حاجیهقربانی میگوید: سر یک باور و اعتقاد، آن روزها در دیگ سمنو فقط توسط دخترهای خانه باید باز میشد. چون سالی هم یکبار این اتفاق میافتاد، باید دختری که نوبتش بود یکسال انتظار میکشید.
عذرا مصطفایی از برف سنگین سال۱۳۵۰ و بارشی که اهالی شهر را با مشکلاتی روبهرو کرد، تعریف میکند؛ خاطرهای که ماندگار شد.
«علمبندان» از آیینهای محرمی زنان است که هرساله در روز پنجم محرم جمعیت زیادی را برای عزاداری زیر یکسقف مینشاند تا هر کس با گفتن ذکری یا ریختن اشکی خود را شریک غمی دیرین و مقدس کند.
حمید دباغ مرشد گود زودخانه وحدت است. او میگوید: سرت را باید خم کنی تا بتوانی از در عبور کنی. این رسم همه زورخانههاست که درها را کوتاه میسازند تا سرت همیشه خم باشد. تواضع، اصل اول و مرام همه پهلوانها و زورخانههاست.
گرمابههای مشهد مثل گرمابه خیابان سرخس بروبیایی داشته است. گرمابه متعلق به حاجاحمد ضعیفالسادات چون بر مسیر راه روستاییان قرار داشت، سالهای دور شلوغ و پرمسافر بود.
مشهد گواه خوبی برای یادآوری یک رنگی و همدلی شیعیان است و قومیتهای مختلف که بیشترشان حسینیههایی در مشهد دارند، در محرم هیئتهای منحصر به خودشان را در شهر برپا میکنند.
قربانعلی رحیمدل از اهالی محله تلگرد است که در خاطرهای از خانی صحبت میکند که سالها پیش در روستای محل زندگی اش، بسیار به مردم جفا میکرد.