بازیافت - صفحه 2

تاریخچه جمع‌آوری زباله در مشهد
مشهد به‌ویژه در گزارش‌های برجای‌مانده از اواسط حکومت قاجار، شهری کثیف است با نفسی تنگ‌آمده از بو‌های نامطبوع که گلوی زندگی مردمش را انواع بیماری‌ها گرفته است و فشار می‌دهد.
هم‌زیستی با طبیعت در خانه سبز بولوار آموزگار
می‌خواست طبیعت را به خانه‌اش بیاورد؛ از این رو حیاط خانه پدری را طوری طراحی می‌کند که بتواند در آن علاوه‌بر پارک خودرو، کلی دار و درخت بکارد و حوضچه داشته باشد.
کار در مجتمع بازیافت دست‌کمی از معدن ندارد
به دندان‌های آن‌هایی که اینجا کار می‌کنند، دقت کنید! بسیاری از دندان‌های کارگران اینجا به‌دلیل گاز متصاعد از زباله‌ها خراب شده است.
اهالی امیریه، کلافه از بوی تعفن
روز‌های اول فکر می‌کردند بوی نامطبوع موقتی است و به‌زودی برطرف می شود، اما پس‌از چند ماه فهمیدند که خانه‌شان مجاور ایستگاه جامع خدمات شهری قرار دارد و این بو‌های نامطبوع از آنجا بر می‌خیزد.
مروج بازیافت در محل کار
زهرا از مادرش آموخته بود که نباید چیزی را که دوباره قابل استفاده است، دور بیندازد. به همین دلیل از همان روزهای اول کارش تفکیک زباله‌های محل کارش را به عهده گرفت. او که مدیر فروش است، به مدیر شرکتشان پیشنهاد داد به‌جای دورریختن کاغذها، آن‌ها را تفکیک کنند. این پیشنهاد با استقبال مدیر روبه‌رو شد. بیش از دو سال از آن موقع می‌گذرد. حالا تفکیک در این شرکت قانون شده است.
هنر بهینه‌سازی ضایعات
شش «مرغ آمین» با طرح بته‌جقه از دیگر ساخته‌های هنرمند مشهدی است که در نقاط مختلف شهر مشهد مانند سر در خانه هنر، ایستگاه سراب، میدان جانباز و... نصب شده‌اند، المان‌هایی که حتی همین حالا ما را وسوسه می‌کند با آن‌ها عکس بگیریم. علاوه بر این‌ها، «تاب کودک» شهربازی پارک ملت با هشت‌متر ارتفاع و گنجایش 12نفر و دو «میز ایرهاکی» از دیگر سازه‌هایی است که مهدی رودسرابی از خود به یادگار گذاشته‌ است. او از مواد ضایعاتی و دورریختنی برای ساخت المان‌های شهری استفاده کرده است.
بالتازار کوچک
قوطی گوش پاک‌کن، 4تا خودکار، پاک‌کن و یک آرمیچر همین! آقای خرچنگ جدیدترین دست‌سازه امیرعلی است که با همین چند قلم آن را ساخته است. روباتی کوچک و ساده که روی کاغذ می‌چرخد و با پاهایش که 4تا خودکار هستند نقاشی می‌کشد. امیرعلی منتظریان وقتی از آقای خرچنگ حرف می‌زند چشم‌هایش از خوشحالی برق می‌زند و با اشتیاقی وصف‌ناشدنی از نحوه ساخت آن می‌گوید. او هنوز ١٢سالش کامل نشده است اما با همان زبان نوجوانی‌اش می‌گوید مسیر علاقه‌اش را پیدا کرده است.