اعتیاد و مصرف تریاک، از دوره صفویه مرسوم بوده و احتمالاً در مشهد نیز، این رویه وجود داشتهاست. با این حال، شیوع افسارگسیخته این بلای مهلک اجتماعی دوره محمدشاه قاجار، به چشم آمد.
برخی به امید فردا و زبالهجمعکردن و سرقت و کسب پولی برای نشئگی، خماری را سر میکنند و برخی دیگر آنقدر وجودشان را دود کردهاند که چیزی برای ازدستدادن ندارند و آرام و خاموش میمیرند.
محمدحسین قویدل میگوید: دوقانها الاغهایی بودند که قاچاقچیها تربیت میکردند. حیوان بدون سوار از سرخس به افغانستان میرفت. آن سوی مرز مواد بارش میکردند و دوباره همین راه را برمیگشت.
در سرای نجاتیافتگان مولا علی (سنا) کارتنخوابهای متعددی زندگی میکنند که روزی به آخر خط رسیده بودند، اما با تلنگری کوچک و البته ارادهای قوی، حالا به انسانهایی مفید در جامعه تبدیل شدهاند.
اعضای سرای نجاتیافتگان مولاعلی (ع) معروف به «سنا» سهسالی میشود که هر چهارشنبه گرد هم جمع میشوند و به امید نجات همدردهای سابقشان غذا میپزند.
یک طناب خریدم و وارد صحن که شدم، دخیل بستم. هرکس میپرسید: «برای چه دخیل بستی؟» میگفتم: «سرطان دارم.» واقعا هم اعتیاد مانند سرطان است و شاید از آن وحشتناکتر.
کارتنخوابها به من لقب «پادشاه کارتنخوابها» را دادهاند. بهگفته خودشان، همه، شماره من را برای روز مبادا در جیبشان دارند تا هر وقت بالاخره تصمیم به ترک گرفتند، تماس بگیرند و به «سنا» بیایند.