حاجعباس بچهها را از کوچه و خیابان جمع میکرد و مینشاند دور هم. همه کارها و مسئولیتهای هیئت را هم به خود بچهها واگذار کرده بود. نقطه شروعش اینجا بود و بعد یکییکی آدمها اضافه شدند و هیئت پا گرفت.
محمدهاشم یگانه برادر شهید میگوید: محمدرضا در دوازدهسالگی همراه گروه سرود، برای اجرا تا چذابه رفت. پس از برگشت، کار هر روزش این بود که دل مادر و پدرم را بهدست بیاورد تا برای رفتن به جبهه رضایت بدهند.
کربلایی محمد صفرزاده میگوید: یکی از شغلهای مهم قدیم، آهنگری بود. اصلیترین آهنگریهای مشهد در حوالی دروازهقوچان (میدان توحید فعلی)، بست پایینخیابان، کوچه سیابون و خیابان سرخس واقع بودند.
«شرط پذیرش بچهها در گروه سرود، داشتن نمرات خوب در کارنامه است». لیلا امجدیزاده در این باره میگوید: برخلاف بسیاری از گروههای سرود که حتی زمان امتحانات هم اجرا میروند اولویت گروه سرود ما درس است.
فاطمه صادقی که در طول مدت فعالیت ورزشی برای محلهاش افتخارات بسیاری ارمغان آورده، میگوید: ورزشهای رزمی باعث میشود فرد انرژی خود را حین ورزش تخلیه کند و در مواقع بحرانی زندگی، فردی آرام باشد.
بهگفته علی قارونی، هیئت کرمانیها بزرگترین هیئت پایینخیابان بود. این حسینیه هرسال با آغاز ماه عزا خیمه سنتی در حیاط برپا میکند و مشتاقان بسیاری را گردهم میآورد.
حاج سیدمهدی میرصدرایی یک داستان عاشقانه پلیسی از سرقت علمش دارد. علمی که از کودکی عاشقش بوده و تمام دار و ندارش را خرج آن کرده اما مدتی اسباب و نمادهای عتیقهاش به سرقت میرود.
این هنرمند در بیستنمایشگاه گروهی شرکت داشته که مهمترینش، شرکت در فستیوال۲۰۰۹ در کشور عمان (مسقط) بهعنوان نماینده برگزیده اداره بهزیستی استان تهران بوده است.