چند دقیقهای که پیرمرد جنگیر مشغول نوشتن دعا و طلسم است، همسرش از او چندنوبت برای بختگشایی همسایهها وقت میگیرد. چند نفر هم میآیند برای گرفتن طلسمهایی که نوشتنشان وقت زیادی میبرده و حالا آماده شده است.
در قدیم، تقویم قمری مبنای بیشتر کارها و از جمله تعیین تاریخ ازدواج بود. دو ماه اول تقویم قمری؛ یعنی محرم و صفر ماههای عزا به حساب میآمد و خیلی کم اتفاق میافتاد که تصمیم برای خواستگاری و ازدواج در این دو ماه گرفته شود.
چاووشخوانها در گذشته، وقت رفتن و بازگشت، همراه حاجیها و کربلاییها بودند. هنوز هم کموبیش این رسم وجود دارد، هر چند مداحهای جوان جای چاووشخوانها را گرفتهاند. آن قدیمها چاووشخوانی یک رسم بود.
کوچه مهرمادر ۲۵، همانند نامش به مهر و همدلی همسایههای قدیمی و همدلی زبانزد است. همسایههایی که عمر آشناییشان از یک دهه عبور کرده است. آنها درست مثل اعضای یک خانواده و حتی شاید نزدیکتر، با هم نشست و برخاست دارند.
اهالی منزل حاج حسن مرادی در محله کوی سلمان را با نام تکیه شاهزاده علیاکبر(ع) میشناسند. هر سال همزمان با ایام محرم بزرگترین هیئت منطقه از این تکیه با ۴۸ علم به یاد علمدار دشت کربلا راهی حرم میشوند.
سیدمحمد میراکبری تعریف میکند: یکی از تفریحات همیشگی بچههای محله در روزهای گرم سال، آبتنی در جوی آب وسط کوچه شهیدرستمی۲۲ بود؛ جویی که آب باغترههای اطراف را تأمین میکرد و پناهگاهی برای بچهها از گرمای تابستان بود.
حاجیهقربانی میگوید: سر یک باور و اعتقاد، آن روزها در دیگ سمنو فقط توسط دخترهای خانه باید باز میشد. چون سالی هم یکبار این اتفاق میافتاد، باید دختری که نوبتش بود یکسال انتظار میکشید.