کد خبر: ۹۹۱۰
۱۴ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۰

صفرزاده از بازمانده‌های آهنگری سنتی در مشهد است

کربلایی محمد صفرزاده می‌گوید: یکی از شغل‌های مهم قدیم، آهنگری بود. اصلی‌ترین آهنگری‌های مشهد در حوالی دروازه‌قوچان (میدان توحید فعلی)، بست پایین‌خیابان، کوچه سیابون و خیابان سرخس واقع بودند. 

در یک ظهر سایه‌سوز مردادی، خیابان طبرسی جنوبی را پیش می‌رویم تا به کوچه ابوذر برسیم. مجید پورقربان، رئیس شورای اجتماعی محله فجر، قرار است ما را به دیدن چهره‌ای ببرد که چراغ یکی از حرفه‌های قدیمی شهر را روشن نگه داشته است.

پیرمردی که پنجاه‌سال است صدای کوبیدن پتکش هنوز در گوش اهالی قدیم این محل زنگ می‌زند. دکان چند‌متری کربلایی محمد صفرزاده میزبان ماست تا در‌کنار ابزار آلات قدیمی و کوره کوچک آهنگری‌اش، دقایقی هم‌نشین خاطرات پیرمرد باشیم.


شغلی که روز‌به‌روز آب شد

در خلیل‌آباد کاشمر به دنیا آمد و چندی بعد برای ادامه زندگی راهی گناباد شد. محمد دوره نوجوانی‌اش را نزد کاسب‌هایی بزرگ شد که به قول خودش، خراط و نجار و آهنگر بودند. از آنها حرفه و کاسبی را یاد گرفت و در حدود بیست‌سالگی به مشهد آمد.

کنجکاوم بدانم اولین خاطره‌اش از مشهد چه بوده است. از خلال خاطرات پیرمرد متوجه می‌شوم که گویی در شلوغی‌های سال‌۳۲ و احتمالا در زمان کودتای ۲۸‌مرداد وارد مشهد شده است. تعریف می‌کند: خیابان‌ها شلوغ‌پلوغ بود. یک عده می‌گفتند مرگ بر شاه، درود بر مصدق؛ یک دسته دیگر می‌آمد و خلاف این را می‌گفت.

بعد‌از ورود به مشهد در قلعه‌آبکوه برای خودش جایی دست‌و‌پا کرد و شروع کرد به آهنگری. جالب است که اسم اولین صاحبخانه‌اش را به خاطردارد؛ حاج‌آقا میرزا قندی که خانه‌ای را به ۱۰ تومان به جوان گنابادی اجاره داد؛ «کارم را با ساخت وسیله‌های راحت و آسانی مثل سیخ کباب، انبر زغال‌گیر، منقل شروع کردم و خودم آنها را به بازار می‌بردم و آنجا می‌فروختم.»

کربلایی درباره آهنگری‌های قدیم مشهد می‌گوید: یکی از شغل‌های مهم در آن زمان، همین حرفه آهنگری بود. اصلی‌ترین آهنگری‌های مشهد در چند محل و راسته‌خیابان مثل حوالی دروازه‌قوچان (میدان توحید فعلی)، بست پایین‌خیابان، کوچه سیابون و خیابان سرخس واقع بودند. 

کربلایی انگار که بخواهد از پس این سال‌ها چیزی را نشانم بدهد، دستش را دراز می‌کند و با اشاره به جایی نامعلوم، بلند و کش‌دار می‌گوید: از دروازه قوچان تااا خود میدان اعدام آهنگری بود.

بعد از سکونت و جابه‌جایی در مناطق مختلف مشهد در‌نهایت از چند سال قبل انقلاب اسلامی در محله فجر ساکن می‌شود و دکان آهنگری کوچکش که به دیوار خانه‌اش چسبیده است، اکنون نیم‌قرن عمر دارد.

او روز‌هایی از زندگی و کارش را ورق می‌زند که از صبح تا شب، پتک بر آهن گداخته می‌کوبیده و کنار کوره عرق می‌ریخته و با کاری چنین سخت و طاقت‌فرسا، نان حلال برای ده سر عائله درمی‌آورده است.

 

کسادی بازار آهنگری در سایه ابزار وارداتی

مختار، فرزند بزرگ کربلایی‌محمد، از همان کودکی در‌کنار پدر شاگردی کرده و به کوره و آهن و پتک‌زدن علاقه داشته و آن علاقه همچنان پابرجاست. 

آقا مختار که دل پری از از اوضاع بازار دارد، می‌گوید: بازار پر از ابزارآلات بی‌کیفیت وارداتی است. امروزه ابزار ساخته‌شده دست هنرمند آهنگر نادیده گرفته می‌شود. حتی بحث بر سر قیمت نیست؛ چون کاسب‌ها این ابزار را به قیمت ارزانی از آهنگر می‌خرند و خیلی گران‌تر به دست خریدار می‌دهند. این حرف‌ها یعنی اگر صنایع‌دستی قیمت بیشتری نسبت‌به بقیه اجناس دارد، این پول به جیب تولیدکننده اصلی نمی‌رود.

البته که باید گفت بازار آهنگری دیگر مثل گذشته رونق ندارد. به گفته پسر کربلایی قبلا اوضاع آهنگری خیلی خوب بود و ابزارآلات کشاورزی مثل داس و اره و ابزار بنایی مثل کلنگ و دستکند، متقاضی بسیاری داشت حالا، اما با ورود بسیاری از ابزارآلات که به‌شکل صنعتی تولید می‌شود یا ابزار ارزان چینی، دیگر اوضاع حرفه آهنگری چندان تعریفی ندارد. بماند که با تغییر سبک زندگی حالا دیگر کلنگ و تیشه و داس ابزار زندگی شهری‌ها نیست.

 

کربلایی محمد صفرزاده و پسرش از بازمانده‌های آهنگری مشهد

 

حمایت از حرفه‌های درحال فراموشی

پیرمرد بعداز عمری کار سخت و پتک سنگین کوبیدن حالا دیگر رمق از دست‌هایش رفته و دوباره برگشته به آن روزگار نوجوانی که با ساخت سیخ کباب و انبر زغال‌گیر روزگار می‌گذراند. 
پسرش می‌گوید که چراغ دکان را، اما همچنان پدر روشن نگه می‌دارد و دل از این جای چندمتری نمی‌کند. ابزار‌های کار کربلایی تا به الان همپای او پیش آمده و مثل خودش سال‌های زیادی را از سر گذرانده‌اند و حالا حکم عتیقه‌جاتی را دارند که باید راهی موزه شوند!

مختار صفرزاده گله‌مند است که برای ساخت وسایل بهتر و بیشتر به ارتقای ابزارآلات و تعویض آنها نیاز دارد، اما در حال حاضر شرایط فراهم‌کردن آنها برایش مهیا نیست. او تأکید می‌کند که اگر حمایت شود، حاضر است یک آهنگر تمام‌وقت باشد و این حرفه سنتی را دوباره زنده کند.

کربلایی به برکت عرق جبین و با رزق حلال چهاردختر و پنج‌پسر را راهی خانه بخت کرده است و با توصیه به جوان‌های امروزی که هم از نبود کار شاکی‌اند و هم از فرزندآوری فراری‌اند، حرفش را این‌طور به پایان می‌رساند: در زندگی‌تان سطح توقعات را پایین بیاورید و با قناعت زندگی کنید.

* این گزارش یکشنبه ۱۳ مردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۷۹ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44