علی پاکروان میگوید: به یاد دارم زمانی که وارد حرفه معلمی شدم برای انتخاب محل فعالیت به قوچان رفتم. پشت سر مسئول آنجا که روستاها را مشخص میکرد یک نقشه قرار داشت. وقتی میخواست محل روستای خدمتم را نشانم دهد دستش را گذاشت روی نقشه و گفت ببین یک وجب است، از اینجا تا شیروان میروی که 40کیلومتر است و از آنجا هم تا روستا راهی نیست. وقتی که رفتیم از شیروان تا روستای اوغاز مسیر خاکی بود و تردد در آن کار آسانی نبود. سال اول برای ما بسیار سخت بود ولی سال دوم را با اشتیاق ادامه دادیم.
اسما غریبزاده نوجوان ١٥ساله ساکن محله اروند و دانشآموز مدرسه معصومه مصلینژاد است. او 13 مدال رنگارنگ در ردههای مختلف کسب کرده است اما مهمترینش را مدال طلای استانی در مسابقات تکواندو میداند. در هنر رزمی هاپکیدو هم موفق به کسب مدال طلای استان شده است. همچنین طنابزنی را سال پیش به طور حرفهای شروع کرده و حالا دلش میخواهد در مسابقات این رشته هم شرکت کند.
تجربه دنیای زیر میکروسکوپ و آشنایی با علوم و بدن موجودات جذاب و شگفتانگیز است. اکنون علاقهام به زیست بیشتر شده است و با دیدن موجوات مختلف در زیر میکروسکوپ به عظمت خدا پی بردهام. این علاقه سبب شده به دنبال کتابهای علمی در این زمینه باشم تا دانش خود را در این حوزه افزایش دهم.
طاهره زیبایی پیش از انقلاب یعنی از زمانی که کلاس سوم یا چهارم بود به پدر نشان داد که «جَنَمِ» فرزند اولِ خانواده بودن را دارد. اعلامیهها را در جوراب یا کفش هایش میگذاشت و جابه جا میکرد. پدر به او آموخته بود که این کارها را باید مانند رازی بین او و خودش پنهان نگه دارد. حتی طاهره را برای این موضوع آماده کرده بود که اگر او را دستگیر کردند و کتک خورد، باز هم چیزی نگوید و فقط سکوت کند. طاهره حتی زمانی که نوجوان شده بود بازهم از این کارها دست برنداشت و از «ب» بسم ا... جنگ تا پایان آن، از هر کاری که از دستش برمی آمد دریغ نکرد.
امیرعلی تمرینهای حرفهای را پیش میگیرد و حدود 4ماه بعد، یعنی پاییز سال96 راهی مسابقات کشوری میشود. سال97 که مسابقات استعدادیابی تیم ملی برگزار میشود، او همراه تیم، مقام چهارم کشور را به دست میآورد.
چیزی بهجز علاقه، دانشآموزان را در المپیاد نگه نمیدارد چون بسیار سنگین است و این خطر را دارد که زمان کافی برای قبولی در کنکور نداشته باشی. من برای موفقیت در المپیاد و هدفم که قبولی در رشته پزشکی است بهطورمیانگین روزی 8 تا 9ساعت مطالعه میکنم. البته من هم مانند دیگر دوستانم گاهی خسته میشوم اما میدانم آینده شغلیام به تلاشم در این سن بستگی دارد.
حجتالاسلام سید محمد تقی شریفی جوان است از نسل دهه شصتیهای خستگیناپذیر. او هم معلم است، هم ورزشکار و هم مجری برنامههای طنز و بازیگر. در همه این زمینهها هم موفق بوده است. رمز موفقیت او را میتوان در نوع نگاهش به معنای «خدمت» دانست. آقا سید محمد لباس روحانیتش را لباس خدمت میداند، نه فخر فروشی و دلش میخواهد تا جایی که میتواند نوجوانها و جوانها را از بزهکاری دور کند.