سید اسعد فیض ساکن محله شریف و متولد سال ۱۳۴۴ در مشهد است. او ۳۲ سال از عمر خود را در آموزش و پرورش به خدمت معلمی پرداخته است و تمام این ۳۲ سال را به تمایل خود در مناطق محروم بهویژه منطقه آموزش و پرورش تبادکان و مناطق حاشیهای شهر سپری کرده است. رابطه عمیق دوستی و همکاری بین او و شاگردانش زبانزد همگان است. او در ساخت کتاب خانههای مدارس روستا ید طولایی دارد و کتاب خانه روستاهای «مارشک»، «جنگ» و «بلغور» حاصل تلاش و ابتکار این معلم بازنشسته تبادکانی است. راه اندازی ایستگاه مطالعه در روستاها از دیگر اقدامات او است که در قالب یک فیلم مستند به نام «رد پای او» از شبکه های 1، 2، مستند و استانی خراسان پخش شد.
رجب زاده از هجده سالگی دوباره پیش پدرش بازمی گردد که حرفه اش تهیه خامه قالی بوده است. در همین زمانها دوباره به صورت شبانه، تحصیلش را پی میگیرد؛ چراکه میلش به مطالعه بیشتر از آن بوده است که رفتن پی حرفه و شغل، هوای کتاب خواندن را از سرش بیندازد.
این علاقه سال ۵۷ به بار مینشیند و کتاب فروشی «انتشارات امام» در خیابان ابن سینای مشهد پامی گیرد تا برای سال ها، مکانی جمع وجور و نقلی، اما پررمزوراز برای اهل فضل و دانش باشد.
مصطفوی صاحب انتشاراتی و کتاب فروشی «هجرت» یکی دیگر از افرادیست که پای صحبتهایش نشستیم تا از روزهای پرخاطره فروش کتاب در مشهد بگوید. این کتاب فروشی اواخر سال ۵۵ شروع به کار کرده و اوایل در خیابان خسروی نو قرار داشته است، اما بعد به کوچه آیت ا... خامنهای نقل مکان میکند و حالا حدود ۲۰ سال است که در خیابان آزادی قرار دارد. بعد از انقلاب، کتاب فروشی به «هاتف» تغییر نام پیدا کرده و امروز هم فقط در کار پخش کلی کتاب هستند.
ناهید کاشیچی متولد ۱۳۲۵ و مترجم روسیزبان معاصر است. او که فرزند مرحوم محمود کاشیچی، بنیانگذار انتشارات گوتنبرگ مشهد در دهه ۲۰ است، حالا بعد از گذشت نیمقرن از تلاش پدر برای پاگرفتن این انتشاراتی و کتاب فروشی میگوید: پدربزرگم، استاد میرزااحمد، کورهپزخانه کوچکی داشت که کاشی میساخت.
شخصیتهایی که باعث آشناییام با ادبیات شدند آنقدر برای خودشان سختگیر بودند که من هم همانطور تربیت شدم. بهقدری این شخصیتها انسانهای بزرگی بودند که همیشه فکر میکردم قلم به دست گرفتن در حضور اینها خطاست. بارها بخشهایی از مقالهها را ترجمه و بعد هم رها میکردم. آنموقع مانند الان نبود که هر کارشناسی کتاب ی بیرون بدهد با عنوان مترجم، شاعر و نویسنده. دوستان عهد شباب همیشه میگفتند: «پس کی کتاب ی را ترجمه میکنی؟» و من اصطلاحی داشتم که همیشه میگفتم:«عن قریب» و این عن قریب حدود 30سال طول کشید.
سارا الهی 32سال دارد و ساکن محله امام رضا(ع) است. از کودکی به نوازندگی علاقه داشته و همین موضوع سبب شده است که به سمت آموختن ساز پایه پیانو برود. او برای اولین بار در هشتسالگی مقابل پیانو قرار میگیرد و از آن روز تا به حالا آموختن و نواختن این ساز را ادامه داده است. الهی در این مدت 5 کتاب در زمینه موسیقی تدوین و تألیف کرده است. همچنین آلبوم بیکلامی به نام «پرواز خیالانگیز» را تنظیم و منتشر کرده است.
سیده ساجده اسدیان موفق شده سال گذشته در سی و نهمین دوره جشنواره فرهنگی هنری دانشآموزان ناحیه7 مشهد در مقطع متوسطه اول، رتبه سوم را در رشته شعر به دست آورد. ساجده از کلاس دوم دبستان با دکلمهنویسی شروع کرد. تا کلاس چهارم بیشتر متنهای او بهصورت دل نوشته بود اما دبیر ادبیات سال پنجمش او را با آرایههای ادبی مختلف و ردیف و قافیه آشنا کرد و تفاوت شعر قدیم و نو را برایش توضیح داد. می گوید: در این سالها به جز کتاب ادبیات فارسی سراغ کتاب های شعر نرفته بودم اما همین کتاب ها را با دقت زیادی میخواندم و کلمات آن را به خوبی در نوشتهها استفاده میکردم .