طاهره سادات زرقانی یکی از سمنوپزهای محله شهرک قدس است، او از روزهای ابتدایی شروع کارش میگوید: چندین مرتبه گندمها را خیس کردم تا جوانه بزند، اما هر بار گندمها یا پلاسیده میشد و یا بو میگرفت
چندروز مانده به عید خانمهای خانه شیره انگور را میجوشاندند، کمی که سفت میشد مثل لواشک در سینیهای بزرگ پهن میکردند، خشک که میشد مغز گردو روی آن میریختند، لوله میکردند و به آن حلوا سونی میگفتند.
سوسن نیکذات، سفیر صلح و دارنده نخستین موزه سیار کودک در ایران است. در شهر قاشقکهای او قاشقها هر کاربردی دارند جز آنچه همه ما از آن در طول روز استفاده میکنیم.
زمانی انتهای شهر مشهد دروازه قوچان بود، در آن زمان گاراژهای فعلی این حوالی کاروانسرا بودند، پس از آنکه شهر رشد کرد، گاراژها تبدیل به محلی برای فروش محصولات کشاورزی به ویژه غلات شد.
زهره طلوعی میگوید: گودال گوشله اوایل بازگشایی بولوار دستغیب پُر شد و خانه ما به همراه تعدادی دیگر روی آن ساخته شد. «گُوشَله» جایی بود که مردم گاوهایشان را در آن نگه میداشتند.
مراسم نخلگردانی دارای مقدمات خاصی بود که تزیین و آرایش نخل و بهعبارت دیگر «نخلبندی» ازجمله ضروریات آن بهحساب میآمد. معمولا نخلها را با وسایل گوناگونی ازجمله پارچه، آیینه تزیین میکردند.
بیشتر شهرهای شمال کشور، ماهی قرمز تولید میکنند و هر ماهیفروشی با یکی از این شهرها کار میکند. در مشهد هم تعداد محدودی مرکز پرورش ماهی قرمز وجود دارد.