با اینکه سالها از آن روزگار میگذرد، شیرینی دوران نوجوانی و قرائت قرآن با پدر همراهش است و هیچگاه آن را از خاطر نمیبرد. میگوید پدرم و پدربزرگم چنددهه در همین محله طلاب قصابی داشتند. غلامحسین قصاب را تقریبا همه قدیمیهای طلاب میشناسند.
شاید بیتناسب باشد و کمی عجیب، اما یکی از بهترین سرگرمیهای من و برادرم در مغازه، آموختن الفبای قرآنی بود و همراهش مشق تنوین و تشدید و مد و گوشدادن به تلاوت آیاتی که بیشتر عصرها و در ساعتی خاص از رادیوقرآن پخش میشد. من هنوز آن دفترها و سرمشقهایی را که از پدر گرفتهام، مثل گنجینهای نگه داشته و حفظ کرده ام.
فریدرضا بیدخام میگوید: از 11سالگی در رشته رزمی کاراته قهرمان استان بودهام و مداوم در مسابقات کشوری حضور داشتم که در 4دوره آن قهرمان شدم. چندی پیش هم در مسابقات انتخابی تیم ملی که در بیرجند برگزار شد شرکت کردم و با کسب مقام قهرمانی به عضویت تیم ملی کاراته ایران در رده جوانان درآمدم.
خرداد امسال اردوی تیم ملی بسکتبال نوجوانان برای مسابقات آسیایی2021 در اصفهان برگزار شد. یکی از اعضای دعوتشده به این تیم امیررضا جعفری است که مثل بیشتر پسرها از بچگی عاشق فوتبال بود. تا سال ششم هر سال 3ماه تابستان را به تهران میرفت تا با پسرخالهاش متین فوتبال بازی کند. اما بعد از آن قرار بود مسیر زندگیاش تغییر کند.
نسرین شاهی در میان ورزشکاران معلول چهرهای شناخته شده است. 9سال از عمر خود را روی ویلچر گذرانده اما فراز و نشیب زندگی نتوانسته است زمینگیرش کند. در 13سالگی نامزد کرده، 17سال بیشتر نداشته که خانهداری را شروع کرده و 2سال بعد از زندگی مشترک این حادثه برای او رقم خورده است. 2ماه بعد از آن اتفاق، او زندگی جدیدش را روی ویلچر آغاز کرد. خودش معتقد است بخش دوم زندگی او که شاید از بیرون سخت به نظر برسد، نقطه عطف زندگیاش است.
از کودکی مچ پسرهای فامیل و همکلاسیهایش را به زمین میچسباند. خواباندن مچ دست رقبا باعث شد او به این رشته ورزشی علاقهمند شود و از دوران نوجوانی به فکر فعالیت در این رشته ورزشی باشد. اگر چه فکرش را هم نمیکرد یک روز با خواباندن مچ دست دیگران مدال طلای قهرمانی کشور را روی گردنش ببیند. این داستان یاسر صفرپور جوان 17ساله محله پروین اعتصامی است که تنها در مدت 3ماه آموزش و رقابت، 3مدال طلا را در مسابقات مچاندازی شهرستان کلات، استان خراسان رضوی و قهرمانی کشور از آن خود کرده است.
مریم زارعدوست، حافظ کل قرآن و دارنده مقام اول کشوری در رشته حفظ قرآن کریم، از جمله کسانی است که به بیماری کرونا مبتلا شده و روزهای سخت قرنطینه خانگی را با قرائت و نوشتن قرآن تحمل و سپری میکند. خانم زارعدوست بعد از ۴۰ روز تحمل درد و رنج بیماری، کرونا را شکست میدهد. یادگاری این روزهای قرنطینه برای وی و خانوادهاش، قرآن دستنویسی است که او به همراه فرزندش (علی رضایی) نوشته است. مریم زارعدوست قصد دارد به پاس خدمات بیدریغ و جانفشانانه کادر درمان، این قرآن را به پرستاران تقدیم کند.
قرار گرفتن در یک مسیر متفاوت که میتوانست سبب رشد او شود و اردویی که بیشتر از انتظار برایش خاطرهساز شد او را به ادامه حضور در این مسیر ترغیب میکند. شناکردن در استخر کشاورزی، برگزاری مسابقه زو در مسجد، بازی کردن فوتبال و والیبال با بچههای روستا و ... لحظههای شادی را در اولین اردوی جهادی برای او رقم زده بودند. از طرفی دیگر هنگام رنگآمیزی مدرسه میدیده که چطور روستاییان برایشان دعای خیر میکنند. این اردو بعد از 3روز تمام میشود و آنها به خانههایشان برمیگردند اما از آن موقع جواد مصمم میشود که فعالیتهای جهادی را ادامه دهد.