محمود ناظرانپور از علاقهمندان به تاریخ وپیشکسوت صنعت چاپ خراسان است. هشتاد و دو سال دارد اما ذهنش شبیه یک میدان مین عمل میکند؛ مینهایی که خرماچینشده کنار هم دفن شدهاند. یک وزش باد و یک نشانه کوچک کافی است تا مینها عمل کنند و او خاطراتش را دقیق و موبهمو پشت سر هم تعریف کند. آنقدر ظریف و نرم و تصویرگونه تاریخ قلعه خیابان را از زمان آمدن اولین ساکنانش روایت میکند که انگار چندصدسال عمر کرده است و همه را به چشم دیده. او روزگار کودکیاش را در همان قلعه گذرانده و از بزرگزادگان آن زمان بوده است. چندهکتار باغ در خیابان محمدآباد داشتند و یک خانه هم در کوچه سلام!
همه اهل محله برای آمدنش به تکاپو افتادهاند؛ بیشتر از همه مادران و پدران چشمانتظار شهدا. یک روز و دور روز که نیست؛ چند سال است که دنبال این موضوع هستند. همه دارند برای آمدن شهید تازهوارد آب و جارو میکنند. خیلیها یاد خداحافظیهای وقتوبیوقت نوجوانان محله در زمان جنگ میافتند، یاد جماعتی که در محله شور میانداخت.
امیرعلیشیر نوایی بیستم بهمن سال 819خورشیدی در شهر هرات به دنیا آمد، در عهد اقتدار و حکومت «اُلُغ بیگ»، فرزند شاهرخ تیموری و گوهرشاد خاتون. با این حال، دوران کودکی امیرعلیشیر، با قتل اُلغ بیگ به دست پسرش عبداللطیف و آغاز کشمکش های ویرانگر امرا و شاهزادگان تیموری مصادف شد.
روایتها میگویند، نخستین هواپیمایی که آسمان ایران را شیار زده، نیمه دیماه1292خورشیدی از نیلی بینهایت این فلات گذشته است، البته این هواپیما، یک طیاره قدیمی یک یا چند سرنشین و عموما نظامی بوده که در اختیار ارتش دول خارجی قرار داشته و ایران تا آن زمان از آن بینصیب بوده است. همین مناسبت هم سبب شد تا در سطرهای بعدی از نخستین هواپیما در آسمان ایران و مشهد بگوییم.
قدمت محله چهارباغ مشهد را به سال ها پیش از حکومت شاهرخ تیموری نسبت میدهد جایی که ساخت آن به همت خواجهنظام الملک توسی رخ داده است، البته چهارباغ نابود شده در حمله تیموریان در توس، یگانه چهارباغ پیش از اصفهان خطه خراسان نیست و در همان دوره تیموری ابتدا در هرات و سپس در مشهد چهارباغهایی ایجاد شد که اکنون نمونه هرات آن تقریبا به صورت کامل و نمونه مشهد آن در حد یک محله کوچک باقی مانده است.
از بیشتر مشهدیها که بپرسید، پیشینه تولید صنعت پشم و نخ مشهد را از کارخانه معروف نخریسی میدانند که در چهارراهی به همین نام واقع شده است، اما کمی پیش از تأسیس این کارخانه، موتورهای اولین کارخانه نخریسی و پارچهبافی مشهد جایی در حوالی خیابان ارگ(امامخمینی(ره) امروز) روشن شد، آن هم به کوشش تاجری ارمنی به نام ملکان هاروطونیان که اصالت تبریزی داشته است. البته او تنهاارمنی مهاجر مشهد نیست که نامش در فهرست بلندبالایی از صنعتگران ارض اقدس نوشته شده است.
قدیمیها به آن «خیابان منصوریه» هم میگویند. بهگفته اهالی بیشتر این خیابان در گذشته، قبرستان سمزقند بوده است و ساخت بیمارستان فاطمیه در این معبر در دهه50 علت انتخاب نام فعلی بوده است؛ البته این مجموعه درمانی هم حدود پنجسال میشود که جمع شده و مجموعههای خدماتی مثل شرکت آبوفاضلاب جای آن را گرفته است. عزت، احترام و همدلی بین ساکنان خیابان فاطمیه، هنوز هم کارها را راحت پیش میبرد.