دارالقرآن یحیی بن زید(ع) یکی از سه دارالقرآن فعال در منطقه آموزش وپرورش تبادکان و تنها دارالقرآن بولوارتوس است. درسال 1387با پیگیریهای حسن نصرالهی، از معلمان آموزش و پرورش منطقه تبادکان این دارالقرآن مجوز فعالیت خود را از اداره آموزش و پرورش خراسان رضوی میگیرد. سال 1390با استخدام مربیان قرآن توسط وزارت آموزش و پرورش و با پیوستن چند مربی قرآن به دارالقرآن یحیی بن زید(ع) بهطور رسمی و گسترده فعالیتهای قرآنی دارالقرآن آغاز میشود.
محبوبه دلدار در دوراهی انتخاب رشتههای پزشکی و هنری، وارد هنرستان کار و دانش شده و در رشته صنایع دستی، گرایش چوب مشغول به تحصیل میشود. تخصصش در منبت و معرق است، دستهای نقشآفرین او 5 سالی است که فعالیت هنری دارند و در هجدهسالگی با کسب رتبه برتر مسابقات آموزشگاههای علمی و کاربردی استان خراسان رضوی ، عنوان معرقکار برتر هنرستانهای مشهد را به دست آوردهاست.
احمد سلطانی، امام جماعت مسجد میگوید: در طبقه منهای دو مسجد باشگاه ورزشی داریم که رشتههای رزمی مانند کاراته، تکواندو، ووشو، بوکس و همچنین بدنسازی و پینگ پونگ را برای جوانان مسجدی و اهالی محل دارد. اختصاص یک طبقه از مجتمع به باشگاه ورزشی غیر از درآمدزایی برای مسجد، یکی از راههای تشویق ما برای بچههاست. برای مسجدیها و اعضای پایگاه تا 50درصد تخفیف میدهیم تا نیروهای فعال و پرتلاش از ظرفیت ورزشی مسجد استفاده کنند. ورود به باشگاه ورزشی مجتمع برای همه آزاد است اما با چارچوبهای فرهنگی که فضای مسجد اقتضا میکند.
از بچگی به ورزش علاقه داشتم، آن هم ورزش نه در حد معمولی بلکه همیشه به قهرمانی فکر میکردم. از پنجسالگی مسابقات مردان آهنین را دنبال میکردم و هر روزم با فوتبال میگذشت. در مدرسه هم همیشه در تیم فوتبال بودم. به دوره راهنمایی که رسیدم رفتم دنبال ورزش رزمی. سخت تلاش میکردم. در مدت حدود دوسال و نیم توانستم دان2 تکواندو را بگیرم، کاری که دیگران در چهارسال انجام میدهند. چهارسالی رزمی کار کردم و در آن مدت عضو تیم استان شدم و در سطح ناحیه توانستم مقام بیاورم. هیچ وقت به دوم و سومی فکر نمیکردم، همیشه هدفم طلا بود.
زهرا دهساله است و از ششسالگی با شرکت در کلاسهای ورزشی مسجد محله با ورزش ووشو آشنا میشود. بعد از چند ماه باشگاه ورزشی مسجد تعطیل و او با باشگاه رزمیکاران و استاد عزیزالله موجریان آشنا میشود. زهرا اسحاقی میگوید: باشگاه در زیرزمین مسجد محله قرار داشت و از لحاظ سطح امکانات در درجه پایینی بود. اما خانم مربی با دلسوزی و جدیت تمام تمرینات ورزشی را با بچهها انجام میداد و این مهربانی و دلسوزی او تا حدودی کمبودهای باشگاه را جبران میکرد.
اردلان حسینزاده معلولیت مادرزادی دارد و نیمه راست بدنش با کمتوانی عضلانی روبهروست. ساکن محله فارغالتحصیلان است و در کلاس دوازدهم درس میخواند. هفت سال پیش زمانی که کلاس پنجم بود، هیچ علاقهای به ورزش و فعالیتهای اجتماعی از خودش نشان نمیداد. مادرش کنار مشکلات و پیچ و خمهای زندگی، میدانست باید به هر طریقی هست او را وارد اجتماع کند تا بهدلیل معلولیت منزوی نشود.برای همین آنقدر اصرار کرد که بهدلیل پافشاری او اردلان در کلاس شنا ثبتنام کرد. مدتی نگذشت که دو مدال استانی آورد و طعم شیرین این مدالها، شوق پیشرفت را در او برانگیخت بعد با حمایت تمام نشدنی مادرش ورزش را ادامه داد.
با اینکه چند ماهی بیشتر از شروع آموزشش نگذشته اما موفق میشود حریفها را یکی بعد از دیگری شکست دهد. او میگوید: آن شب استرس زیادی داشتم و تا صبح نخوابیدم ولی در زمین مسابقه به خودم گفتم تمام تلاشم را میکنم و از پس حریفان برمیآیم. بعد از آن در دیگر مسابقات استرس نداشتم.آرزوی او رسیدن به سکوهای قهرمانی جهان و استاد تمامشدن در این رشته ورزشی است.