رزمنده

اسرای عراقی از شرم گریستند
عباس شیبانی، سرهنگ محله سجاد که این روزها به واسطه فشارهای جنگی و اثر گازهای شیمیایی نابینا شده است، روزگاری نگهداری از ۲ هزار اسیر عراقی را به‌عهده داشته، آن‌هم در حالی که سربازانش حتی فشنگ نداشتند.
یازده سال زندگی در منطقه جنگی
جانباز هادی نعمتی، از ابتدای جنگ تا سال ۷۱ در مناطق جنگی بوده و خاطرات او تاریخ‌ شفاهی جنگ تحمیلی است.
۱۰ تُن هندوانه برای جبهه جمع کردیم
صحبت‌های فضل‌الله برهانی شهروند محله بهشت خاطرات بسیاری از همدلی مشهدی‌ها در زمان جنگ تحمیلی دارد. او می‌گوید: پولدار و بی‌پول نداشتیم وهر کسی به اندازه وسع و توانایی‌اش کمک می‌کرد.
۴۵ سال است نفسم بند کپسول اکسیژن شده!
علیرضا نجفی ۱۵ سال بیشتر نداشته که از پشت نیمکت مدرسه بلند می‌شود و روی تخته‌سیاه کلاس می‌نویسد: «من سرباز وطنم.»
با خودم گفتم عباس تو باید برگردی!
عباسعلی عباس‌زاده آنقدر به خودش دستمال بسته تا خونریزی نکند مثل یک درخت لته شده اما با خودش می‌گوید: اگر اینجا بمانی یا اسیر می‌شوی یا شهید و زن و پنج بچه‌ات بی کس و کار می‌مانند.
جعفر شهید خرمشهر و عزیز محله بود
تعداد شهدای مشهد در آزادسازی خرمشهر ۱۵ نفر بود. قرار بود شهدا از مسجد بنّاها تشییع شوند. آن روز کوچه تنباکوچی از جمعیت، سیاه می‌زد. من و مادرش حتی نتوانستیم به‌خاطر شلوغی، یک‌بار دیگر پسرمان را ببینیم.
شهید ایمانی‌مقدم، فیلمبردار جنگ بود
شهید محمود ایمانی‌مقدم فیلم‌بردار و عکاس مناطق جنگی بود. آخرین اثر او بعد از شهادتش در جشنوارۀ فیلم «جوان» جایزه برد.