حسین شهسوار امیری درباره پیشگوییهای یکی از همکارانش میگوید: سال ۳۵ وضع مالیام خیلی خوب شد. آن سال، هم در کار روده بودم و هم در کار پوست و چرم. مراودات شغلیام را دوباره از سر گرفتم و ضمن اینکه در تهران کار میکردم در مشهد هم کارخانه زهتابی داشتم. یک کلیمی در خیابان فردوسی تهران به نام آقای اکرم نماینده دو شرکت فیلمسازی گلدمایر و کلمبیا در ایران بود که وارد حرفه زهتابی شد و خیلی هم موفق بود. همیشه پیشبینیها و تحلیلهای اقتصادی او درست از آب درمیآمد. برای مثال میگفت: امسال چرم گران میشود و همین طور هم میشد. یک سال گفت: امسال گندم کم میشود و اتفاق افتاد.
سجاد محمودی مقدم یکی از اعضای جوان مجتمع فرهنگی و مذهبی خادمین ائمه اطهار(ع) شهرک شهید رجایی است. مجتمعی که سال ٨٩ توسط حاج آقا عزتی یکی از ریشسفیدان و معتمدان محله شکل میگیرد، روز به روز به تعداد اعضای آن اضافه میشود. این مجتمع حالا کلی کارگروه مختلف و اعضای دغدغهمند دارد که به شیوههای مختلف به مردم حاشیه شهر خدمت میرسانند. یکی از اقدامات اخیر آنها ایجاد فضای درمانی در حر ١٩ برای ارائه خدمات دارویی و درمانی رایگان به مردم حاشیه شهر است.
جواد عزیزی میگوید: از مرداد ماه سال 98 بازارچهای با عنوان بازارچه کارآفرینی و خوداشتغالی محبت راهاندازی کردهام که البته فعالیت آن از بهمن آغاز شد. این بازارچه برای ارائه محصولات و تولیدات افراد نیازمند ایجاد شده است تا از این راه بتوانند امرارمعاش کنند و برخی از مشکلات اقتصادی خود را سرو سامان دهند، حتی هستند کسانی که به ما مراجعه میکنند و براساس توانایی خود درخواست میدهند که اجناسی را برای آنها تهیه کنیم و برای فروش در اختیارشان قرار دهیم.
بنیاد نیکوکاری عماد میگوید: متأسفانه طولانی شدن بیماری کرونا، افراد زیادی را بیکار کرده است، این تأثیر بر روی خانوادههای نیازمند شدیدتر نیز بوده است. ما برای جبران برخی خسارتهای این خانوادهها، وامهای کوچکی را به این خانوادهها پرداخت میکنیم. در حوزه کارآفرینی خانگی نیز از طریق ارتباط با خانمهای هنرمند خیاط، پارچه و در مواردی دوچرخه را در اختیارشان قرار دادیم و آنها نیز لباسهای کار، فرم مدرسه و... درمنزل تولید میکنند.
اعظم پارسا از یازدهسالگی شروع به خیاطی کرد، اما او تنها به آموزش سنتی اکتفا نکرد و برای به دست آوردن تجربههای جدید، کشوربهکشور گشت. او که پوشش ایرانیاسلامی را ترویج میکند، علاوه بر اینکه آموزشگاهی به راه انداخته است تا تجربههای هنری خود را به زنان دیگر منتقل کند، در سال جاری، کارآفرین برتر کشوری نیز شناخته شده است.
چند بانو نشسته و پارچه مشترکی را دست گرفته اند. یک دستشان پارچه است و یک دست سوزن. چشمانشان رد کوک ها را دنبال کرده و روشن نیست کدام عالم را سیر می کنند. از کارگاه ساخت پوش سنگ مدفن امام رضا(ع) حرف می زنم. جایی که آدم ها پایشان روی زمین است و روحشان در آفاقِ رضوی سیر می کند. به سراغ هرکدامشان که بروی سیر و سلوکِ خودشان را با حضرت دارند، قصه، مرام، کلام و مسیر خودشان. اکنون آن ها در این نقطه طلایی زندگی کنار هم هستند و ترس دارند این تجربه شیرین زود به پایان برسد.
من همیشه برای خودم هدف و بازه زمانی رسیدن به آن هدف را تعریف میکنم. وقتی به هر هدفی میرسم متوقف نمیشوم و دنبال هدفهای بعدی و بعدی میگردم. یکی از دلایل اینکه مجموعهام اینقدر توسعه یافت همین بود که من با رسیدن به یک هدف، راضی نمیشدم و به فکر اجرایی کردن ایدههای بعدی میافتادم.






