معلول

همدرد ویلچرنشین من
دورهمی انجمن ضایعه نخاعی‌های مشهد نبش خیابان وحدت‌۶ در محله رضائیه است؛ جایی که معلول ان ویلچرنشین از نقاط خیلی دور و نزدیک می‌آیند و با دیدار یکدیگر دلتنگی‌هایشان را کم‌رنگ می‌کنند.
شگفتی‌های بچه‌های هنرستان «آفرینش»
این گزارش را که تا انتها بخوانید، قطعا شما هم نگاهتان به بعضی عبارت‌ها مثل «دانش‌آموز کم‌توان ذهنی» تغییر خواهد کرد و به این نتیجه خواهید رسید که می‌توان انگشت را از روی کاستی‌هایشان برداشت.
مادر ۱۵۰ دختر نابینا
مهین قربانی معلم و مدیری است که دانش‌آموزانش او را مادر مدرسه صدا می‌کنند. او می‌گوید: خوشحالم که ۱۸ سال از این حرفه را در خدمت دانش‌آموزان نابینا و کم بینا بوده‌ام و برایشان مادری کرده‌ام.
جواد و الهه عصای دست هم هستند
جواد و الهه زوجی هستند که هر دو به خاطر حادثه‌ای در کودکی مجبور به راه رفتن با عصا شدند اما حالا آن‌ها عصای دست هم شدند و زندگی‌شان از چنان شادی و آرامشی برخوردار است که خیلی‌ها در جستجوی آن هستند.
شرایط شهر، هنرمند توان‌یاب را خانه‌نشینش کرده است
حمیدرضا سیدی به‌ناچار می‌رود سمت میناکاری؛ هنری که مادرش آن را انجام می‌دهد و به نظرش «از هیچ‌کاری‌نکردن بهتر است.» و اینکه گوشه امن او و مادرش به شمار می‌رود.
زندگی‌های متفاوت، همسایه‌های همدل
ساکنان مجتمع معلول ان موعود در محله سرافرازان سبک زندگی ویژه‌ای دارند. هر بلوک دو آسانسور دارد؛ یکی برای افراد سالم یکی برای افراد ویلچری.
بچه‌های «شهید‌بهشتی» هنرمندانی چیره‌دست هستند
بچه‌های «آسایشگاه معلول ان ذهنی بی‌سرپرست شهید‌بهشتی» هنرمندانی هستند که در سکوت و خلوت، نقش هنر می‌زنند، از کارگاه ساقه‌کاری و تولید اسکاچ تا معرق و قالیبافی.