تاریخ شفاهی

تحصن پزشکان در بیمارستان 17شهریور
درباره واقعه 22آذر می‌گوید: سال57 رئیس بخش زنان و زایمان بودم. در آن روز یک صندلی برداشتم و جلو در اتاق رئیس بیمارستان دکتر «خسرو آروند» گذاشتم تا تحصن کنم. او هم فردی انقلابی بود و از جریان‌هایی که در شهر می‌گذشت، اطلاع داشت. هنگامی که متوجه شد جلو در اتاقش نشسته‌ام، علت را جویا شد. به او گفتم متحصن هستم. او با تعجب پرسید: یعنی چی متحصن هستی؟؛ گفتم با توجه به اتفاق‌های اخیری که در شهر و بیمارستان افتاده است ناراحتم و می‎‌خواهم که با این حرکت از مردم و انقلاب حمایت و خشم و ناراحتی‌ام را از رفتارهای چماق‌داران حکومتی نشان بدهم.
بازسازی مهدیه عابدزاده تا دو سال دیگر
کوچه سوت و کور و خالی است و همان ابتدای آن روی تابلویی نام مهدیه با نشانه‌ای مسیر را مشخص می‌کند. جلو ورودی کارگاه ساختمانی هستیم که خانه‌های مجاور آن خالی‌اند و بدون سکنه. چند بار زنگ در را فشار می‌دهیم. نگهبان در را باز می‌کند. فضای پیش رو خاکی و گل‌آلودست و هیچ شباهتی به وصف آدم‌ها از مهدیه گذشته ندارد.
کوچه شهید اسدالله زاده6/1،کوچه درمانی و تجاری
کوچه شهید اسدالله زاده6/1یا مسعود‌غربی در منطقه‌یک و در محله سعدآباد واقع شده ‌است. خیابان مسعود‌غربی به معابری مهم مانند ابن‌سینا، اسدالله زاده و همچنین پاستور راه دارد. کوچه‌های یک سمت خیابان مسعود‌غربی به خیابان سناباد منتهی می‌شود. در انتهای کوچه به بوستان محلی کوچکی می‌رسیم که در حاشیه خیابان ابن‌سینا قرار دارد.
محمدحسن‌خان مسعودی؛ کلیددار مشهد در عصر مشروطه
«محمدحسن‌خان مسعودی خراسانی»، در روزهای تاریک و روشن سال 1288 خورشیدی شهرداری را با صرف هزینه شخصی‌ اداره کرد و نگذاشت هرج و مرج بر مشهد حکم‌فرما شود.
کوچه مسجد کردها (شهید خداوردی)
وقتی نادرشاه پای مهاجران کُرد را به مشهد باز کرد، هنوز بالاخیابان مثل امروز باغ‌هایش را از دست نداده‌ بود. همان زمان گروهی بزرگ از آن‌ها در این محدوده ساکن شدند و معابری به نامشان ثبت شد ازجمله کوچه یازدهم رضوان فعلی. این کوچه که ردونشانش در قدیمی‌ترین نقشه مشهد (1325) هم با نام «مسجد کُردها» پیداست، محل زندگی تعداد زیادی از کُردها بود.
مدارس خیرات خان و میرزا جعفر؛ دانشگاه‌هایی به قدمت صفویه
درخت تناور دانشگاه «علوم اسلامی رضوی» که در دل حرم سقف و ستون خورده، در واقع از ریشه‌های در خاک مانده دو مدرسه قدیمی آب می‌خورد که قدمتشان به عهد صفوی در مشهد می‌رسد. دو مدرسه تخریب شده که این روزها تنها بخشی از معماری‌شان در دل دانشگاه علوم اسلامی رضوی به یادگار مانده و اندک کاشی‌های معرق هفت‌رنگ بقا یافته‌شان بر دیوارهای فرسوده، تنها شاهدانِ شکوه گذشته آن‌ها هستند.
باقی‌مانده خانه مولوی بقا می‌یابد؟
ماجرا از این قرار است که مرحوم عبدالحمید مولوی، عالم، پژوهشگر و تاریخ‌شناس‌ مشهدی در اوایل قرن14، این بنا را می‌سازد و با اینکه واجد ارزش تاریخی شناخته می‌شود، ثبت ملی نمی‌شود. وارثان عبدالحمید در سال 1385 به دلیل قیمت‌گذاری پایین میراث فرهنگی، آن را به «مدرسه علمیه مهدیه آیت‌الله فاضل» می‌فروشند. در ادامه تمام بنا تخریب شده، تنها نبود مجوز برای تخریب دیوار و درهای خانه آن را از ویرانی مصون نگه‌می‌دارد و این سر‌در فیروزه‌ای‌رنگ را برای ما به یادگار باقی می‌گذارد.