بعد از اینکه پویش تأمین اکسیژن را ایجاد کردیم به پیشنهاد برخی دوستان شماره حسابی هم برای تهیه غذا و دارو برای خانوادههای نیازمند و افراد درگیر بیماری ارائه دادیم. استقبال خوبی از سوی فعالان گروه شد و بیش از 70میلیون تومان واریزی در این زمینه داشتیم. شروع به تأمین و بستهبندی غذا و توزیع آن در حاشیه شهر کردیم و برای چند خانواده درگیر ویروس کرونا هم دارو تهیه کردیم. در برخوردی که با افراد درگیر داشتیم به این نتیجه رسیدیم که کپسول اکسیژن این روزها خیلی مهمتر از تأمین غذا یا هر فعالیت دیگری است.
مادرم مربی قرآن است. از همان کودکی قرآن را با ترتیل برایم میخواند و من هم مانند او حفظ میکردم.از هر فرصتی برای آموزشم استفاده میکرد و من هر چه رشد میکردم علاقهام به این حوزه بیشتر میشد. به این ترتیب از کلاس اول تاکنون در مسابقات قرآن، عترت و نماز دانشآموزی شرکت کردهام و موفق به کسب رتبههای اول در ناحیه و استان شدهام.
چشمهایش شوق موفقیت دارد و وجودش پر از انگیزه است. نوجوان محله مهرآباد از 4سالگی ورزش حرفهای را آغاز کرده و حالا قهرمان محله و شهرش شده است. ستایش تیموری 12ساله تکواندوکار باانگیزهای است که رؤیای المپیک را درسر میپروراند و آرزو دارد روی سکوی قهرمانی جهان بایستد.
خیابان شهید آوینی33 (خیابان شفیعی 34) از فلکه دوم گلشهر آغاز و به بولوار شهید آوینی میرسد. این معبر که از چند سال قبل به درخواست اهالی از سمت شفیعی به بولوار شهید آوینی یکطرفه شده است، یکی از اصلیترین معبرهای محدوده گلشهر است و مابین 2محله نیزه و آوینی قرار دارد. به دلیل وجود بیمارستان امام سجاد(ع) در اینجا، اهالی به آن خیابان درمانگاه میگویند. بهجز بیمارستان، یک سالن ورزشی، درمانگاه، مسجد، دبیرستان، تالار پذیرایی و پایگاه سلامت گلریز هم در این خیابان قرار دارد.
سجاد محمودی مقدم یکی از اعضای جوان مجتمع فرهنگی و مذهبی خادمین ائمه اطهار(ع) شهرک شهید رجایی است. مجتمعی که سال ٨٩ توسط حاج آقا عزتی یکی از ریشسفیدان و معتمدان محله شکل میگیرد، روز به روز به تعداد اعضای آن اضافه میشود. این مجتمع حالا کلی کارگروه مختلف و اعضای دغدغهمند دارد که به شیوههای مختلف به مردم حاشیه شهر خدمت میرسانند. یکی از اقدامات اخیر آنها ایجاد فضای درمانی در حر ١٩ برای ارائه خدمات دارویی و درمانی رایگان به مردم حاشیه شهر است.
هلیا احمدی میگوید: برای المپیاد حدود 3ماه وقت گذاشتم. با اینکه خانواده مخالف بودند، تصمیم گرفتم شرکت کنم. به مادر و پدرم گفتم تمام تمرکزم را روی درسم میگذارم. آنها هم وقتی تلاش جدی مرا دیدند پذیرفتند. من معتقدم زمین محیط زندگی ماست و باید آن را بهتر بشناسیم.
لیلا ارمغان با 31 سال سابقه تدریس میگوید: از ابتدای خدمت، به مناطق دورافتاده و حاشیه شهر اعزام شدم که بعضا 60 تا 70کیلومتر از شهر فاصله داشت. رفت و آمد به این روستاها بهویژه در اوایل دهه70 بسیار سخت و طاقتفرسا بود و بیشتر درآمدی که از راه معلمی کسب میکردیم، صرف هزینه رفت و آمد میشد، اما بازهم به عشق بچههای حاشیه شهر و دانشآموزان روستایی که برخی از آنها سرشار از استعداد بودند، رنج سفرهای روزانه را به جان میخریدم و به حرفه خود عشق میورزیدم.