شاید منطقی بود که خیابان شیخ طوسی3 را «کربلا» بنامند اما بهاحتمال زیاد، مسیر مردم به کاروانسرا بیشتر از سمت خیابان امامرضای2 بوده و درنتیجه این گذرگاه به نام کوچه کربلا مشهور شده است. از نگاهی دیگر، کاروانسرا در انتهای این کوچه قرار داشته است. روایت مشهور کوچه کربلا، راهیشدن کاروانهای کربلا از یک کاروانسرای قدیمی است که الان اثری از آن نیست. هرچه هست، سرنوشت این دو کوچه چنان به هم گره خورده است که مردم در نشانیدادن بهجای کوچه ضابط هم از نام کربلا بهره میبرند. همراه با احمد دوستی و محمد حسن فرازی دو تن از کسبه قدیمی کوچه کربلا تاریخچه و حال این کوچه را مرور می کنیم.
کوچه شهیدهاشمینژاد14 یکی از معابر قدیمی محله راهآهن است. خانههای قدیمی که هنوز در این معبر به چشم میآید، هویت کهن آن را گوشزد میکند. کوچه بهدلیل وجود ساختمان «مرکز نهضت سوادآموزی» که در ابتدای آن قرار داشت، سالها به نام کوچه نهضت شناخته میشد، اما پس از شهادت غلامرضا نوروزی در 25شهریور1361، نام این شهید بر تابلو ورودی کوچه جای گرفت.
همه آنهایی که بومی و ساکن این منطقهاند و جای المانهای دائمی را در برخی محدودهها خالی میدانند؛ مانند بازار نگینتراشها در محله طلاب و کوی مهدی و همچنین بازار جاروبافهای محله تلگرد. آنها میگویند باید متناسب با همین هویت ، المانهایی در این نقاط ایجاد شوند.
عبادی ۷۰ کوچه شهید حسین نیلیایی که قدیمیهای محله به نام کوچه قلعه سمزقند آن را میشناسند، معبری با قدمت بیش از یک قرن است.
خیابان وکیلآباد63 به پاس قدردانی از فداکاریهای اسیران دوران دفاع مقدس به نام «آزادگان» نامگذاری شده است. این معبر امکانات کاملی برای سکونت دارد و یکی از معابر محبوب برای زندگی و سرمایهگذاری در منطقه است. قسمت زیادی از زمینهای این معبر متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که در آن فضاهایی برای ارائه خدمات درمانی و ورزشی ایجاد کرده است.
شیخ علیاکبر واعظکرمانی، یکی از صدها واعظ زمان خودش(1261-1325) بودکه در مشهد منبر میرفت؛ مردی از پایینخیابان که همیشه سرپا سخن میگفت. به همین دلیل مردم او را به «شیخ برپا» میشناختند. اصالتش کرمانی بود و بعد از مهاجرت به مشهد در خیابان وحدت۲۵ ساکن شده بود؛ کوچهای که هنوز هم نوادههای او در آن ساکن هستند.
چندی پیش بود که تغییرنامش تصویب شد تا انگار نام محلهای که هرروز رنجورتر از گذشته میشود، دیگر وجود نداشته باشد؛ محلهای که زمانی در همسایگی نوغان، آخر شهر حساب میشد و چون در انتهای آن پلی روی کال قرار داشت، به آن تهپلمحله میگفتند. پلی که ته شهر بود. حالا ما رفتهایم دنبال آدمها و خانههایی که هنوز در این محله ماندهاند و قصهدار هستند؛ آنها که انگار با بازگویی نام اشخاص و جایها تاریخ را بازسازی میکنند.