انقلاب به ایستگاه چهل و سه سالگی رسید. افرادی که آن زمان جوان بودند حالا سنشان به نزدیک 70 رسیده است و آنها که نوجوان بودند به میانسالی قدم گذاشتهاند اما خاطرات روزهای پرشور انقلاب همچنان در ذهنشان نقش و نگار روزهای اول را دارد. کافی است از امام و انقلاب بپرسی تا سیلِ خاطراتشان را به سمتت گسیل کنند. به مناسبت ورق خوردن یک برگ دیگر از انقلاب راهی محلات مختلف میشویم تا از خاطرات آن روزها بشنویم.
به اعتقاد استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، کتابفروشی باستان در مشهد قدیم -که ناشر هم بود- این امتیاز را بر تمام کتابفروشیهای مشهد داشت که زیر بار خرج کتابهای سنگین و پرخرج و دیرفروش میرفت.
مصطفوی صاحب انتشاراتی و کتابفروشی «هجرت» یکی دیگر از افرادیست که پای صحبتهایش نشستیم تا از روزهای پرخاطره فروش کتاب در مشهد بگوید. این کتابفروشی اواخر سال ۵۵ شروع به کار کرده و اوایل در خیابان خسروی نو قرار داشته است، اما بعد به کوچه آیت ا... خامنهای نقل مکان میکند و حالا حدود ۲۰ سال است که در خیابان آزادی قرار دارد. بعد از انقلاب، کتابفروشی به «هاتف» تغییر نام پیدا کرده و امروز هم فقط در کار پخش کلی کتاب هستند.
اوایل دهه70 خانههای خیابان آزاده در مرحله سفتکاری به اسرای به وطنبرگشته تحویل داده شدند و هنوز هم بعد از ساخت و سازهای بسیار، آزادهها بیشترین ساکنان این خیابان را تشکیل میدهند. در کوچه آزاده7 همچنین خانوادههای شهدای زیادی زندگی میکنند. یکی از خاطرات تلخ اهالی در این کوچه مربوط به شیوع وبا در اوایل دهه80 و سوزاندن اجساد در زمینهای خالی انتهایی است.
خیابان امام رضا (ع) به طول ۱۷۰۰ متر یکی از خیابانهای اصلی شهرمشهد است که نقطه اتصال زائران از پایانه مسافربری امام رضا (ع) به حرم مطهر رضوی است.
حدود یک قرن پیش زمانی که مشهد فقط در دو محدوده بالاخیابان و پایینخیابان خلاصه میشد، با توجه به رشد جمعیت مسئولان شهری تصمیم گرفتند خیابانهای جدیدی در ضلعهای شمالی(خیابان طبرسی) و جنوبی(خیابان تهران) حرم مطهر ساخته شود. سال 1307 بنای ساخت این خیابانها گذاشته شد.
ازآنجاکه مشهد در گذشته، یکی از قطبهای فرشبافی کشور محسوب میشده است، جرقه ایجاد کارخانه پشم و نخ برای مصرف در این صنعت، از دوره پهلوی اول زده میشود و برای ایجاد آن از همهجا، حتی از زرتشتیان هندوستان نیز کمک میگیرند. اهمیت این رویداد برای آن دوران چنان است که تا مدتها، بوق کارخانه نخریسی به زنگ آغاز و پایان کار در مشهد تبدیل میشود ولی بهدلیل اینکه این محدوده هنوز جزو منطقه شهری نبوده، کسی در آنجا سکونت نداشته است اما در پی سیل ویرانگر سال1329خورشیدی همهچیز تغییر میکند. ماجرا از این قرار است که در این سال، سیل بزرگی در مشهد رخ میدهد که سبب خرابی برخی خانهها میشود.
پس از آن با تمهیداتی که ازسوی آستان قدس صورت میگیرد، تعدادی خانه، پشت یکی از دروازههای مشهد نزدیک کارخانه، که حیطهمانند (زمینهای سبزیکاری) بوده است و بعدها با گسترش مشهد به محدوده شهری متصل میشود، میسازند.