خیابان نکاح با تمام تغییر و تحولات ساختاری، هنوز اصالت و هویت خود را حفظ کرده است.
میان رفتوآمد پرهیاهوی خودروها و گذر شتابان رهگذران، جایی در دل نوین شهر الهیه دیده میشود که به «کوچه مدرسهها» شهرت دارد. کوچه رحمانیه17 برخی از مهمترین مراکز آموزشی قدیمی و باسابقه منطقه12 را در میان گرفتهاست، از پیشدبستانی تا دبیرستان که سابقه آنها به حدود دو دهه پیش بازمیگردد. روزانه بیشتر از 2هزار دانشآموز در این کوچه تردد میکنند البته اگر کرونا مجالی برای بازگشایی مدارس بدهد.
نگاه تاریخی به این کوچه چند نام را برجسته میکند که حاجابراهیم حمامدار و رجببهادر خیر نمونهای از آنهاست.
بیشاز یک قرن پیش رجببهادر در پایینخیابان زندگی میکرد و شهرتش نه بهدلیل ثروت، بلکه بیشتر برای خیربودن و نفوذش در دربار قاجاریان بود.
او برای امنیت بیشتر محله چند قراول(سرباز) استخدام کرده بود. بعد از فوتش روی زمینهای وقفیاش مردم مسجد ساختند و به یاد او نام این مسجد را قراولخانه گذاشتند. نام بعدی مسجد نیز امام سجاد(ع) است.
حرفش این بود: «آرزو داشتم در لباس پزشکی ببینمش، اما پنج ماه برای دیدنش در لباس رزم انتظار کشیدم.» جملهای که معصومه خراسانی زیاد تکرار میکرد و اگر در شانزدهم بهمن امسال که همزمان بود با روز تشییع پیکر حسین شهیدش، بیمار و در بستر نبود، بیشک وقتی بالای سرش حاضر شدیم، باز همین جمله را به زبان میآورد و با نگاهی عمیق به عکسهای پسرش روی دیوار، میگفت: «دخترم! مادر شدی؟ اگر مادر هستی، میفهمی که فراق فرزند سخت است.»
از میدان لاله تا انتهای بولوار لادن که به کوههای جنوبی ختم میشود، چند پایگاه اجتماعی مهم از اهالی محله گلدیس وجود دارد. اولین ساکنان این محدوده که در اوایل دهه60 زمینهای خود را از سازمان زمین شهری وقت تحویل گرفتند، کارکنان سازمان آب و فاضلاب مشهد بودند که بسیاری از آنها اکنون بازنشسته شده و خانههای خود را به آپارتمانهای چند طبقه تبدیل کردهاند.
محله مهدیآباد از سال 1386 وارد محدوده شهری شده است. این محله از پیوند دو روستای قدیمی این محدوده شکل گرفته و خیابان عباسآباد از محورهای اصلی محله، نام یکی از این دو روستاست. این خیابان از بولوار مفتح شرقی آغاز میشود، دقیقا از زیرگذری که این خیابان را به خیابان پورسینا متصل میکند. انتهای آن هم به پایان محدوده شهری و ورودی جاده روستای فرخآباد میرسد.
قاسم هادیان حقیقی 77ساله و بزرگشده این محله است. محلهای که صد سالگیاش را پشت سر گذاشته است. پدر او شاطر حسین هم روزی روزگاری از ریشسفیدان اسم و رسمدار این خیابان بوده و در پنجراه پایین خیابان آردفروشی داشته است. هادیان قرار است با خاطرهگوییهایش ما را ببرد به سالهای دور، به روزهایی که خبری از همهمه و شلوغی پنجراه پایین خیابان و صدای بوق خودروها نبود.