خانوادههای 3تن از دانشآموزان کلاس اول توانایی خرید گوشی تلفن همراه هوشمند را نداشتند و با ادامه این روند دانشآموزان از درس و مشق خود عقب میافتادند. آگاهی از این موضوع برایم به دغدغه فکری تبدیل شده بود، در نهایت از طریق فضای مجازی و گروه تلگرامی خانوادگی و دوستان اعلام کردم که برای تهیه سه گوشی اندروید برای دانشآموزان کلاسم نیازمند به کمک مالی هستیم. به دنبال این درخواست در مدت زمان اندکی مبلغ 10میلیون تومان فراهم شد.
مدرسه ابدالخان یا عبدلخان که در طرف شمالی پایینخیابان و نزدیک بست سفلی واقع شده بود، کتیبه احداثیه نداشت، اما آنگونه که از نامش پیداست، بانی آن ابدالخان تکلو است که در زمان صفویه ابتدا حاکم ولایت جام و بعد در سال1098 حاکم بیگلربیگ مشهد شد.
به محض اینکه دست راستش قطع میشود، «اسماعیل» از دستگاه جدا شده و نجات پیدا میکند. دو نفر از حاضران در صحنه از حال میروند، اما شیرخانی که تازه از جبهه آمده و زخمیهای بدتر از او را دیده، خونسردیاش را حفظ میکند و اسماعیل را در وانت میگذارد و به بیمارستان میرساند. از بیمارستان تربت حیدریه او را به بیمارستان امدادی مشهد میآورند. در طول این مسیر «اسماعیل» به این موضوع فکر میکند که از این پس با یک دست چه کند؛ چطور زندگیاش را بگذراند.
حدود 2 سال از آغاز به کار نانوایی ابراهیمی و همسرش در یکی از معابر محله کوشش میگذرد. یکی از این دو، خمیر را در تنور میگذارد و دیگری نان را خارج و در سفرههای مشتریان خود قرار میدهد. کیفیت نان و روی خوش آنها به مشتریان سبب شده هر روز به تعداد افرادی که در صف خرید نان از این نانوایی میایستند افزوده شود.
نازنین نوروزی 16سال دارد. او از 14سالگی متوجه استعداد و علاقهاش به نقاشی و طراحی میشود. حالا دانشآموز رشته گرافیک در هنرستان شده و در این مدت کوتاه آثار زیادی بر روی شیشه، بوم، پارچه و سفال کشیده است. نازنین در تفسیر قرآن هم رتبه اول استان را در بین مدارس دارد. به جز اینها به نوشتن هم علاقه دارد و بهطور افتخاری برای روزنامه جام جم در ضمیمه «نوجوانه» آن مینویسد.
زهرا فاطمی و فاطمه رضایی دو دانشآموز نوجوان شهرک شهید رجایی هستند که به تازگی در مسابقات دانشآموزی قرآن، عترت و نماز در سطح ناحیه 5 آموزش و پرورش کسب کردهاند.
نام کوچه خواجهربیع25 در گذشته میلان «باغوحش» بوده است و اینطور که ساکنان قدیمی میگویند، تابهحال چند نام عوض کرده است و حالا بهنام کوچه رضوان است. ماجرای جالب کوچه به باغوحشی برمیگردد که تا سال1363 هم در این محدوده وجود داشته و بعدها بهعلت سروصدای حیوانات به وکیلآباد منتقل شده و حالا جایش را کتابخانه پر کرده است.