مرور این چند سال نشان میدهد با آنکه برخی معابر منطقه7 شهرداری، ورودی اصلی شهر محسوب میشود و توقع میرود بهترین و مفهومیترین المانها را برای جلب توجه زائران داشته باشیم، اما سهم اندکی از المانهای نوروزی دارد. سهم این منطقه در نوروزهای سال96 تا 1400، حدود 15المان است که با توجه به وسعت و زائرپذیری این محدوده بسیار کم است.
چله، یلدا یا به تعبیر ابوریحان، شب مانده به خرم روز، شب آغاز زمستان است، اولین فرصت از فراغت کشاورز و دامدار.
ماجرا از این قرار است که 17دی را تا سال56 بهخاطر کشف حجاب رضاخانی، روز «آزادی زن» میخواندهاند اما از این سال به بعد، ورق برگشت.
همه چیز از پرکنی شروع میشود. البته این خوشهها پیش از این سفر خود را آغاز کردهاند. سفری از دل دشتهای وسیع استان آذربایجان شرقی. جایی که به قول جعفر شوریده قطب کشت گیاه جارو در ایران به حساب میآید و بهترین آب و هوا را برای پرورش این گیاه دارد. او چند بار در سال، چند تن بار سوار بر کامیون به این کارگاه میآورد. کارگاه که میگویم منظورم اتاقی کوچک با سقفی بلند در گوشه این حیاط چند وجبی است. اتاقکی که تا سقف پر شده از خرمن خرمن گیاه جارو.
مرور داستانهای « مشهد چهره»، برکت همسایگی با کتابخانه و دمخور شدن با کتابها را پیش چشممان میآورد تا بتوانیم سرگذشت آدمهای کتابخوان و کتابدوست را بهتر ببینیم.
کسانی که هر روز زمان زیادی از وقتشان را در فضای مجازی می گذرانند و کلیپ های با کپشن (زیرنویس) «کلیپ سمی» یا «هیولاهای دهه هشتادی و نودی» را می بینند دو دسته اند.