«باغ عنبر» بخشی از همان محله بالاخیابان است که این روزها پابهپای شهر تغییر شکل داده اما در این میانه یک پلاک باقیمانده که تاریخ بلند و اصیل خود را حفظ کرده است. باغی که در سالهای نخست قرن گذشته تبدیل به حسینیهای تاریخساز شده و این روزها با قدمت 150سال هنوز هم جان دارد و فعال است.
خانوادهای که با صدای قرآن روزشان را شروع کنند حتما برکتی بزرگ نصیبشان میشود، شیوهای که جمشید گریوانی در خانه پیاده کرد و حالا سه فرزند قرآنی نتیجه آن است. محمدمهدی گریوانی یکی از آنهاست، دوازدهساله و حافظ کل قرآن. صحبتش را با این عبارت شروع میکند: چشمم را در خانهای باز کردم که پدر در حال ترتیل و قرائت قرآن بود. میتوانم بگویم صوت قرآن همیشه در خانه ما بلند بود و من این لحن و آهنگ را دوست داشتم. از پنجسالگی آیهها را با دقت گوش میکردم و به ذهن میسپردم. از اینکه میتوانستم آیههای کوچک را یاد بگیرم و با ذوق بخوانم لذت میبردم.
مؤذنی، مکبری و قرائت قرآن فقط بخشی از فعالیتهای امیر سیزدهساله است. نوجوان محله چهنو که علاقهاش به تلاوت قرآن از همان دوران کودکی نمایان میشود. پدر متوجه این علاقه میشود و او را با خودش در جلسات قرآن همراه میکند. استعداد امیراشکان میری در همین جلسات هفتگی و خانگی باعث میشود چند سال بعد در چهلمین دوره مسابقات قرآن، عترت و نماز مقام اول را در سطح ناحیه5 کسب کند.
«غلامعلی بخش زحمتکش» 95 سال پیش توی خانه ای وسط کوچه یزدی آباد بالاخیابان به دنیا آمده بود و تا همین یکی دو روز پیش که از دار دنیا رفت، تاریخ شفاهی زنده ای به حساب می آمد بر جلسات قرآن مشهد قدیم. آنچه در ادامه می آید برشی از گفت وگویی مفصل با اوست که حوالی خرداد شش سال پیش انجام شده است.
غلامعلی زحمتکش از دوران کودکی با مرحوم رضوان آشنا و با راهنمایی او در جلسات قرآنش حاضر شد.
پشتکار و تلاش او تا آنجا بود که پس از مدتی به عنوان معاون جلسه استادش برگزیده شد و هرگاه استاد در جلسه حضور نداشت قرآنآموزان به نکات او گوش فرامیدادند.
سید محمدعلی حسینی حافظ بیست جزء قرآن است و عناوینی چون مقام عالی مسابقات قرائت آموزش و پرورش ناحیه5 در سال 1400، نفر برتر مسابقات حفظ کشوری امام علی ابیطالب(ع) در قم در سال 1397 و نفر برتر مسابقات کشوری مداحی نوگلان حسینی تهران در سال 1399 را در مسیر فعالیتهای قرآنیاش از آن خود کرده است. زمانی که محمدعلی جزو منتخبان قرآنی ناحیه5 آموزش و پرورش میشود، خادمی و مکبری حرم مطهر امام رضا(ع) را به او پیشنهاد میکنند.
علیرضا هنوز یکسال نداشت که با خانواده در یکی از اتاقهای مسجد حجتی ساکن میشوند. حضور شبانهروزی در مسجد و حشر و نشر با مردمان مسجدی، کمکم سبب انس و الفت او با اینگونه محافل میشود؛ «از آنجا که پدرم خادم بود و پای ثابت برنامهها و مراسم قرآن، من هم از همان کودکی در کنار پدر بودم.