بعد از گذر از پل کشف در بولوار پنجتن، راه را که ادامه دهی و 4روستای شترک، شیرحصار، امرغان و گوشهکنار را در جاده هلالی پشت سر بگذاری، به روستای برزشآباد میرسی؛ روستایی در 14 کیلومتری مشهد. روستایی که بنا به نقلها و روایات، روزگاری یکی از نوادگان امام چهارم(ع) در آنجا زندگی میکرده و امروز آستانه امامزاده سیدعبدالله اسحاق(ع)، محلی برای زیارت اهل دل است. در روستا از هر که سراغ صحن و سرای این امامزاده را بگیری، مسیر تنها قبرستان ده را نشان میدهد.
حدود یکسال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ارتش تصمیم گرفت که کارمندان مشهدیاش را خانهدار کند. آن زمان طبق طرحهای تفصیلی مصوب که معروفترینش طرحی موسوم به خازنی بود، شهر مشهد باید به سمت غرب گسترش پیدا میکرد.
در همان سال فاز اول این اراضی که درست وسط بیابانهای اطراف روستای قاسمآباد بود، به ارتشیها تحویل داده شد. زمینهایی که هرکدام 300تا 350 متر بود. بعد از انقلاب کار ساخت خانهها تمام و شهرکلشکر به صورت رسمی افتتاح شد. آن هم در جایی که به گفته خودِ اهالیاش بیابانی لمیزرع بود و کسی امیدی به آبادی این محله نداشت.
محمدعلی عنبرانی، بچه کوچه حوض امیر و پسر عباسعلی کفاش، سومین نسل از ساعتسازانی است که مسئول ساعت حرم شدند.
او معتقد است به دعای مادرش آقا او را طلبید و بهواسطه کار اصلیاش که ساعتسازی بود، کوک ساعتهای حرم حضرت رضا(ع) را هم برعهده گرفت. سه سالی میشود که بازنشسته شده است، اما میگوید 32سال مراقب بوده تا مبادا عقربههای ساعت از کار بیفتد. عنبرانی درباره چگونه کوککردن ساعتی که زنگزدنش خاطرات زیادی را برای ما مشهدیها داشته است و دارد و ساعتهایی که او هر روز کوک میکرده است، حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
نمیدانم نخستین ساعتساز حرم که بوده است؛ این را هیچکس نمیداند. در منابع مکتوب و شفاهی اثری از نام کسی که نخستینبار موظف شد مراقبِ تداوم ثبت وقت در حرم باشد، نیست. در میان اسناد، بیشتر از نام افراد، انگار جایگاه ساعتسازی در حرم مطهر مطرح بوده است. بااینحال، اگر از امروز شروع کنیم و به عقب بازگردیم، به سه نام وحیدی، عنبرانی و درودگر میرسیم که در چند دهه گذشته نگهبانِ زمان در حرم بودهاند.
اگر کسی عنایت و الطاف الهی و محبت حضرت رضا(ع) را باور داشته باشد، میداند حتی زمانی که حاجتش داده نشده، خیر و حکمتی در آن است. فقط باید توکل به خدا کنیم و راضی به رضایش باشیم چراکه خدا از پدر و مادر به ما مهربانتر است و همانطور که گاهی ما خواستهای داریم اما مادر با همه مهر و محبتش آن را به ما نمیدهد و میگوید به صلاحمان نیست، خدا نیز دادهاش نعمت و ندادهاش حکمت است. اکنون هم نه اینکه هیچ خواسته و مشکلی نداشته باشم ولی دیگر فهمیدهام که باید راضی به رضای خدا بود.
سیدجواد حسینی از رانندهتاکسیهای متفاوت شهر مشهد است که دوازده سال است در این شهر میچرخد و بیشتر این سالها نهتنها یک روز در هفته، بلکه در روزهای شهادت و تولد امامرضا(ع) و همچنین شهادت دیگر ائمه(ع) سعی کرده است بیماران و زائران را به نام امامرضا(ع) بهصورت صلواتی جابهجا کند. او را در این روزهای مبارک درست در ورودی حرم مطهر پیدا میکنیم که در طرح چهارشنبههای امامرضایی با همراهی چند تاکسیران دیگر سالمندان را صلواتی برای زیارت آوردهاند.
امروز گوشیهای هوشمند به بخشی جداییناپذیر از زندگی روزمره ما تبدیل شدهاند و انجام خیلی از کارها را برایمان آسانتر از گذشته کردهاند. درواقع، بستر دستگاههای هوشمند، مانند هر فناوری دیگری، در کنار آسیبهای احتمالی ظرفیتهایی هم برای ارائه خدمات متفاوتتر و دردسترستر ایجاد کرده است.
آستانقدسرضوی نیز باتوجهبه انبوه زائران و مجاوران بارگاه منور امامرضا(ع)، در سالهای گذشته بیش از پیش بهسمت استفاده از ظرفیتهای خدمترسانی هوشمند حرکت کرده است.