صابر هم پرستار است، هم مددکار، هم کدبانوی خانه و هم پدر و سرپناه خانواده. داستان زندگی او، روایت مردی که با وجود ۶۵ سال سن، از دختر معلول و پسر شیزوفرنی و همسر ناتوانش، بهتنهایی مراقبت میکند.
تصمیم گرفتیم یک روز، روی ولیچر بنشینیم و یک معلول را در انجام کارهای روزانهاش همراهی کنیم. پس مثل علیرضا، مصاحبهشوندهمان، شدیم و حتی دقیقهای از ویلچر جدا نشدیم.
محمدرضا اولین فرزند خانواده زارع است. او ۲ برادر و یک خواهر کوچکتر از خود دارد. شکرالله زارع، پدر دلسوز او است که بیشتر وقت خود را در کنار پسرش میگذراند، چون ممکن است هر لحظه حال محمدرضا ناخوش شود.
ستایش بیات و گلسا عامری، دو دانشآموز موفق دبیرستان دخترانه فرزان در محله احمدآباد هستند که طرحشان در نهمین جشنواره جوان خوارزمی سالتحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ موفق به کسب رتبه برتر استانی شد.
«خانه پناهگاهی شقایق»، خانه دختران مرکز توانبخشی همدم (فتحالمبین) است که به برکت وجود فرشته حسینپور، (مامان فرشته) روی خوش زندگی را هم چشیدهاند.
یک خانه اجارهای ۵۰ متری در خیابان رستگاری، یک دکه در بازار ابریشم قاسمآباد و وجود نام «امیررضا عامری» در برگ وسط شناسنامه علی و شبنم، حقیقت فعلی زندگی این زوج معلول است.
محمدجواد رضایی، نوجوان توانیاب مدرسه استثنایی کوشا هم خواننده است و هم خبرنگار.