اگر بخواهیم روایت درستی از تاریخچه مرکز رضا(ع) داشته باشیم، باید برگردیم به اوایل دهه50؛ حدود سالهای 52-1351. مرحوم احمد خیامی که آن روزها تازه کارخانه ایرانناسیونال و خط تولید پیکان را راه انداخته بود، کُلنگ یک بیمارستان و مرکز درمانی ویژه بیماران سرطانی را در خیابان کوهسنگی مشهد به زمین زد. بیمارستان سال1353 افتتاح شد. دکتر اتکینسون از انگلیس سرپرستی بخش رادیوتراپی را برعهده داشت و تعدادی دیگر از متخصصان مشهدی بدون اینکه یک ریال حق ویزیت بگیرند در این مرکز مشغول به کار شدند. احمد خیامی یک باغ سیب وقف این بیمارستان کرده بود و بخشی از سود کارخانه ایران ناسیونال و مابقی لایملکش را به مرکز رضا(ع) اختصاص داده بود.
غروب 23آذر1357 خورشیدی، برابر با 13محرم 1399هجریقمری، مشهد، چیزی شبیه غروب کربلاست. چندساعت پیش، هوای مشهد آفتابی بوده، آفتاب که نه، نیمهجان نوری با تابشی بیرمق در دهان یخ آسمان، یخ از جیغ گلولههای خلاص بر سینهها، سرها، دستها و شعارها. یکی میپرسد: «پس بچهها! بچهها کجایند؟» بعد فریاد ضجه و شیون دهها مادر با صدای پاهایی که هراسان، پلههای بسیاری را بینشان بالا و پایین میدود، درهم میآمیزد تا روز سیاه مشهد در پاییز1357 رقم بخورد؛ روزی که با « کودککشی» به پایان رسید اما همیاری و اتحاد مردم در دفاع از آرمانهایشان آن را در تقویمها «روز همبستگی ملی» ثبت کرد.
10روز روضه در خانواده مدقق به عشق امام صادق(ع) نسل به نسل چرخیده است. حاجعلیاکبر سعیدمدقق بنیانگذار این مراسم بوده و فرزندش حاجرضا به تبعیت از پدر راهش را ادامه داده است. پسران مرحوم حاج رضا نیز میخواهند سنت پدر و پدربزرگ زنده بماند.


