲
۱۴۰۰/۰۶/۳۰ - ۰۰:۰۰

قلعه افغان، محل سکونت افغانستانی‌ها بود

غفاری، یکی از معتمدان محله که کوچک و بزرگ او را می‌شناسند، می‌گوید: اوایل انقلاب بود که شوروی سابق به افغانستان حمله کرد و سبب بروز درگیری‌ و ناامنی در این کشور شد. آن زمان افغانستانی‌های زیادی به مشهد مهاجرت کردند و در جای جای آن ساکن شدند. یکی از آن مکان‌ها، همین محله بود، که از سوی چند خانوار افغانستانی‌ به روستای دیگری در توس تبدیل شد.توس یکی از قدیمی‌ترین مناطق شهری مشهد است که در امتداد جاده قدیم قوچان واقع شده است. 
کد خبر : ۱۴۴۳
۱۴۰۰/۰۶/۲۸ - ۰۰:۰۰

دو بار قرائت در محضر رهبر

امید حسینی‌نژاد ماجرای دیدارش با رهبری را اینگونه روایت می‌کند: در سال ۸۴ به عنوان نماینده استان خراسان انتخاب شدم و در محضر آقا سوره مریم را قرائت کردم. این افتخار بزرگ، از بهترین خاطرات زندگی من محسوب می‌شود که همیشه به آن می‌بالم. بعد از ۱۵ سال، چهارم اردیبهشت سال 99، آقای علی سرابی (قائم مقام شورای عالی قرآن) با من تماس گرفت و گفت: «امسال نوبت شماست و برای قرائت در حضور رهبری بیا» عازم تهران شدم. ساعت ۴ عصر به مصلی رفتم. قرائت به صورت تصویری انجام شد و من نفر دوم بودم که خواندم. حس و حال وصف‌ناشدنی داشتم.
کد خبر : ۱۱۶۵
۱۴۰۰/۰۵/۱۶ - ۰۰:۰۰

امدادگر باید خاطرات تلخ را فراموش کند

مجید زارع می‌گوید: از سال ۱۳۸۰ که به عنوان یک نجاتگر حرفه‌ای وارد دنیای حوادث شدم، شاهد صحنه‌های تلخی بودم. به عنوان نمونه در زلزله کرمانشاه، بم و کرمان، سیل گلستان و سیستان و بلوچستان، انفجار قطار نیشابور و خیلی دیگر از این موارد حضور داشتم. آن‌قدر شرایط سختی بود که حتی نمی‌توانم به آن‌ها فکر کنم؛ البته که برای یک امدادگر به خاطر سپردن تلخی‌ها کار درستی نیست. ما برای حمایت‌های تیم عملیاتی خود، طبق آموزش‌هایی که دیده‌ایم باید نقاط مثبت بازخورد عملیات را به عنوان تجربه حفظ کنیم و خاطرات بد و دلخراش را از ذهن خود خارج کنیم.
کد خبر : ۱۱۴۵
۱۴۰۰/۰۵/۱۳ - ۰۰:۰۰

بازارچه محبت؛ جایی برای خوداشتغال و کارآفرینی اهالی «هنرور»

جواد عزیزی می‌گوید: از مرداد ماه سال 98 بازارچه‌ای با عنوان بازارچه کارآفرینی و خوداشتغالی محبت راه‌اندازی کرده‌ام که البته فعالیت آن از بهمن آغاز شد. این بازارچه برای ارائه محصولات و تولیدات افراد نیازمند ایجاد شده است تا از این راه بتوانند امرارمعاش کنند و برخی از مشکلات اقتصادی خود را سرو سامان دهند، حتی هستند کسانی که به ما مراجعه می‌کنند و براساس توانایی خود درخواست می‌دهند که اجناسی را برای آن‌ها تهیه کنیم و برای فروش در اختیارشان قرار دهیم.
کد خبر : ۱۱۴۶
۱۴۰۰/۰۵/۱۳ - ۰۰:۰۰

روز‌های بی‌قراری، روایت مادر شهید چرخنده از زندگی عاشقانه‌اش

شهربانو تقی‌پورشاندیز عقبه مرگ همسرش در سفر حج را این‌گونه روایت می‌کند: یکی از همسایه‌ها به خانه ما مراجعه کرده و هرچه زنگ زده بود، همسرم متوجه نشده و در را باز نکرده بود. همسایه به من اطلاع داد و سراسیمه به خانه آمدم و دیدم همسرم خیلی خوشحال است. گفت خواب پسر شهیدمان را دیدم که به من گفت: بلند شوید که می‌خواهم شما را به مکه برای زیارت خانه خدا ببرم و همان‌جا هم برایتان خانه زیبایی گرفتم که ساکن شوید.
کد خبر : ۱۱۱۸
۱۴۰۰/۰۵/۱۱ - ۰۰:۰۰

صدیقه روشندل، ۳۰ سال به بانوان محله ابوطالب قرآن آموخته است

حدود ۳۰ سال است که در حوزه قرآن و مداحی فعالیت می‌کنم؛ تفسیر، تدبر در قرآن، تلاوت، تجوید، قرائت، روخوانی و حفظ (سوره‎‌های کاربردی نظیر: یس، الرحمن، تبارک، واقعه، جمعه و...) فعالیت‌هایی هستند که در طول این سال‌ها به آن‌ها پرداخته‌ام. آن اوایل در یک مجموعه‌ای با نام مکتب حضرت سکینه (س) در بولوار ابوطالب مشغول شدم. انواع فعالیت‌های فرهنگی، آموزش قرآن و... را در آن برگزار می‌کردیم. مدتی که گذشت، مکتب جمع شد و من ادامه کلاس‌ها و دوره‌ها را در منزل شخصی خود برگزار کردم.
کد خبر : ۱۰۹۱
۱۴۰۰/۰۵/۰۹ - ۰۰:۰۰

کریم کودکی شاعرانه‌ای نداشت، زخم روزگار او را شاعر کرد

۷۰ سال است که درد سنگینی را در صندوقچه قلب خود نهان کرده‌ام. درد‌هایی که سختی‌های زیادی در زندگی به من وارد آوردند، اما نه تنها مرا ضعیف نکردند بلکه قدرت و اراده ام برای ادامه زندگی بیشتر شد.وقتی 9 ساله بودم، مادرم برای جمع کردن برگ درختان اقاقیا به دشت رفت تا بتواند علوفه و غذای گوسفندان را تهیه کند. مالک دشت که از اربابان آن زمان بود، او را دید و به سمت مادرم حمله‌ور شد و با وارد کردن ضرباتی، او را روی زمین کشاند. من برای دفاع از مادرم با تکه سنگی سعی کردم آن مالک بدسرشت را دور کنم و به این ترتیب مادرم از دست او فرار کرد اما بعد از ۳ ماه در ۲۶ سالگی از دنیا رفت.
کد خبر : ۱۰۵۹
۱۴۰۰/۰۵/۰۵ - ۰۰:۰۰

انگشتری که از رهبری هدیه گرفتم

به واسطه نگارش کتاب عقیق سرخ، رهبر معظم انقلاب اسلامی انگشتر خود را به عنوان هدیه برای من فرستادند. اهدای این انگشتر نفیس سرو صدای زیادی به پا کرد به گونه‌ای که پیشنهاد‌های کاری بسیاری به بنده شد. یکی از این پیشنهاد‌ها که به نظر من کمی عجیب بود، از یکی از مجامع اسلامی آلمان شد. پیشنهاد این بود که کتابی درباره زندگی شخصی خودم بنویسم. این پیشنهاد تلنگری به من زد که نگارش کتابی با این محتوا را آغاز کنم.
کد خبر : ۱۰۳۷
۱۴۰۰/۰۵/۰۴ - ۰۰:۰۰

سرکارگر رزمی‌کار

چیزی که در مسابقات رزمی حائز اهمیت است، وجود مبارز با اخلاق حرفه‌ای است. یک مبارز خوب کسی است که خودش را با هر سبکی وفق می‌دهد و توانایی مبارزه در هر استایلی را دارد. در واقع با هر نوع تکنیکی که یاد می‌گیرد و تمرین می‌کند با استفاده از آن حریفش را از هر استایلی زمین‌گیر می‌کند. به نظر من اگر برای هر شغل و حرفه‌ای هنجارها و اخلاق‌ها و رفتاری تعریف شود به صراحت و با قاطعیت می‌توان گفت پسندیده‌ترین و زیبا‌ترین منش و رفتار را می‌توانید در ورزش به‌ویژه ورزش رزمی بیابید.
کد خبر : ۹۴۶
۱۴۰۰/۰۴/۲۲ - ۰۰:۰۰