آموزش مجازی سبب شده دانشآموزان کمتر از دفتر و قلم و بقیه لوازم استفاده کنند که همین باعث کاهش شدید فروش ما شده است. از طرفی ما علاوه بر نوشتافزار خیلی از وسایل آموزشی دانشجویان رشتههای معماری و عمران را هم میفروختیم که فروش آنها هم با توجه به نوع برگزاری کلاسها و تعطیلی کارگاههای آموزشی کمتر شده است. این روایت یکی از کاسبها درباره حال و هوای این صنف است.
تقریبا یکسال میشود که زندگی برای هلیا 14ساله تغییرات زیادی کرده است. او سال تحصیلی گذشته را با یک فرق اساسی نسبت به سالهای قبلترش به پایان رساند: بالأخره توانست در مسابقات خوارزمی که همیشه آرزویش را داشت، شرکت کند و در سطح آموزشگاههای ناحیه4 آموزش و پرورش مشهد رتبه دوم گروهی را در رشته علوم آزمایشگاهی به دست بیاورد. او حالا امید زیادی دارد که امسال هم بتواند در این مسابقات شرکت کند و با کسب رتبه اول به مرحله استانی راه یابد.
از میان انبوه مغازههای حاشیه خیابان مصلی که بگذری، به کوچهای برخورد میکنی که ورودی آن، ساختمان بزرگ و قدیمی است با حیاطی که نردههای سبز رنگ و رو رفتهای آن را احاطه کرده و به گفته ساکنان محله، زمانی پاسگاه یا کلانتری شماره5 مشهد بوده است. کوچه مصلی16 برخلاف دیگر کوچههای خیابان قدمتدار مصلی که مملو از مغازهها و بنگاههای تجاری و انبارهای مواد غذایی است، هنوز چیدمان یک محله مسکونی را دارد؛ یعنی در آن هم مسجد و حسینیه است، هم مجتمع آموزشی و زمین ورزشی. خانهها هم شکل و شمایل سنتی خود را حفظ کرده است.
رسالت33 خیابان بزرگی است که روی تابلوی ورودی آن «المهدی شرقی» حک شده است، اما بیشتر اهالی آن را به نام بیستمتری المهدی میشناسند. نام عجیب محله خیرآباد که این خیابان هم جزو آن میشود، کنجکاومان میکند که درباره وجه تسمیه آن بپرسیم. بیشتر پاسخها شبیه هم است؛ اینکه در قدیم که محله حالت روستا داشته، فردی زمینها را خیرات میکرده و اسم روستا خیرآباد شده است.
بعد از اینکه پویش تأمین اکسیژن را ایجاد کردیم به پیشنهاد برخی دوستان شماره حسابی هم برای تهیه غذا و دارو برای خانوادههای نیازمند و افراد درگیر بیماری ارائه دادیم. استقبال خوبی از سوی فعالان گروه شد و بیش از 70میلیون تومان واریزی در این زمینه داشتیم. شروع به تأمین و بستهبندی غذا و توزیع آن در حاشیه شهر کردیم و برای چند خانواده درگیر ویروس کرونا هم دارو تهیه کردیم. در برخوردی که با افراد درگیر داشتیم به این نتیجه رسیدیم که کپسول اکسیژن این روزها خیلی مهمتر از تأمین غذا یا هر فعالیت دیگری است.
مادرم مربی قرآن است. از همان کودکی قرآن را با ترتیل برایم میخواند و من هم مانند او حفظ میکردم.از هر فرصتی برای آموزشم استفاده میکرد و من هر چه رشد میکردم علاقهام به این حوزه بیشتر میشد. به این ترتیب از کلاس اول تاکنون در مسابقات قرآن، عترت و نماز دانشآموزی شرکت کردهام و موفق به کسب رتبههای اول در ناحیه و استان شدهام.
چشمهایش شوق موفقیت دارد و وجودش پر از انگیزه است. نوجوان محله مهرآباد از 4سالگی ورزش حرفهای را آغاز کرده و حالا قهرمان محله و شهرش شده است. ستایش تیموری 12ساله تکواندوکار باانگیزهای است که رؤیای المپیک را درسر میپروراند و آرزو دارد روی سکوی قهرمانی جهان بایستد.